شاید جالب باشد از حسی بگویم که اغلب به هنگام آمدن به خارج از کشور، در مقایسه با ایران، به من دست میدهد. این احساس چنین است که آدم در خارج متمایل می شود کارهای کوچکی انجام دهد و احساس رضایت هم داشته باشد. اما در ایران فرد در پی آن است که کارهای بزرگ، خیلی بزرگ، انجام دهد. به طور مثال، افراد در پی آنند که کل نظام کشور را عوض کنند یا کل نظام آموزش و پرورش یا دانشگاه را دگرگون کنند و کمتر از اینها را در شأن خود نمیبینند.
دو دیگر این که احساس نارضایی هم به نحوی همه گیر است. شاید هم به خاطر همین خصایص است که سرانجام هیچ تحولی هم رخ نمی دهد.
به زبان عاملیت می توان گفت که در ایران شاهد عاملیت متورم یا متوهم هستیم. البته شرایط عدم ثبات اوضاع هم بی ارتباط به این قضیه نیست. اما در هر حال، این که هر کسی سخت بلندپرواز است و هیچ کس و هیچ وضعی را قبول ندارد، نکته قابل تاملی است و ممکن است خود، عامل مهمی در عدم تحول و حتی احساس یاس و به دنبال آن، بی عملی، باشد .
کانال دکتر خسرو باقری
نظرات بینندگان
و سپس توهّمی کوچکتر آنست که استثناء شناس هم نباشی و همچنان برای اصلاح ماده مسئله دار، تبصره آلوده به توهّم نیز پیشنهاد دهی