شیوه اطلاع رسانی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در خصوص اجرای حکم تعلیقی 30 ماه حبس آقای فرج کمیجانی، شگفت انگیز و یا حداقل غیرعادی است. ابتدا آقای عادل عبدی عضو شورای مرکزی این تشکل به انصاف نیوز گفت : "مربوط به همان [محکومیت] پروندهی سال ۹۴ است و قطعی شده است. حدود یک سال و نیم دربارهی تعزیری یا تعلیقی بودن آن ابهامی بود. هماکنون باز هم با ابهام روبه رو است که تعلیقی یا تعزیری است. این برای همان موضوع سال ۹۴ است و مورد جدیدی نیست." در این بیان خنثی، نه اعتراضی دیده می شود نه اظهار تاسفی و نه اظهار شگفتی و نه حتی ابراز امیدواری برای آزادی دبیرکل . انگار نه انگار که دبیرکل یک حزب (صرف نظر از کیفیت آن ) بازداشت شده است. عادل عبدی تاکید می کند که "مورد جدیدی نیست" و القا می کند که همه چیز طبق روال طبیعی انجام شده است .
یک روز بعد باز هم انصاف نیوز در خبری با تیتر طنز آمیز "فرج کمیجانی به خاطر شعسا محکوم شده است" با آقای محمد حیدری ورجانی دبیر شاخه جوانان حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی مصاحبه کرد. در اینجا دو نکته مهم وجود دارد .
اول اینکه چرا حزب در مورد بازداشت دبیرکل خود اطلاعیه رسمی صادر و به آن اعتراض نمی کند؟
نکته دوم این که به جای فرد ناشناخته ای که عضو کمیته جوانان حزب است چرا یکی از اعضای شناخته شده عضو شورای مرکزی با رسانه ها مصاحبه نمی کند؟ در غیاب دبیرکل مسئولیت رهبری حزب با قائم مقام دبیر کل (محمد خرم ) است. قابل درک است که محمدخرم که مدیرکل دفتر امور مجلس است ، نمی خواهد وارد ماجرا شود.
آقایان غلامرضا کریمی و عبدالرسول عمادی و خانم مینایی پور و بقیه که پست دارند، ترجیح می دهند که بر اساس ضرب المثل "شتر دیدی ندیدی " خود را به آن راه بزنند.
به نظر می رسد که افراد شناخته شده حزب که پست اداری و موقعیت آنها مدیون نفوذ و لابیگری فرج کمیجانی در دوره بطحایی و قبل از آن است، الان بر سر دو راهی قرار گرفته اند. اعتراض به بازداشت کمیجانی و طلب آزادی او بار سیاسی دارد و ممکن است گَزَک دست مخالفان اداری آنها بدهد و بگویند که اینها سیاسی کاری می کنند و حامی یک محکوم دادگاه انقلاب هستند. برای همین ، تاکتیک مدیران مستقر عضو مجمع فرهنگیان این است که بگویند که مساله بازداشت کمیجانی ربطی به آموزش و پرورش ندارد و مربوط به فعالیت او در "شعسا" است! این نوعی فاصله گذاری بین خود و دبیرکلی است که به خاطر موقعیتی که در ستاد فرهنگیان روحانی داشت توانست در انتخاب وزیر و زیرمجموعه او تاثیرگذار باشد.
انتظار این بود که آقای عمادی در باره این موضوع شعری بسراید و عبدی و خرم و بقیه از کمیجانی دفاع تمام قد بکنند.
به نظر می رسد درک اکثر اعضای حزب مجمع فرهنگیان از عضویت در حزب دستیابی به پست های مدیریتی با استفاده از رانت عضویت در حزب است. این درک غالب ، حزب را به یک موسسه کاریابی در اشل مدیریت، تبدیل کرده است. عضویت در یک حزب اصلاح طلب حتی مجمع فرهنگیان ، مستلزم پذیرش درصدی از ریسک است. با این حال آقای کمیجانی سعی داشت با موضع گیری های خود این ریسک را برای اعضا به حداقل برساند. مواضع دبیرکل و بیانیه های حزب در جهت تایید کامل سیاستهای نظام و دولت روحانی بود و برای چینش مهره ها در پست های مدیریتی ، سیاست حزب مجمع فرهنگیان دفاع بدون قید و شرط از وزرای مستقر بود. هر چند سیاست اصلاح طلبان ، حمایت توام با انتقاد از دولت روحانی بود اما در شش سال گذشته به ندرت می توان بیانیه ای از مجمع فرهنگیان پیدا کرد که از عملکرد یک وزیر آموزش و پرورش انتقاد کرده باشد.
اگر آقای کمیجانی فورا آزاد نشود که بعید است قبل از تحمل یک سوم محکومیت و استفاده از قانون آزادی مشروط آزاد شود (10 ماه ) آزاد شود، انتظار این است که شورای_مرکزی 25 نفری حزب ، اجرای حکم دبیرکل (فرج کمیجانی ) را محکوم کنند و با تاکید بر بی گناهی کمیجانی آن را یک حرکت سیاسی در ارتباط با انتخابات اسفند 98 بدانند و خواستار آزادی او شوند .
بازداشت و زندانی کردن دبیرکل یک حزب اتفاق ساده ای نیست که شورای مرکزی از کنار آن بگذرد. اگر آقایان معتقدند که کمیجانی خودسرانه و بدون تایید شورای مرکزی حزب در شعسا (شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان ) شرکت کرده است و مجازات او ربطی به فعالیتهای حزب ندارد، همین را در بیانیه ای اعلام و کمیجانی را از حزب اخراج کنند.
واقعیت این است که اعضای شورای مرکزی حزب که پستهای مدیریتی دارند و در 6 سال گذشته با حمایت بدون قید و شرط از وزرای آموزش و پرورش بعضا به موقعیت هایی دست یافته اند، الان نمی خواهند با حمایت از یک محکوم موقعیت خود را به خطر بیاندازند.
گروه آموزگاران اندیشمندان
نظرات بینندگان