در حالی که هرکه به مصاف نسل عاصی و زبان نفهم و آینده سوز در مدارس امروز می رود، واقعا نمونه است اما فقط برخی از معلمان در آخر سال نمونه اعلام و تکریم می شوند، اگرچه هر معلم کرامت دارد و این هم به خاطر آن است که کارشان اهمیت دارد. کرامتی و اهمیتی را که همه فهمیده اند الا کاربه دستان بالادستی که نمی خواهند یا نمی توانند درک کنند.
واما اعلام برخی معلمان به عنوان نمونه بیشتر به صورت کمی و بر اساس سابقه و مستندسازی و کاغذ بازی صورت می گیرد. مثلا شاخص های ارزشی و حماسی چنان برای این کار منظور شده است که فضا را برای ارزش های آموزشی و علمی و فرهنگی تنگ کرده است و به درستی معلوم نیست مثلا اخلاق نیکو، حفظ ظاهر، سلامت گفتار، سلامت اندیشه، سلامت جسم و روان، وجدان کاری و امثال آن چقدر به کار معلمی می آید.
نه فقط معلمان باسابقه و نزدیک به زمان بازنشستگی که معلمان سر و زبان دار و برخوردار از قدرت چانه زنی از بالا و عرض اندام در سطح ادارات، بیشتر شانس نمونه شدن دارند. مثلا معلمان ساده و ساکن در روستا که امکان داوری مسابقات، قرآنی، فرهنگی، هنری، ورزشی،جشنواره تدریس، اقدام پژوهی و امثال آن را ندارند، قاعدتا نباید توقع نمونه شدن داشته باشند. همین طور عضویت در گروه های آموزشی، شرکت در اردوهای راهیان نور و عضویت در شورای آموزش و پرورش هم شامل همه معلمان نمی شود و اگر هم بشود معلوم نیست این جلسات و برنامه ها چه اندازه سودمند و خروجی مورد انتظار را دارند.
اضافه بر این صرف حضور در مسابقات و جشنواره ها و همایش ها،گواه برتر بودن آنها از سایر معلمان نباید بشود اما می شود و اصلا مگر می شود همه شرکت کنندگان صاحب رتبه شوند.
در ردیف کردن ضوابط نمونه گیری، نه به مهارت معلم در کنترل کلاس های وحشتناک و خطرناک سی چهل نفری اشاره شده است و نه نجابت و فعالیت بی ریای معلمی که جز انجام وظیفه و دوستی با دانش آموزانش ، طرح و ترفندی نمی داند. معلمی که نه شاغل در دانشگاه فرهنگیان است و نه عهده دار اداره دوره های ضمن خدمت. معلمی که نه رزمنده است و نه جانباز. معلمی که نه مخترع است و نه نخبه. معلمی که فقط معلم است و به معلم بودنش افتخار می کند ولی کمتر قدر می بیند و بر صدر می نشیند و ... نقطه، سرخط!
نظرات بینندگان
در کل معلم نمونه انتخاب شدن یا نشدن مشکل ما نیست ،تورم افسار گسیخته و حقوق پای در گل مانده ،مشکل اصلی ماست