۵ اکتبر برابر با ۱۳ مهر روز جهانی معلم است و در ایران دوازدهم اردیبهشت را روز معلم تعیین کردند اما چند سالی است که مقارن با روز معلم شاهد تجمع معلمان در روز معلم هستیم .
این تجمعات نشان از یک گردهمایی اعتراضی است. اعتراض به آنچه که بی عدالتی آموزشی خوانده می شود هر چند این اولین تجمع اعتراضی نبوده و آخرین تجمع اعتراضی نخواهد بود .
به رغم معمول در چنین روزی از چهره های خندان و شاخه های گل و لبخند و پیام تبریک خبری نیست.
اما در این روز تا چشم کار می کند تابلو نوشته های اعتراضی است که دست به دست می گردد ....
در میان کاغذ نوشته ها، سمبل های اعتراضی چون گستردن سفره ی خالی، آتش زدن فیش حقوقی و تشییع تابوت آموزش و پرورش ، بیش از همه جلب توجه می نمود.
این روزها در فراخوان تجمعات اعتراضی مشخص نیست قرار است شاهد چه سمبل اعتراضی دیگری باشیم ؛به همین منظور قصد داریم به مناسبت فرا رسیدن دوازدهم اردبیهشت یکی از سمبل های اعتراضی در سالهای گذشته را واکاوی کنیم .
تشییع تابوت آموزش و پرورش
تابوت بی میت تمثّل مرداری است که حتی زمینی برای دفن ندارد .حتی تشییع کنندگان دردمند نمی دانند با این تابوتی که روی دستشان مانده چه کنند !
قصه خزانه ی خالی و هزاران مطالبه گر در وزارتخانه ی عریض و طویل آموزش و پرورش نمایی هرچند مبهم از تشییع کنندگان تابوت بی میتی است که در روز جهانی معلم بر دوش معلمان معترض سنگینی می کند.
شاید چنین شیوه های غیر متعارف مطالبه گری در کشور سابقه نداشته باشد اما به قطع یقین نشان از بلوغ فکری در یک جریان صنفی منتسب به فرهنگیان نیست.
آنچه بیش از پیش نگارنده ی این سطور را به اندیشیدن در این خصوص وامی دارد ؛ گسترش جریانی است که از سالها پیش آغاز شده است و حول محور معیشت می گردد .
بودجه عادلانه تمام آن چیزی نیست که سیستم معیوب آموزش و پرورش معطل آن است ؛ بی عدالتی آموزشی، سازمان دهی های بی سامان ،تعریف مبهم از مدارس متنوعی که تفاوت چندانی باهم ندارند ؛ مگر در نام و پرداخت هزینه ی آموزشی .
کارشناسان رسمی و غیررسمی اذعان دارند این شیوه راه به ترکستان است. و درعین حال با وجود این حجم از انتقاد همچنان پدال پسرفت به ناکجاآباد را می فشاریم . شاید چنین شیوه های غیر متعارف مطالبه گری در کشور سابقه نداشته باشد اما به قطع یقین نشان از بلوغ فکری در یک جریان صنفی منتسب به فرهنگیان نیست
در سیستم ناکارآمد آموزش و پرورش ، جایگاه منتقد و مجری مشخص نیست ؛ گاه مجری منتقد است و گاه منتقد مجری.
سکانداران این وزارتخانه در شرایط بحرانی فعلی راهی جز حفظ وضعیت موجود ندارند.
از دیگر سو دو مقوله ی آموزش _ پرورش دو ترازو ناموزون در نظام تعلیم و تربیت اند؛ که تاکید بر مهارت ورزی در این سیستم سراسر معیوب را به آب در هاون کوببدن بدل نموده است ؛ تا همچنان حجم خوانی و تاکید بر محفوظات نقطه ی ضعف این سیستم گردد.
و این گونه می شود که دانش آموزان خاص فقط به یک مهارت می اندیشند و آن مهارت تست زنی است.
البته این فرایند آموزشی در مدارس خاص برنامه ای لاینفک از کتب درسی است به عبارت دیگر لازم و ملزوم هم هستند.
اما شرایط در مدارس عادی قدری غیر عادی است ، معلم از محدوده ی کتاب درسی فراتر نمی رود و دانش آموزان همین مقدار را نیز زیاد می دانند.
در چنین شرایطی است که همه به یک درد مشترک رسیده ایم . و این درد مشترک شیون و فغان برای تابوتی است که سالها بر دوش مان سنگینی می کند نه توان داریم از زیر آن شانه خالی کنیم و نه این توان را داریم که یک بار برای همیشه به خاکش بسپاریم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان