علل وقوع حوادثی نظیر پلاسکو، آتش سوزی در قطار، تصادفات فراوان اتوبوسهای برون شهری ،سقوط هواپیماها، نفتکش سانچی ، زلزله و اکنون سیل در بیشتر نقاط کشور را اگر نادیده بگیریم بدون تردید نحوه ی امدادرسانی مسئولین و مدیران ارشد و میانی کشور نشان دهنده ناکارآمدی و ناتوانی آنها در مواجهه با بحران های پیش رو را آشکار می سازد.
چندین روز پیش از سال جدید باوجود هشدارهای سازمان هواشناسی و وقوع سیل در استانهای شمالی ، استاندار گلستان به مسافرت خارج از کشور می رود و در عذری بدتر از گناه شروع به فرافکنی به دلیل عدم استقرار در محل کار با وجود هشدارهای قبلی می کند و وزیر محترم کشور که در مصائب و بلاهای پیشین ناتوانی و ناکارآمدی خود و همچنین عدم همگرایی با دولت را به وضوح آشکار ساخته ، اقدام به توجیه نبود استاندار کرده و به جای عذرخواهی از مردم پس از چند روز از وقوع سیل و عدم امدادرسانی شروع به عوام فریبی می کند.
رئیس جمهور محترم هم که پس از پیام تبریک سال نو به قشم سفر کرده فقط به ارسال پیام تسلیت و تماس تلفنی با وزیران بسنده کرده و در اقدامی تامل انگیز وزیر اطلاعات را جهت بررسی ابعاد مختلف بحران به گلستان می فرستد.
مشکل اصلی کشور نه استانداران و وزرا بلکه ساختار انتخابشان است هر چند که اگر چنین حوادثی فقط برای یکبار در کشور دیگری رخ دهد برای استعفای مدیر و نه برکناری اش کفایت می کند لیکن در کشور ما مگر سیل صندلی مدیران را ببرد و گرنه شایستگی ، توانایی و تعهد محلی از اعراب ندارد.
به نظر می رسد دایره ی بسته انتخاب مدیران در نظام اسلامی بر مبنای اصولی است که ضرورت تجدیدنظر در این اصول را بدیهی می کند. دایره بسته ای که به مثابه بازی تخته نرد می ماند و مدیرانی که فقط جابه جا می شوند و اگر هم بیرون بروند پس از مدتی به بازی برخواهند گشت.
بی شک سازوکار نحوه ی انتخاب مدیران در نظام جمهوری اسلامی ناکارآمد و دارای اشکالاتی اساسی است که به نظر می رسد اراده ای برای برون رفت از شرایط موجود در ۱۲ دولت گذشته وجود نداشته است.
در شرایط کنونی اگر با همین فرمان حرکت کنیم تاسیس سازمانی تحت عنوان "سازمان مدیریت بحران مدیریت" در کشور ضروری است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کرده است!! پژوهش، میز مدیران ، پایتخت
فرهنگی و....... هر چند این یعنی در هم
تنیدگی مسایل زندگی، اما اصل آسیب دیدگان
اعم از فوت و گم شدن اعضای خانواده ،
خفه شدن آنان که گویای این است که شنا
یاد گرفتن ، فقط یم ترجیح فردی نیست،
نابود شدن سرمایه اندک مردم شهر و روستا
اعم از ماشین و لوازم خانه و خود خانه،
آسیب های روحی و روانی حادثه و از دست
دادن فرزند و زن و همسر و......
ما آنقدر دلمان از همه چیز پر است که برای
بزرگنمایی مدیران ، منتظر سیل و زلزله
می نشینیم ، اما در این اوضاع که مردم
معامله جان با قهر طبیعت می کنند، چنین
نیشترهایی کمتر در جهت اصلاح امور
موثر است . آیا کسی استعفا داد ؟!
استاندار گلستان ، گربه ی دم حجله
بود برای خنک کردن دل مردم آسیب دیده.
و گرنه هر استان مدیریت بحران دارد با
کلی سرمایه و امکانات . مصیبت اداری
ما آنقدر در حد فاجعه است که بزرگنمایی های
غیرمنطقی ما را از مسیر اصلی دور می سازد.
اختلاس های جدید ؟؟؟؟؟