اگر همزمان آزادیخواه و عدالتجو هستیم، "آموزش عمومی" را دستکم نگیریم. اتفاقا توجه به عدالت یعنی توجه به کیفیت و کمیت توزیع آموزش عمومی در سطح کشور. نابرابری در آموزش عمومی به نابرابریهای کلان در جامعه منجر میشود.
در "توسعه عادلانه" (متاثر از نظریههای متاخر عدالت، نه نظریه مطلقنگرانه عدالت چپ ارتدوکس، که دغدغه روش نداشت) نقش مدارس مثل نقش لولهکشی آب برای شهروندان یک شهر است.
لولهکشی آب حتیالامکان نباید "عمومی" و "خصوصی" باشد (درود بر مهدی بازرگان، اولین طراح لولهکشی برابر آب تهران). اگر مقامات از طریق لولهکشی خصوصی آب بخورند؛ آنها دیگر متوجه نمیشوند مردم از آب لولهکشی عمومی چه نوع آبی مصرف میکنند؟
هماکنون حتی در کشورهای سرمایهداری مثل انگلیس اساس بر ارتقای کیفیت مدارس عمومی است. حرف این است که تلاش شود مدیران مدارس خوب و موفق و معلمان خوب در سطح شهر لندن بالسویه توزیع شوند.
در انگلستان، دولت بهترین مدیر و معلم مدرسه را سه برابر حقوق میدهند و او را به مدارس مناطق محروم شرق لندن میفرستند تا فرزند محرومان آموزش با کیفیت دریافت کنند. یا دولت یکسوم ظرفیت پذیرش مدارس با کیفیت را میخرد و از بچههای مناطق محروم این ۳۰ درصد را ثبتنام میکند.
به عبارت دیگر، توسعه عادلانه آموزش و بهداشت و درمان و غذا جزء نیازهای اولیه است و باید تلاش شود در اختیار جمعیت بیشتری از جامعه قرار بگیرد.
در ضمن مشاهدات نگارنده در سه دهه گذشته نشان میدهد که اولا، یکی از منابع رانتخواری در ایران، اختلاف قیمت زمینهایی است که در اختیار مدارس غیرانتفاعی قرار گرفته است.
دوم اینکه، کثیری از مدارس غیرانتفاعی در عمل کیفیت آموزشی خوبی ندارند، بیشتر تسهیلکننده اعطای مدرک هستند.
سوم اینکه، در وزارت آموزش و پرورش تعارض منافع بوده و کسانی وزیر شدند که خودشان مدارس غیرانتفاعی داشتند (وزیر آموزش و پرورش احمدینژاد هم همین طور بود).
به هر تقدیر چهل سال از انقلاب میگذرد و همچنان، کیفیت و توزیع آموزش در وزارت آموزش و پرورش نیازمند بازبینی است.
متاسفانه، اصلاحطلبان، اصولگرایان و مستقلین به عدالت آموزشی توجه ویژه نداشتهاند. جالب اینکه هماکنون غیر از مدارس فرهنگ، نهادهای انقلابی هم تاسیس مدارس غیرانتفاعی را دنبال میکنند!
شبکه جامعه شناسی علامه
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.