توهّم سواد عادت به مطالعه را از بین میبرد و این، مهمترین رازِ عدم پیشرفت در جوامعِ جهان سوم است.
البته این بینیازی به شکل هرمی و اپیدمی در طبقات مختلف خود را نشان میدهد.
یعنی مسئولین بالا دست لزومی نمیبینند که اولویت شان آموزش صحیح و فرایندمدار باشد و وقتی به تبلیغات دولتها در رسانههای ملی، روزنامههای پرتیراژ و شبکههای پرمخاطبِ این کشورها نگاه میکنی، میبینی سهمِ پرداختن به اصول و ساختارهای آموزش و پرورش و آموزش عالی قوی و همهجانبه نسبت به دیگر مسائل بسیار ناچیز است.
مثلا وقتی مدرسهای آتش بگیرد فقط در حد خبری ۲۰ ثانیهای سهم دارد اما خبرهای دیگر مثل مرگ مایکل جاکسون که طبق تفسیر مفسران نشان از اُفت اخلاقی جامعهی غربی و رفتار ضدهنری مسئولان آن است که جان مایکل را به لب رساند؛ یا خبر درگیری یک سیاهپوست با یک سفیدپوست و یا خبر از اختلاسهای چندهزارمیلیاردی تا دلت بخواهد برایشان برنامه میسازند. البته این آخری به خاطر اکتیو بودنش در کشور حق دارد بیشترین اخبار را به خود اختصاص بدهد.....بماند.
تقسیم بودجهها را هم که نگاه میکنی میبینی که آموزش حبابی است که به محض دست زدن میترکد!
به تبع این بیتوجهی از بالا آن انگیزههای بعدی و خودآگاهی لازم در بین طبقات پایین هرم هم شکل نمیگیرد و کسی روی آموزش و بایدها، ملزومات، ساختارها و فرایندهایش به اندازهی یک بسته آدامس حساسیتی نشان نمیدهد.
چنین جامعهای گرفتار شایعات، خرافات، حرفهای غیرعلمی، ادبیات خشونت و مطالعهی ساندویچی مجازی میشود و بوی تازهی کتاب جای خود را به فستفودهای تک صفحهای، بیمنبع و بیمحتوا میدهد.
مردم چنین جامعهای کارشناسان چندبُعدی هستند که در مورد چپ کردن یک پراید نظرپرانی میکنند تا شیوهی لم دادن ترامپ بعد از خواباندن بچهاش که ظاهراً مزاحم ساعات خوش آخر شبش شده؛ تا چند لیتر خونی که در حمام سردِ دی ماهِ فین کاشان از رگهای امیرکبیر ریخت که ای کاش به این آخری کمی معاصرتر هم فکر میکردیم_.
طبیعی است با وجود این سطح بالا از دریای سواد، جزیرهی خشک مطالعه ارزش سکونت ندارد.
حالا قیاس کنیم که کجای آموزش هستیم؟
لطفاً برسد به گوش دستهای شنوا!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چی میخواهید بگید
به نظر من شاید خود شما توهم سواد داشته باشید که چنین متنی را نوشتید