آلاله سر زده از چترِ خار می رقصَد
شبِ سیاه برنجد ، هَزار می رقصد
ز کار آمدیِ تیغِ آفتابِ خِرَد
ز بند رسته ، چه بی بند و بار!می رقصد
جنونِ بید به آخر رسیده سر بالاست
هم او و سرو و صَنوبر چنار می رقصد
رهاست سرو ز خلخالِ پا بیا ساقی
میانِ معرکه خود ، مِی بیار می رقصد
اُمیدواریِ این روز را به بند کشید
شبی که دید خودش روزگار می رقصد
درونِ پرده نهان ساخت در سیاهی ، دید
چو با نسیمِ سَحَر زلفِ یار می رقصد
بدین بهانه به دوشش همیشه دیده شَوَد
نمادِ وحشت از آن چند مار می رقصد
قسم به روز و به پیغام و بر نِدا بر حَلق
ز بی صدایِ صدا یش دَمار می رقصد
نپایَد عیشِ چنین ، حلق حلقه بند شَوَد
ببینی اش ز طنابی به دار می رقصد
شبِ سیاه ، گواهی دهد زمین و زمان
رسی به روز ، که لیل النهار می رقصد
رَوَد ز چهره ی زاهد سیاهی ات بینی
به ضربِ دَف بمِ آهنگِ تار می رقصد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
نظرات بینندگان
چو لاله دختر پیری عصبی می رقصد
چو وهم به تقنین قرآن زند چنگی
ببین که متن قوانین عربی می رقصد
امید و رجا که حرف و شعار است حبیب
ببین که زلف ولنگار در رجایی می رقصد
شهید تویی که شاهدی، نه او که شهید شد
ببین ریا کار چه بی بند و بار می رقصد
ز بخت بدش فلانی به ناچار صیغه نمود
شب خیال دروغین به ناز می رقصد
حقیر نعمت آب و قیمت زمین بالاست
ببین به جای بلبل و چنار، ساختمان می رقصد
خراب شده شهری که شهردار آن کور است
به وقت فهم مفاهیم آپ ما می رقصد
امید کشک و قنوط به وقت استخدام
ببین که ارزش شریفان به باد می رقصد
پناه می برم ز شیطان وهم هر روز
که روزگار جامعه به نقص می رقصد
همین که چرخ فلک به توهّم نی چرخد
هر آنچه بچرخد تا ظهور می رقصد
برای مولا شوی از کنیز تسلیم تر
ببین که جان شریف صرفاً برای یار می رقصد
نکته: تا قیام می چرخد و لیکن ذهن ها به کلمه ظهور عادت دارد
هر آنچه بچرخد تا ظهور می رقصد
برای مولا شوی از کنیز تسلیم تر
ببین که جان شریف صرفاً برای او می رقصد
نکته: تا قیام می چرخد و لیکن ذهن ها به کلمه ظهور عادت دارد
دقت کنید
کمی سواد یاد بگیر تا نیش نخوری