گفت روزی آینه اَلماس را
می شکافی از چه عام و خاص را ؟
کی خراشیدن ، شکستن ، ریختن
شأنت افزایَد ؟ عَوامُ النّاس را
ما رومینا را نشان زان داده ایم
تا بیابی ریشه ی خنّاس را
بعد از این بر سَر بُریدن ها مِثال
بَر نیاری غیرتِ عبّاس را
بر نِگَر در کارگاهِ خویشتن
تِرمِه می بافند ؟ یا کَرباس را ؟
گفت اَلماسش ، سخن کوتاه کُن
من به تابوتش نهادم ! یاس را
کیست تا نشکسته ای کُن بر مَلا
با کدام اندیشه سازَد داس را ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ذره ذره جمع گردد وانگهی دریا شود
وهم پیشین و جدید سرمنشاء سودا شود