هنگام تبلیغات کاندیداهای نمایندگی مجلس شعارها و حرف هایی که افراد می زنند قابل تامل و البته تاسف است .
انواع وعده ها و قول هایی که به مردم داده می شود بدون آن که در آینده در مورد آن ها پاسخ گو باشند .
البته با توجه به حافظه فرار و کوتاه مدت جامعه ما کسی هم به جد پس از انتخاب آن ها و ورود به مجلس پی گیری نمی کند .
درست مثل قضیه امضای « میثاق نامه معلمی » توسط تعدادی از افرادی که به واسطه اعتماد جامعه به مجلس راه پیدا کردند و ظاهرا جز " صدای معلم " فرد ، جریان و یا تشکلی پی گیر آنان نیست .
سال 1377 که مجمع عمومی سازمان معلمان ایران برای انتخاب نخستین دوره شورای مرکزی منتخب در مناطق تهران برگزار می شد انواع ائتلاف ها با شعارها و محورهای متعدد شکل گرفته بود .
حرف هایی زده می شد ، چیزهایی نوشته می شد که مشخص بود بدون مطالعه و یا مبانی کارشناسی و حتی عقلانی لازم است .
هدف فقط ورود به شورای مرکزی بود .
آن دوره دبیر کل سازمان معلمان ایران آقای حیدر زندیه بود که معاون هماهنگی و اجرایی مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران بود .
بسیاری از اعضای شورای مرکزی را نیز روسای مناطق و یا معاونین آن ها تشکیل می دادند و تعدادی هم " معلم " بودند .
احساس می کردم این همه رقابت شدید و تنگاتنگ برای ورود به شورای مرکزی آشنا شدن با این مدیران و پی ریزی " رانت " دوستی و رفاقت برای اموری مانند گرفتن پست مدیریت و... است .
در نخستین مجمع عمومی سازمان معلمان ایران که در دبیرستان البرز برگزار گردید از بیش از 100 نفر اعضای مجمع عمومی تقریبا همه کاندیدای ورود به شورای مرکزی بودند .
پس از تجمعات و تحصن هایی که در فاصله سال 1380 تا 1385 برگزار گردید تعداد اعضای فعال در مناطق به تدریج کاهش و حتی برخی از مناطق تعطیل شدند .
زمانی که به عنوان مسئول تشکیلات و برنامه ریزی این سازمان در یک منطقه حضور پیدا کرده بودم باید برای تشکیل شورای منطقه حداقل 15 نفر باید حضور پیدا می کردند اما به علت استقبال کم معلمان مجبور شدیم سرایدار مدرسه را نیز برای به حد نصاب رسیدن کاندیدای ورود به شورا کنیم !
تجارب نشان می دهند در انتخاباتی مانند مجلس ، شوراهای شهر و روستا و... منتخبین پس از ورود زمانی که در برابر پرسش های مطالبه گرانه تعدادی از شهروندان قرار می گیرند انگار تازه " واقع گرا " شده و از محدودیت ها ، موانع و تنگناها سخن می گویند .
فرضا از کمبود بودجه ، دخالت نهادهای موازی و... می نالند و این که واقعا کاری از دست آن ها ساخته نیست .
گویا این افراد چنین مسائل و چالش هایی را قبل از تصاحب صندلی و جایگاه نمی دیدند .
اگر هم در آن موعد زمانی به آن ها بگویی که کاری از دست شما بر نمی آید ، ساختار متصلب است ، ظرفیت افراد برای پی گیری و مطالبه گری به اندازه کافی نیست و ... شروع به فلسفه بافی کرده و می گویند که موفقیت باید تدریجی باشد ، گام ها باید آهسته برداشته شوند و توجیهاتی از این دست ...
قائم مقام وزیر و سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی آموزش و پرورش میزان مشارکت را تا 4 اسفند 65 هزار نفر اعلام کرده است .
از سوی دیگر امیرعلی نعمت اللهی گفته است تمام کسانی که دارای کدپرسنلی آموزش و پرورش و کد بازنشستگی هستند اعم از معلمان، بازنشستگان، کادر اداری ستادی، دانشجو معلمان و اساتید مجاز به شرکت در این انتخابات هستند.
با توجه به آمار واجدین شرایط برای رای دادن در خوش بینانه ترین حالت میزان مشارکت فرهنگیان حدود 5 درصد خواهد بود .
در 3 یادداشت پیشین در مورد دلایل این انتخابات به تفصیل سخن گفته ام .
1- "پس از تجربه ناموفق در انتخابات صندوق ذخیره فرهنگیان ؛ بطحایی برای کسب مقبولیت در میان معلمان باید صداقت نشان دهد "
انتخابات شورای عالی آموزش و پرورش همان شیپور را از سرگشادش زدن است !
2- " بهترین کاری که وزیر آموزش و پرورش میتواند برای احیای نقش معلم انجام دهد همان تعریف هویت حرفهای مطابق سند تحول بنیادین از طریق سازوکار سازمان نظام معلمی باشد که سالها پیش عامدانه و آگاهانه معلمان را از ایفای نقش محروم کردند "
انتخابات شورای عالی آموزش و پرورش؛ کلید مشارکت معلمان نیست
3- همه می خواهند در " قله " باشند اما کسی به " صعود " نمی اندیشد
مطالبه گری در آموزش از " مدرسه " آغاز می شود نه شورای عالی آموزش و پرورش !
اما آن چه می خواهم در این جا روی آن تاکید کنم تحلیل محتوایی شعارها و چیزهایی است که بعضا تحت عنوان " برنامه " توسط تعدادی از کاندیداها بیان شده است .
نگاهی به این مطالب نشان می دهد که گویا قرار است شورای عالی آموزش و پرورش به تنهایی حلال همه مشکلات و چالش های نظام آموزش و پرورش باشد و احتمالا تاکنون اعضای این شورا از چنین پتانسیل عظیمی اطلاعی نداشته اند .
فارغ از اشکالات نگارشی و املایی متعددی که در این مکتوبات توسط کاندیداها مشاهده می شود برخی از آن ها نشان از فقدان شناخت ماهیت و فرآیند " آموزش " توسط برخی از آنان دارد .
مثلا کاندیدایی یکی از برنامه های خویش را " نقد تصمیمات وزیر توسط فرهنگیان " اعلام کرده است . در این جا باید به این واقعیت تلخ ناشی از فقر فرهنگی غالب در جامعه فرهنگیان کشور اقرار و اعتراف کنم که جست و جوی من برای پیدا کردن حداقل یک نفر از میان آن 2300 نفر کاندیدای شورای عالی آموزش و پرورش که حداقل برنامه خویش را تاسیس و یا استارت " سازمان نظام معلمی " اعلام کند بی نتیجه بود
آیا ماهیت شورای عالی آموزش و پرورش برای چنین موضوعی پیش بینی شده است و این که نقد وزیر آموزش و پرورش معمولا در " رسانه ها " بیان می شود ضمن آن که بنده تاکنون نقدی جدی توسط اکثریت این کاندیداها در رسانه ها به صورت مستمر و یا حرفه ای مشاهده نکرده ام .
یکی دیگر از کاندیداها برنامه های خویش را " داشتن حزب قوی و تاثیرگذار با عنوان حزب فرهنگیان ایران " اعلام کرده است .
آیا این گونه امور در چارچوب وظایف شورای عالی آموزش و پرورش است ؟
دیگری گفته است :
" من اگر بنشینم ، تو اگر بنشینی ، چه کسی برخیزد ؛ من اگر برخیزم ، تو اگر برخیزی ، همه برمی خیزند "
این گونه تفکرات هر چند در حد شعارهای داغ و رای جمع کن طبقه بندی می شود اما به نظر می رسد بر اساس همین روحیه و نگرش است که مسئولان تاکنون به تاسیس " سازمان نظام معلمی " روی خوش نشان نداده اند . احساس می کردم این همه رقابت شدید و تنگاتنگ برای ورود به شورای مرکزی آشنا شدن با این مدیران و پی ریزی " رانت " دوستی و رفاقت برای اموری مانند گرفتن پست مدیریت و... است
بسیاری از کاندیداها روی یک فاکتور تقریبا توافق داشته اند :
ارتقای منزلت اجتماعی و حرفه ای و البته معیشتی .
اما راهکار عملیاتی برای این مفهوم کلی چیست ؟
چگونه باید هویت حرفه ای برای معلمان را تعریف و تببین کرد ؟
مکتوبات اکثریت این عزیزان بیشتر در حد بیان روزمه ، تربیون آزاد و بیان آرزوها بوده است تا ارائه برنامه .
و در این جا باید به این واقعیت تلخ ناشی از فقر فرهنگی غالب در جامعه فرهنگیان کشور اقرار و اعتراف کنم که جست و جوی من برای پیدا کردن حداقل یک نفر از میان آن 2300 نفر کاندیدای شورای عالی آموزش و پرورش که حداقل برنامه خویش را تاسیس و یا استارت " سازمان نظام معلمی " اعلام کند بی نتیجه بود .
در وزارت کوتاه مدت دانش آشتیانی افتخار آن را پیدا کردم تا عضو کارگروهی حدودا 30 نفره برای بررسی طرح تشکیل سازمان نظام معلمی باشم .
این اعضا عبارت بودند از :
(1 - فریدون واسعی - مدیرکل دفتر حقوقی و حمایت قضایی کارکنان ؛ 2- اسفندیار چهاربند (آقای سعیدی)- رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات ؛ 3- حسین فرزانه (هاشم مسعودی) - معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی ؛ 4- مرضیه گرد- معاون سازمان مدارس غیردولتی و مشارکت های مردمی و خانواده ؛ 5- آقای دکتر عظمتی(آقای پورکمالی)- رئیس دانشگاه تربیت دبیرشهید رجایی ؛ 6- دکتر مهرمحمدی - سرپرست دانشگاه فرهنگیان ؛7- آقای مهندس اسماعیلی - مدیر هنرستان ماندگارصنعتی تهران ؛ 8 - خانم دکتر رضایی- نماینده پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ؛ 9 - علیرضا هاشمی سنجانی - سازمان معلمان ایران ؛ 10-عادل عبدی - مشاور وزیر در امور تشکل ها ؛ 11- آقای رفیعی - مسئول پیگیری دفتر وزیر ؛ 12 - مجتبی زینی وند - مدیرکل دفتر وزارتی ؛13- آقای دکتر شامانی- صاحب نظر (رشته حقوق) ؛ 14- آقای مهندس قربان خانی- ریاست سازمان نظام مهندسی استان تهران ؛ 15- آقای دکتر آدابی- (آقای محمد شریفی مقدم (قائم مقام سازمان)- ریاست سازمان نظام پرستاری ؛ 16- آقای دکتر علیرضا زالی - آقای دکتر علی اصغر پیوندی (آقای سجادی مدیرکل حوزه ریاست) ریاست سازمان نظام پزشکی کل کشور ؛ ریاست سازمان نظام پزشکی تهران بزرگ ؛ 17- آقای موسوی(سید حسن الحسینی) - دبیرانجمن اسلامی معلمان ؛ 18- آقای دکتر عباسپور- مدیرامور شوراهای وزارت آموزش و پرورش ؛ 19- فرج کمیجانی- دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ؛ 20- علی محمد مصلحی - انجمن اسلامی معلمان ؛ 21- آقای یزدان پناه مدیر کل آموزش و پرورش عشایر ؛ 22- مهناز احمدی - مدیر کل دفتر امور زنان ؛ 23- علیرضا جدایی - رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی ؛ 24- آقای مددی - مشاور وزیر ؛ 25- آقای علی شکوهی - تحلیل گر ؛ 26- آقای سلیمی جهرمی - مشاور وزیر (مرکز نیروی انسانی) ؛ 27- علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم ؛ 29- آقای مهدوی - مشاور عالی وزیر ؛ 30- عبدالرسول عمادی - رئیس مرکز سنجش ؛ 31- احسان اورنگیان - معاون مدیر بالندگی دانشگاه فرهنگیان
پس از صرف حدود 3 ماه و یک کار فشرده مطالعاتی برای تغییر این طرح سرانجام نهایی شد و برای اقدام در اختیار وزیر وقت قرار گرفت .
متاسفانه از آن زمان تاکنون هیچ گاه این موضوع به صورت جدی مطالبه فرهنگیان نبوده است و علی رغم آن که یکی از موارد سه گانه مندرج در میثاق نامه معلمی بوده اما هیچ تشکلی از آن 9 تشکل حتی اشاره ای هم بدان نکرده است . انفعال این 3 نفر در کنار ضعف مفرط بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش که حتی نتوانسته است در تبدیل فرهنگ امنیتی به امنیت فرهنگی نمره ای کسب کند شرایط را به این جا رسانده است که پشتوانه منتخبان آینده شورای عالی آموزش و پرورش کم تر از 5 درصد جامعه فرهنگیان کشور خواهد بود
تنها رسانه ، فرد و جریانی که مدافع تشکیل سازمان نظام معلمی بوده است فقط و فقط صدای معلم بوده است . تا جایی که اطلاع دارم به جز من از آن کارگروه کسی پی گیر اجرای مصوبات آن کارگروه نبوده است .
حداقل نمایندگی از مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و سازمان معلمان ایران که در کارگروه بررسی تشکیل سازمان نظام معلمی بوده اند موضع شان تاکنون فقط " سکوت " بوده است .
این تشکل ها به همراه سایرین در برابر عدم اجرای میثاق نامه معلمی توسط نمایندگان منتخب مجلس هم سکوت کرده اند .
آیا منطقی و عقلانی است با توجه به عملکرد و کارنامه این افراد و تشکل ها دوباره فرهنگیان به لیست مورد نظر آنان اعتماد کنند ؟
شاید اگر آن 3 نفر منتخب صندوق ذخیره فرهنگیان مطالبه گر واقعی بودند و در یک ساله گذشته این قدر منفعلانه و یا منفعت طلبانه با مسائل برخورد نمی کردند می شد برای تشویق فرهنگیان برای شرکت در این انتخابات مفری جست .
اما انفعال این 3 نفر در کنار ضعف مفرط بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش که حتی نتوانسته است در تبدیل فرهنگ امنیتی به امنیت فرهنگی نمره ای کسب کند شرایط را به این جا رسانده است که پشتوانه منتخبان آینده شورای عالی آموزش و پرورش کم تر از 5 درصد جامعه فرهنگیان کشور خواهد بود .
بهترین کاری که در حال حاضر می شود انجام داد توصیه 3 نفر منتخبان صندوق ذخیره فرهنگیان به استعفا حداقل برای بارگزاری اندکی سرمایه اجتماعی در جامعه ناامید و سرخورده ما خواهد بود .
نظرات بینندگان
حرف و ایده زمانی که تبدیل به عمل شود مهم است نه حرف و ایده ای که در نطفه بماند و فعلیت نیابد . برای اصلاح درخت برگ و شاخه را هرس می کنند نه ریشه را البته اگر ریشه ی سالمی باشد! مسئولین به جای رسیدن به مدارس و معلم و دانش آموز به تعویض و جابجا کردن مهره های ریشه ای می رسند.
آقا / خانم دبیر م
از نظر و لطف شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
آقای فراهانی
از لطف شما سپاسگزارم .
سخن شما درست است و البته سرخوردگی جامعه ریشه در همین رفتارهای منتخبین دارد .
اما در مطالبه گری نباید ناامید شد .
متاسفانه همان گونه که ذکر شد آن 3 نفر منتخبین صندوق ذخیره فرهنگیان کارنامه قابل دفاعی از خود ارائه نکردند .
البته به شرایط تایید صلاحیت ایرادهایی وارد است از جمله این که اگر یک معلم به صرف انتقاد و یا اعتراض در هیات های تخلفات اداری برایش پرونده سازی کنند ( چیزی که در دولت های نهم و دهم با عاملیت حراست زیاد اتفاق می افتاد ) از شرکت در این انتخابات محروم می شوند .
باید به این ها تفاوت قائل شد هر چند بر این باورم که طراحان چنین انتخاباتی عامدا چنین پروسه ای را طراحی کرده اند ؛ چرا که این ایراد را در اننخابات قبلی هم وارد کردم و دوباره همان کار را انجام دادند .
باید آگاهانه مطالبه گر بود و شرایط را تغییر داد .
پایدار باشید .
دوست عزیز شاکی
اطلاق واژه " هر کسی " شاید خیلی پژوهش بنیان و منطقی نباشد اما از آن که که در جامعه ما فرهنگ " مطالبه گری " درست تعریف و تبیین نشده است ؛ افراد زمانی که در مصادر و پست ها قرار می گیرند خیلی با هم تفاوتی ندارند .
بزرگ ترین مشکل جامعه ما " بی تفاوتی " است و این که فکر می کند با سکوت و فرافکنی کارکردها و وظایف شهروندی همه چیز در " مدار " خویش قرار می گیرد .
پایدار باشید .
نوشتن طرح و برنامه ؛ عضویت معلمان در هیئت مدیره ها و....صرفا یک بازی هست...
این مسئولین هر وقت کم و کاستی های روشن را دیدند و قدمی برای رفع آنها برداشتند بعد بیایند و ما را در تصمیمات کلان مشارکت دهند ...این دموکراسی ظاهری بیش نیست.
حق و حقوق ما داری و نقطه تضییع نشده ، هر جا را نگاه کنیم وضعیت خوب نیست از بعد آموزشی و وضعیت کلاس درس ، نحوه تعیین مدیر مدارس تا وضعیت بغرنج فضای نا ایمن مدارس تا انتظارات فراوان جامعه از معلمی که از طرفی باید دیکته های وزارت را انجام دهد و از طرفی مسئول تعلیم و تربیت و آسیب های اجتماعی تمام جامعه هست اما جامعه هیچ توجهی به حق و حقوق تضییع شده اش ندارد....
حق و حقوق ما در یک نقطه تضییع نشده...
آقا / خانم حسینی
بنده اصل " مشارکت " را قبول داشته و به آن وفادارم .
اما همان گونه که قبلا گفتم تا زمانی که معلمان شورای خود را در مدرسه جدی نگیرند ، گروه های آموزشی را فعال و انتخابی نکنند ، به دنبال ایجاد هویت حرفه ای از طریق تاسیس سازمان نظام معلمی نباشند و... این 3 نفر هم در سایه وضعیت سترون مطالبه گری در فضای فرهنگی جامعه وضعیتی خیلی بهتر از آن 3 منتخب صندذوق ذخیره فرهنگیان نخواهد داشت .
پایدار باشید .
بر حسب اتفاق اینجانب تشکیل سازمان نظام معلمی را در رووس برنامه های خود قرار داده ام.
آقای احمد
بنده سعی کردم برنامه های آن 2300 نفر را مطالعه کنم .
با این حال خوشحال می شوم نام و نام خانوادگی و استان خود را بفرمایید .
با تشکر .
آقای احمد
همچنان منتظر اعلام نظر شما هستم .
پایدار باشید .
با سلام و احترام ،
ایمان و باور دارم که اگر فردی چون شما که به مطالبه گری
و شفاف سازی و پاسخگویی به خواسته ها و مجهولات
افراد را امری حتمی می دانید ، نیز اگر نماینده ی مجلس
شوید ، در سیستم مستحیل خواهید شد و عملا ناتوان.
ما نیازمند دگرگونی زیربنایی در نگرش مان به مسایل در
تمامی جوانب داریم. یک انقلاب فرهنگی به تمام معنا .
دو نهاد خانواده و مدرسه تنها بازوان ایجاد ، تقویت و
هدایت جهان بینی جدید هستند.
ما دچار خلاء درست بینی و درست اندیشی هستیم.
مبنای درستی اخلاقیات ، هنجارها و ارزش هاست. ما
با سلایق فردی و یا صلاحدید سیاسی ، هرگز به مقصد
مورد انتظار نخواهیم رسید. ما نیاز استقلال رأی و عمل
در هر حیطه ایم. در یک کلام ، در نظام آموزشی ما هم
هر چیز به شایستگی در جای خود نیست و هم هر چه در
آن است ، به طور غیرعقلانی و منطقی در هم سخت تنیده
شده است. تشکر و خسته نباشید.
ما نیازمند استقلال رأی ......
خانم امامی
از نظر شما سپاسگزارم .
البته بنده ادعایی در این زمینه ندارم اما اگر فرمول شما حداقل در مورد من درست بود به عنوان عضوی از کارگروه " سازمان نظام معلمی " به مطالبه گری خویش به عنوان تنها فرد از آن 30 نفر پس از گذشت بیش از 2 سال نمی پرداختم .
و یا در حوزه رسانه ، استقلال صدای معلم را پاس نمی داشتم ...
البته در مجلس هم ، همه مثل هم نیستند .
افرادی چون آقای محمود صادقی ، آقای علی مطهری و یا خانم سلحشوری و... بر عهد خویش ایستاده اند .
مهم این است که جامعه نباید افراد را به حال خویش رها کند و باید پی گیر مطالبات خود و تذکر در مورد عمل به وعده ها و برنامه ها باشد .
پایدار باشید .
البته آقای مطهری ، خیلی تغییر منش داده اند.
در ضمن ، البته بنده بدون تعارف مرسوم ، باورم
را از مجلس و مسندنشینی نمایندگان نوشته ام.
نمونه و مصداق هم دارم. مجلس برای خود مسیر
مشخصی دارد که بیشتر اثر می گذارد تا اثر بپذیرد.
اعتقاد شخصی است شاید درست نباشد.
در ضمن بنده که از خدایم است که چون شمایی وزیر
شوید و یا در مسند سیاسی ، به طور انسانی مدیریت
نمایید. پاینده باشید.
درخانه اگر کس است یک حرف بس است
اما بعد خط پایان مطالبه گری کجاست؟ شاید بتوان گفت در هیچ صنف و گروهی شاهد این حجم از مطالبه خواهی نبوده ایم #معیشت#منزلت#،عدالت_آموزشی#امنیت_فرهنگی و .. واقعیت این است کسی پاسخگو نیست چون سازوکار وزارت آموزش و پرورش بسترساز کنش های معلمی نیست و اغلب تمام هم و غم آموزش و پرورش تثبیت شرایط موجود است
سپاس
خانم ایازی
مطالبه گری آغاز دارد اما پایانی ندارد .
این ما هستیم که در کنش های مسئولان به طور مستقیم و یا غیر مستقیم آنان را کمک می کنیم .
در یادداشت " مطالبه گری معلمان و چیزهایی که از قلم افتاده اند " به تفصیل در مورد آن توضیح داده ام .
پایدار باشید .
آقا / خانم حسینی
ضمن سپاس از نظر شما
موضوع این یادداشت ارتباطی با افزایش حقوق ، قدرت خرید و... ندارد .
البته بنده در این مورد قبلا مطالبی نوشته و خواهم نوشت .
اما نکته مهم که همیشه باید به آن توجه داشت این است که اقتصاد آموزش تابعی از اقتصاد کلان کشور است .
پایدار باشید .
سرافراز باشید
معلم جوان
شورای عالی آموزش و پرورش نهاد سیاست گذار در آموزش است و در جای خود دارای اهمیت است .
معلمان باید در این نهاد حضور پررنگی داشته باشند به شرط آن که مطالبه گر باشند و در سیستم استحاله نشوند .
این وظیفه ای است که بر عهده تک تک ما است .
پایدار باشید .
از اینکه اینقدر محکم و عاشقانه پی گیر مسائل معلمان هستید از شما سپاسگزاریم.ولی جامعه بیمار است و آموزش و پرورش هم قسمتی از ابن جامعه هستند و آن ۳۰ نفر هم قسمتی از آموزش و پرورش هستند و تا بی سوادی از جامعه رخت برنبندد آموزش و پرورش بهبود نمی یابد .
و باید هم این کار از بالاترین تصمیوات مهم سران کشور باشد
آقای نیک بخش
از نظر و لطف شما سپاسگزارم .
البته مشکل اصلی ما بیش از بی سوادی ، کم سوادی است .
دومی خطرناک تر است .
پایدار باشید .