گروه رسانه/
پرویز پرستویی در این باره پست جالبی همراه با عکس مادرش گذاشته است که متن آن را در ادامه میخوانید...
"این روزها صدای معلم با غیرتی که میخواهد در این شرایط به بچههای کلاسش درس دهد را میشنویم، (خانم آیلاند)، شاید خیلی از ما به لهجه شیرینش خندیدیم، چون خود من، من اما به شخصه دستش را می بوسم و دربرابر غیرت و همتش سر تعظیم فرود می آورم،
یادم میآید در بحبوحه جنگ مادرم به کمپ بی میرفت تا به کودکان جنگ زده درس بدهد، کمپ بی نزدیک سربندر و ماهشهر بود و خانوادههای جنگ زده در آنجا سکنی داده شده بودند، من راهمراهش میبرد، بمباران مرتب و هر روزه بود، به کمپ بی رسیدیم و کلاس خالی بود از ترس بمباران، مادر به تک تک خانههای کمپ رفت و با آرامش آنها را دعوت به کلاس کرد، پیگیری معلمی برای برگزاری کلاس، به خانوادههایشان قول میداد تا با صدای آژیر آنها را به پناهگاه ببرد، و من را هم مثال می زد که بچه خودم هم همراهم هست، شرایط زندگی هر لحظه تغییر میکند مهم عکس العمل ماست، آن روزها هیچ گاه از خاطرم فراموش نمیشود."
نظرات بینندگان
معلمی یکی از مشاغل سخت است که سختی ان را فقط معلمی که سرکلاس می رود درک می کند نه کارمند ستادی
ولی متاسفانه موقع مزایا و تقسیم منابع معلم فراموش می شود
پول رو یکی جمع میکنه کار رو یکی دیگه انجام میده
یکی کارش خراب کردنه یکی دیگه درست کردن
یکی کارش ظاهریه و براش ارزش قائلند و یکی با باطن مردم سر و کله میزنه و براش ارزشی قائل نیستند ...
و صدها معلمی که لهجه اش در شهر و محل خدمت خودش ، دیده نمی شود ، دفاع و یا حمایت می کردید؟
مگر مجلسیان به جناب قاضی زاده نماینده ارومیه در مجلس ، کم به او خندیده اند؟
ما ملتی هستیم که با اهانت و تمسخر دیگران، تغذیه می کنیم و چاق می شویم.
نگاه عاقل اندر سفیه ، فرهنگ ما ایرانیان است.
حتی بطحایی، جنگی احمقانه علیه تعداد دندان و قد و عینک و لهجه و...... یک معلم آغاز کرده بود که مورد معلمان عینکی اخیرا داغ بود و کنار گذاشتن معلمان عینکی لغو گردید. ملت آنچه را که بزرگان بدان عاملند را دیده و متاسفانه یاد می گیرند. نوعی تفریح احمقانه.
دبیر حرفه فن ما وقتی کلاس کسی می خندید ، می گفت : آینه جلوت هست.
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۶ ۰۷:۰۰:۰۰ |
کدخبر : 14793