با سلام
متاسفانه با دخالت نمایندگان مجلس و عدم برنامه ریزی درست از جانب مسوولان وزارت آموزش و پرورش کسانی که سابقه آموزش تجمیعی در نهضت سواد آموزی داشته اند مجوز ورود به آموزش و پرورش را به عنوان حق التدریس آزاد را پیدا کرده اند در بین این افراد کسانی هستند که سنشان به ۵۹ سال نیز می رسد با بررسی مدارک این افراد متولدین ۴۰،۴۱،۴۲،۴۴،۴۶،۴۹،۵۰،۵۱،۵۲،۵۳،۵۴،تا ۵۹ را به وفور می توان دید .
پرسشی که از مسوولان آموزش و پرورش باید پرسید این است که آیا این افراد صلاحیت تدریس در کلاس را دارند ؟ آیا فردی که بیش از ۵۰ سال از عمرش می گذرد حوصله و توان تدریس را دارد؟ آیا نباید برای این افراد محدودیت سنی قایل شد؟
چگونه است که برای جوانان برای ورود به دانشگاه فرهنگیان شرایط سنی قرار می دهیم ولی این افراد بدون هیچ حساب و کتابی مجوز ورود به کلاس درس را پیدا کرده اند؟ مگر فرزندان این مرز و بوم چه گناهی کرده اند که گرفتار این بی تدبیری مسوولان آموزش و پرورش شده اند ؟
ما اولیای دانش آموزان از وزیر آموزش و پرورش درخواست داریم که در این زمینه ورود پیدا کند و شرایط و ضوابط اصولی و منطقی برای جذب نیروهایش قرار دهد.
آموزش و پرورش تا کی می خواهد جولانگاه نمایندگان مجلس باشد ؟ آیا وقت آن نرسیده که به فکر نظام تعلیم و تربیت خود باشیم.
اساسا آموزش بزرگسال چه ربطی به آموزش دانش آموزان دبستانی دارد؟ آیا آموزش چند پیرزن یا پیرمرد آن هم صوری و تجمیعی می توان مهارتی برای تدریس در مدارس پیدا کرد؟ما چگونه می خواهیم در آموزش و پرورش تحول بنیادین ایجاد کنیم؟ گویا وزیر آموزش و پرورش با این شیوه به صورت بنیادین قصد نابودی نظام تعلیم و تربیت را دارد.
مطابق اسناد بالا دستی مرتبط با نظام آموزش و پرورش از جمله سند تحول بنیادین، جذب نیرو فقط از طریق دانشگاه فرهنگیان و برگزاری آزمون استخدامی (ماده۲۸) لحاظ شده است .
سند تحول بنیادین که حاصل کارچندساله کارشناسان حوزه آموزش وپرورش می باشد و مدت ها کار کارشناسی روی آن صورت گرفته است در صورتی می تواند ضمانت اجرایی داشته باشد که اجرای آن در بدنه آموزش و پرورش صورت پذیرد.
نمایندگان مجلس بدون توجه به اسناد بالا دستی آموزش و پرورش و صرفا جهت اقناع افکار عمومی در جهت افزایش سبد رای خود با تصویب قوانینی (تبصره ۱۰ماده۱۷ قانون تعیین تکلیف نیروهای حق التدریس، خریدخدماتی، پیش دبستانی و آموزشیاران نهضت سواد آموزی) در تضاد با سند تحول بنیادین عملا نظام آموزشی عمومی را به حیاط خلوت خود تبدیل نموده و بدنه آموزش و پرورش را وسیله ای برای اهداف سیاسی و انتخاباتی خود تبدیل کرده اند.
نظام تعلیم و تربیت تا چه زمانی باید قربانی سیاست زدگی نمایندگان مجلس شود؟
کدام یک از نمایندگان مجلس حاضرند فرزند خود را به دست فردی که حداقل های صلاحیت عمومی یک معلم را ندارد بسپارند ؟
جذب بدون ضابطه آموزشیاران نهضت بدون حداقل های شرایط عمومی برای یک معلم از جمله سن، جنسیت،مدرک مرتبط و... بزرگترین ضربه را به نظام آموزشی کشور وارد خواهد کرد هرچند در میان آموزشیاران افرادی وجود دارند که دارای صلاحیت های عمومی و اختصاصی می باشند.
وزارت آموزش و پرورش می بایست برای جذب این نیروها شرایط و ضوابط عمومی و اختصاصی را با توجه به وضعیت این نیروها و نیازهای آموزش و پرورش لحاظ و مطابق دستورالعملی به استان ها اعلام نماید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
«داشتن حداقل بیست (۲۰)سال تمام و حداکثر بیست و پنج (۲۵ )سال برای دارندگان مدارک تحصیلی دیپلم، حداکثر سی سال (۳۰) برای دارندگان مدارک تحصیلی فوق دیپلم، حداکثر سی و پنج (۳۵ )سال برای دارندگان مدارک تحصیلی لیسانس، حداکثر چهل (۴۰ ) سال برای دارندگان مدارک تحصیلی فوق لیسانس و حداکثر چهل پنج (۴۵ )سال برای دارندگان مدارک تحصیلی دکتری»
با توجه به این که اغلب داوطلبان با حداقل مدرک لیسانس وارد آموزش و پرورش خواهند شد، تصور کنید قانون اجازه داده افرادی جذب شوند که حداکثر تا سنین 65،70،75 سال مشغول تدریس برای دانش آموزی باشند که حداکثر 18 سال سن دارد.
عیب در معیارهای جذب است و لو دانشگاه فرهنگیان آمده در متن
نماینده ای که برای رای آوری، قانون مصوب میکند...
البته وزیری باید به مجلس برود و مانع شود اما شاید استیضاح شمشیر دولبه ای باشد و مانع سخن گفتن...
بنده خودم معلم رسمی هستم و چند نکته رو عرض می کنم
متاسفانه شرایط بدو استخدام اگرچه در کیفیت تدریس موثر است اما متاسفانه تاثیر آن در سیستم!! آموزشی ما خیلی کم است.
عامل موثر اصلی از نظر بنده شیوه ی انتصاب مدیران و مدیران مدارس هست؛ متاسفانه به دلیلی که همه میدونن روابط سهم بسیاری در انتصاب مدیران داره و البته شایستگی واقعی تاثیر کم.
حالا شما وقتی وارد جریان واقعی اداره مدارس و در کل آموزش و پرورش میشوید میبینید که معلم واقعی بودن کمترین تاثیر را در ارزشیابی سالانه (اگر بپذیرید که ارتقا یکی از ابزارهای نظارت و همچنین از ابزارهای اصلی انگیزشی همکاران است)دارد و کمتر معلمی را می توان دید که امتیاز لازم برای ارتقای شغلی را کسب نکرده باشد؛ در
امسال فرزند من کلاس دوم دبستان بود و معلم کلاس اول ایشان آقای حسن زاده و کلاس دوم آقای احمدی که هر دوی این بزرگواران متاسفانه حق التدریس بودند اما باید اعتراف کنم که بسیار زحمت کشیدند و بسیار عالی آموزش دادند؛ از همینجا از این بزرگواران تشکر و قدردانی می کنم.
می خواهم عرض کنم اگر دلسوز نظام آموزشی هستیم راه اصلی بهبود؛ شایسته سالاری از صدر تا ذیل؛ اولویت اصلی و شایسته گزینی اولویت بعدیمان باشد چرا که اگر شایسته سالار نباشد؛ به قول مثل معروف اسکندر مقدونی؛ ویرانی به بار خواهد آورد.