وزارت آموزش و پرورش : تنها وزارت خانه ای که در آن "زارش" بیشتر از "واو" و "ت" برجسته شده است.
مدرسه : مکانی که خانواده ها فرزندان شان را برای ساعاتی به آنجا می فرستند تا بتوانند خرید خانه را انجام دهند و استراحتی بکنند.
کلاس : چهار دیواری است اجباری که پیش از این اختیاری بود و تعدادی علاقه مند و شیفته در آن به شکل فشرده و فسرده چیز می آموزند.
کپر : مدارس دوره ی مزوزوئیک که هم زمان با دایناسورها وجود داشت و امروز به عنوان مدارس افسانه ای شناخته می شود و وجود خارجی ندارد.
مدیر : انسان عجیب و خارق العاده ای که باید تلاش کند تا می تواند پول آب و برق و گاز مدرسه را ندهد، از مردم خود یاری جمع کند و از معلمان بخواهد درصد قبولی شان را به هرشکلی شده بالا ببرند و اگر هم وقت کرد کمی کار مدیریتی کند و چنانچه بازرسی آمد از توفیقات و چیزهای خوب و گل و بلبل بگوید و خلاصه با نداری مدرسه اش را به هرشکلی شده جمع کند.
معلم : برگزیده خدا بر روی زمین است . همیشه مانند شمع بوده است و خواهد بود، مگر آن که خلافش ثابت شود. او می تواند به همه کس همه چیز را بفهماند الا این که معلمی هم می تواند یک شغل باشد.
حق التدریس: حق التدریس واژه ای عربی است و در اصطلاح به کسی می گویند که حقش تدریس است و به غیر از آن از هیچ حقی حتی استخدام برخودار نیست.
بازنشسته : عوام می گویند کسی است که بعد از اتمام دوره ی استخدام با زن نشسته و یا نشست و برخاست می کند. اما در نوع معلمش باز نشسته از ترکیب (باز + نشسته) تشکیل شده . باز در اینجا به معنای " دوباره " است و بر خلاف نظر عوام اصطلاحی است که زن معلم بازنشسته به وی می گوید و از وی انتظار دارد ننشسته و دوباره به سر کار دیگری برود.
اضافه کار : کار اضافه ای است که معلمان باید بکنند و برخلاف خود معلمی شغل محسوب می شود و چون شغل محسوب می شود شامل حقوق نمی شود مگر اینکه آموزش و پرورش اعتبارات اضافی و پول اضافه ای داشته باشد که آن هم ندارد.
شغل دوم : شغل اول معلمان است که برای سایر کارمندان دولت همان دوم محسوب می شود.
حقوق : پولی است که به شکل هماهنگ و با توجه به قانون نظام هماهنگ پرداخت حقوق، در تاریخی معین و در پایان هر ماه به مستحق داده می شود.
قانون نظام هماهنگ پرداخت : قانونی بود که در آن مقرر شد، حقوق همه ی کارمندانی که سرکارند توسط وزارت اقتصاد و امور و دارایی پرداخت شود. در این قانون، کارمندان مجلس و برخی وزارتخانه ها چون نفت به دلیل این که سرکار نیستند مستثنی شده و درنتیجه حقوق این دسته به شکل ناهماهنگ پرداخت می شود.
سرانه : در لغت نامه چنین آمده"سرانه نوعی از باج که از رعایا و از هر فرد گیرند. آنچه علاوه از باج و خراج از رعیت گیرند". برخی سرانه را "سِرّانه" به "رازگونه"معنی می کنند. البته برخی بر این باورند سرانه هنوز تعریف لغت نامه ای خود را از دست نداده و تنها در تعریف بالا باید به جای واژه ی "رعایا" از "مردم" استفاده کرد.
مدرک تحصیلی : در آموزش و پرورش تعریف خاصی ندارد و چنانچه معلمی آن را ارائه دهد، هم انگیزه ی مادی و هم انگیزه ی معنویش را از دست می دهد. با توجه به بحران آب در کشور به معلمان توصیه می شود به جای ارائه مدرک تحصیلی صرفا از آن ، برای خودرن آب از در کوزه استفاده کنند.
دانشجوی تربیت معلم : دانشجوی بی خبر و نا آگاه از دنیا و آخرتش که ابتدا عاشقانه معلم می شود و در آینده عاقلانه، شغلش دومش را پیدا می کند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان