دلیل ورود من به ماجرای اخیر دانشگاه فرهنگیان ، هتاکی سیستماتیک رییس دانشگاه و عواملش به یک معلم (خانم گلین مقدم ) ، به بهانه انتقاد سیاسی و چند سطری ایشان از تشیع صفوی و قشریون بود.
به گمان من این هتاکی با هدف ایجاد رعب و وحشت و و ایجاد نوعی انقلاب اداری و پاکسازی و اخراج افراد مستقل یا اصلاح طلب از این مجموعه صورت گرفت و البته تا حدودی ناکام ماند.
به نظرم در این قضیه ، افراد دیگری جریان سازی کردند و خنیفر بازی خورد و پُژ علمی و آکادمیک خودش را خراب کرد. خنیفر هر چند به لحاظ تاکتیکی و منفعتی با این جریان همسو است اما آنها خنیفر را قابل اعتماد نمی دانند.
استوری خانم گلین مقدم در اینستاگرام بهانه ای بود برای جوسازی و کشاندن پای نهادهای امنیتی به دانشگاه فرهنگیان و انجام نوعی انقلاب اداری. پشت این جریان همان جریانی قرار دارد که از تماس دانشجویان تربیت معلم با بدنه دانشجویی کشور در هراس اند و در فکر احیای محیط های ایزوله و پادگانی دهه 60 در پردیس های دانشگاه فرهنگیان هستند.
حمله به مدیریت مهرمحمدی اسم رمز عملیات است و گرنه همه می دانند که در دوره مهرمحمدی تحولی روی نداد و مواضع کلیدی دانشگاه در اختیار همین جریان بود و مهر محمدی هم با آنها مماشات می کرد.
سرنخ این جریان دست موعودگرایان( مهدویون ) منشعب از جریان "احمدی نژاد و مشایی" و هدف تسخیر کامل نهاد آموزش و پرورش است.
آقای سحرخیز در یادداشت قبلی خود از دو مرکز استراتژیک سازمان پژوهش و دانشگاه فرهنگیان به عنوان "تیول" یاد کرد که قرار است از دست عده ای خارج شود.
برداشت من این است که بر اساس تحلیل جبهه پایداری ، قرار گرفتن علی ذوعلم در راس پژوهشگاه و خنیفر در راس دانشگاه فرهنگیان ، این تیول را به اصولگرایان تندرو بر می گرداند. البته از نظر آنها ذوعلم و خنیفر همسنگ نیستند. ذوعلم قابل اعتماد و خنیفر مشکوک است.
تاسیس دانشگاه پیامبر اعظم (ع) در دوره فرشیدی و پرورش ایده دانشگاه فرهنگیان در دوره علی احمدی و تصویب اساسنامه این دانشگاه در دوره حاجی بابایی واکنشی بود در برابر بیداری معلمان و فاصله گرفتن آنها از حکومت و جذب معلمان جدید از دانشگاه های کشور که به ویروس آزادی آلوده بودند. این جریان با ایجاد پردیس هایی که دانشجویان از نظر عقیدتی همواره در ترس و لرز به سر برند و نگران این باشند که بعد از چهار سال تحصیل در گزینش مردود و به سربازی اعزام شوند، در صدد تربیت معلمانی مرعوب و دنباله رو و وابسته به حکومت است.
تصور من این است که این جریان اگر در آینده دست بالا را پیدا کند نه تنها شرایط پادگانی مراکز و خوابگاه های تربیت معلم دهه 60 را دوباره زنده می کند بلکه اعضای هیات علمی غیر همسو را هم خانه نشین و افراد مستقل را از سیستم اداری حذف می کند. دانشگاه فرهنگیان از بدو تاسیس تا کنون از نظر فضای آموزشی ، امکانات آموزشی، کیفیت هیات علمی، کیفیت مدیریت ، آزادی و حقوق دانشجو ، امکانات رفاهی و.... شباهتی به دانشگاه حتی با استانداردهای داخل کشور ندارد و پردیس های آن اغلب شبیه یک دبیرستان با همان کنترل ها و سختگیری ها و حتی بیشتر و مدرسان آن هم در حد دبیران دبیرستان هستند.
دانشکاه فرهنگیان نوعی فیلتر برای جلوگیری از ورود افکار آزادی خواهانه و اصلاحی به آموزش و پرورش است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان