نقد و نقّادی لازمۀ هر جامعه ای بوده و موجب پویایی و سر زندگی آن جامعه می شود. جامعه ای که در آن نقد و نقادی نباشد به جامعه ای راکد و مرده تبدیل می شود که ممکن است فقط صدای ستایش گران، مجیز گویان و مداحان در آن به گوش برسد و هر گونه صدای دیگر تحمل نشود.
نقد و نقادی البته چندان حد و مرزی نمی شناسد و ممکن است در مواردی حتی خطوط قرمزی که برساخت شده جامعه و فرهنگ هستند را نیز در نوردد.
ناگفته پیداست که نقد و نقادی روش و اصول خاص خودش را داشته و بدون رعایت روش و اصول مورد نظر ممکن است کار به هتاکی، فحاشی، پرده دری، بی انصافی و حتی تهمت، افترا و دروغ بینجامد که صد البته کاریست بس غیر اخلاقی و غیر انسانی. و اما برخی اصول و قواعد نقد و نقّادی عبارتند از:
1. نقّادی؛ غلبۀ عقلانیت و منطق بر احساسات، عواطف و هیجانات و فراتر رفتن از تمجید، ستایش و مجیزگویی از یک سو و دوری جستن از فحاشی، تهمت و افترا و دروغ پردازی از سوی دیگر است. 2.نقّادی؛ دروغ گویی، تهمت زنی، فحاشی و سیاه و سفید دیدن امور نیست، بلکه بازگویی نقاط مثبت و منفی و از همه مهم تر ارائه راه کارهایی برای تقویت و ارتقاء نقاط مثبت و تضعیف نقاط منفی است.
3.نقد؛ تشخیص و تمیز اندیشه ها و سخنان درست از نادرست آن هم مبتنی بر استدلال و منطق است.
4. اساساً در نقد و نقّادی نه مدّاحی راهی دارد و نه فحّاشی و هر گونه مدّاحی و فحّاشی نه تنها نقد نیست، بلکه فروکوفته شدن عقلانیت، منطق و انصاف به دست دگماتیسم ، تعصب و یک جانبه گرایی است.
5.در نقّادی ضرورت دارد که نقّادان با ارائه استدلال متقن و همچنین بیان گزاره های منطقی درست یا نادرست بودن رأی و نظر نویسنده و گوینده را مورد واکاوی همه جانبه قرار دهند.
6. ناقد یا ناقدان محترم بایسته است که با ارجاع دقیق به نوشته ها و گفته های متفکران و اندیشمندان و نه صرفاً مبتنی بر شنیده ها و شایعات راه را بر هرگونه سوء استفاده های احتمالی در این زمینه می بندند و در واقع اخلاق نقد را رعایت می کنند.
7. نقّادی به یک معنای مهم و پایه ای در میان گذاشتن دانسته های خود با دانسته های دیگران است تا از این طریق دیگران با به کارگیری منطق و استدلال به بررسی و واکاوی دانسته های ما بپردازند و در جریان چنین فرایندی تعاطی افکار و تضارب آراء به نحو مناسبی انجام شود تا بدین روش ابعاد و اجزاء فکری و معرفتی افراد بر آفتاب افکنده شود و از همه مهم تر این که کسانی گمان نکنند که فقط آنانند که می دانند و می فهمند و دیگران را بهره ای از فهم و ادراک نیست.
8.ناگفته پیداست که کسانی جرأت و شجاعت در میان نهادن دانسته های خود را با دیگران دارند که ظرفیت نقد شدن را داشته و هیچ نگرانی ای از این بابت به خود راه نمی دهند. در واقع، گام نهادن در وادی نوشتن و اندیشیدن و تفکر کردن مستلزم نقد شدن و نقد کردن نیز هست و از این منظر نباید هیچ ترس و نگرانی ای وجود داشته باشد و این که نباید موجب رنجش و ناراحتی نقد شدگان بشود.
9.احیانا اگر کسانی یارای نقد شدن را ندارند و خیلی زود با نقد دیگران (البته همان گونه که گفته شد نقد به معنای واقعی کلمه نه مداحی و فحاشی) به اصطلاح معروف از کوره به در می روند و به تخریب ناقدان می پردازند و غصه دار می شوند بدیهی است که نباید وارد فضای نقد و نقادی شوند. فرد نویسنده و متفکر همین که دانسته های خود را با دیگران در میان می گذارد باید منتظر نقد و نقادی دیگران هم باشد حال با هر شدت و میزانی. حتی این گروه از دوستان باید خرسند هم باشند که دیگرانی بوده و هستند که نوشته ها و افکار و اندیشه های آنان را می خوانند و مورد توجه و دقت نظر قرار می دهند و به نقادی می پردازند و موجب غنی تر شدن این دسته از مباحث هم می شوند.
10.نقد و نقّادی به همگان می آموزد که سخن در حد و اندازه خویش بگویند و بدون مطالعه، پژوهش، وارسی، تأمّل، تحمّل، دقت نظر، تفکّر، تخصّص و تعقّل در هر زمینه ای ورود نکنند و دادِ سخن ندهند و این گونه نپندارند که می توانند در هر زمینه ای بگویند و بنویسند و نظر بدهند بدون این که سخنان و گفته ها و اندیشه های شان در ترازوی نقد و نقادی قرار گیرد.
11.نقد و نقّادی راه را بر هرگونه استبداد فکری و نظری و همچنین انحصار گرایی اندیشه و تفکر می بندد و زمینه را برای تضارب آراء و افکار و تکثرگرایی اندیشه و تفکر فراهم می سازد و ضمن ارائه یک چارچوب نسبتاً مشخص و روشن به همگان تذکر می دهد هر نظر و حرف و سخنی باید بر بنیان های استدلالی و منطقی و عقلانی متقنی استوار باشد و این گونه نیست که دیگران ملزم به پذیرش هر حرف و اندیشه ای باشند بدون این که از استدلال و منطق و دانش کافی برخوردار باشد.
کانال سخنرانی ها
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.