اگر سری به مدارس سمپاد(خاص) که نخبه های نظام آموزشی کشور را در خود جمع کرده زده باشیم متوجه می شویم که چگونه رویای پزشک شدن تمام نظام آموزشی ما را تخریب کرده است و از بهترین استعدادهای کشور دانش آموزانی تک بعدی و پر از استرس تولید کرده است.
در مدراس تیزهوشان کشور از همان کلاس هفتم دروسی شیمی و زیست و فیزیک و ریاضی با ساعات اضافی در چارت درسی دانش آموزان قرار گرفته و جا برای تاریخ و اجتماعی و ادبیات و هنر و ورزش روز به روز تنگ تر می شود. در این مدارس به دانش آموزان این گونه القا می شود که تنها راه سعادت و خوشبختی شما در کسب رتبه بالای کنکور در رشته علوم تجربی و قبولی در رشته های دندانپزشکی و پزشکی و داروسازی است.
تکینگی و خاص بودن رشته پزشکی باعث شده است که نظام آموزشی ایران از پایه ویران شده و دانش آموزان نخبه به افرادی تک بعدی که فقط مهارت تست زنی بالایی دارند تبدیل شوند و در این راه تمام استعدادهای خود را قربانی نمایند.
مافیای ویرانگر و نخبه کش کنکور که سالانه هزاران میلیارد تومان از درآمد خانوارها را با سودای کسب رتبه بالای کنکور و قبول شدن در رشته پزشکی به جیب می زند عامل اصلی شکل گیری چنین نگاهی در مدارس کشور است.
مافیای کنکور با همکاری موسسات ضد فرهنگی مانند قلمچی و گاج و مدرسان و شریف و امثالهم و با همکاری کامل تلویزیون سالهاست که بر موج "ویژه سازی" از رشته پزشکی سوار شده است و با تبدیل آموزش و پرورش به بنگاه اقتصادی پرسود، نظام آموزشی کشور را به نظامی تهی و بی معنا تبدیل کرده و باعث شده است که صدهها هزار دانش آمور با سودای پزشک شدن و کسب ثروت استعداد خود را در راه تبدیا شدن به ربات های تست زن هدر دهند.
در سوی دیگر این تباهی آموزشی ، وزارت بهداشت و سیستم پذیرش دانشجو در رشته پزشکی قرار دارد. با اینکه سالیانه پذیرش دانشجو در رشته های مختلف به ویژه علوم انسانی به صورت فله ای و بدون توجه به بازار کار در حال گسترش است، در رشته پزشکی قضیه کاملا متفاوت است.
پذیرش دانشجو در رشته های علوم پزشکی هیچگونه افزایشی نمی یابد و با اینکه همه رشته ها به صورت شبانه دانشجو می پذیرند هنوز در رشته پزشکی این اتفاق نمی افتد. این مسئله باعث شده است هنوز رشته پزشکی به عنوان رشته ای خاص در میان رشته های دانشگاهی نگریسته شود، به گونه ای که جامعه به پزشکان به چشم تنها نوابغ و نخبه های جامعه نگاه می کند که هر کسی توانایی و هوش، تحصیل آن را ندارد. مسئله ای که باعث شده دانش آموران صرفا دروسی مانند شیمی و ریاضی و زیست و فیزیک را دروس واقعی و علمی حساب کنند و اندک ساعات کلاس های تاریخ و اجتماعی و ادبیات و هنر را کلاس هایی بیهوده و وقت گیر تلقی نمایند.
آنچه در این بازار مکاره فراموش شده این واقعیت ساده و غم انگیز است که از میان نزدیک به یک میلیون دانش آموزی که سالیانه از نظام آموزش و پرورش کشور فارغ التحصیل می شوند در نهایت تعداد ناچیزی در حدود هزار و پانصد تا دو هزار نفر (یک هفتصدم فارغ التحصیلان) موفق به قبولی در رشته پزشکی می شوند و بقیه به مشاغل و رشته های دیگر و زندگی در اجتماع هدایت می شوند. انبوه نوجوانانی که به جای آموزش هنر و سیاست و ادبیات و تاریخ و فلسفه که در طول حیات خود مدام به آنها نیازمندند، دروسی را خوانده و تست هایی را زده اند که هیچ گاه به آن احساس نیاز نخواهند کرد...
کانال خرمگس
نظرات بینندگان
وجود و بقای توهّم محصول بهتری نمیشود!