در آغاز هفته جاری «بینالتعطیلی» که تعطیل نشد، حاشیههایی آفرید. در پی عدم تعطیلی مدارس در روز یکشنبه - روز قبل و بعد از آن به دلیل مناسبتهای مذهبی و ملی تعطیل بود - رسانههای عمومی و آزاد فضای مجازی بستری برای انعکاس نظرات و عموماً اعتراضات مردمی برای این موضوع شد؛ جریانی که در آن از اولیای دانشآموزان گرفته تا معلمان و حتی در برخی موارد مدیران مدارس نیز نظراتی را ابراز کردند که البته در میان این نظرات، تحلیلهایی نیز به چشم میخورد.
در حالی که وزارت آموزش و پرورش طی پیامها و اطلاعیههای مکرر تأکید داشت که در روز یکشنبه 21 بهمنماه مدارس کشور دایر خواهد بود، اما خبرهای منتشرشده در فضای مجازی حاکی از آن است که کلاسهای درس با حضور تعداد انگشتشماری از دانشآموزان تشکیل شده و عملاً امکان تدریس و بهره کافی از کلاس وجود نداشته است.
اگرچه برخی از معلمان این روز را فرصتی برای حل تمرین و رفع اشکال برای دانشآموزان حاضر دانستند، اما نمیتوان نظر دانشآموزانی را که از حضور خود پشیمان بودند، نادیده گرفت!
از حواشی این موضوع که بگذریم، همین اتفاق کوچک که در طول سال تحصیلی لااقل یک بار (پیش از تعطیلات عید نوروز) تکرار میشود، چند سوال و نکته مهم و ظریف در دل خود دارد که محل تأمل است.
اول: آیا دانشآموزان ما مدرسهگریز هستند؟ اگرچه تعدادی از دانشآموزان بهدلیل برنامههای سفر خانواده در چنین مواردی از حضور در مدرسه محروم میشوند! اما تعداد زیادی از آنان به اصرار و دلخواه خود، ماندن در خانه را به مدرسه ترجیح میدهند. حال سوال اینجاست که آیا مدرسه و محتوای درسی، جذابیت لازم را برای دانشآموزان ندارد یا بهرهمندی از تعطیلی از پیش تعییننشده و لذتبردن از آن - حتی اگر به بطالت بگذرد - جزئی از خردهفرهنگهای جامعه ایرانی شده است؟
هرکدام از این فرضها که صحیح باشد، قابل توجه بوده و نیاز به تدبیر اساسی دارد.
دوم: پافشاری وزارت آموزش و پرورش بر دایربودن مدارس در روز یکشنبه، با وجود تجربههای پیشین که نشاندهنده وضعیت نیمهتعطیل مدرسهها در چنین روزهایی است، ریشه در چه امری دارد؟ پاسخ این سوال را نعمتالهی، قائممقام وزیر آموزش و پرورش این گونه داد: «در تقویم رسمی کشور روزهای تعطیل مختلفی وجود دارد و تقویم آموزشی نیز بر اساس این تعطیلات رسمی برنامهریزی میشود؛ بنابراین تحمیل هر نوع تعطیلی دیگر، باعث خدشه به روزهای تدریس خواهد شد.»
اگرچه پاسخ نعمتالهی منطقی به نظر میرسد، اما گویا در این نظر، واقعنگری وجود ندارد؛ چون تجربههای مکرر نشان داده است در چنین روزهایی که شاید تعدادشان در طول سال تحصیلی فقط دو یا سه مورد باشد، بهدلیل غیبت تعداد زیادی از دانشآموزان، تدریسی انجام نمیشود.
حال این سوال مطرح ميشود که آیا نظام آموزشی ما صرفاً مقید به کمیت است و کیفیت را مغفول میدارد که با وجود علم به عدم بازدهی کلاس درس در چنین روزهایی، آنها را نیز جزء تقویم آموزشی به حساب میآورد؟
از طرف دیگر آیا آموزش و پرورش آسیبهای ناشی از بیبرنامگی در این روزها را برآورد کرده است؟
آیا آماری از دانشآموزانی که در موقعیت بینالتعطیلی، نه در مدرسه حاضر میشوند و نه در کنار خانواده میمانند، در دست دارد؟
سوم: آیا پافشاری نظام آموزشی بر امری که تحقق آن به دلایل مختلف متصور نیست، باعث نهادینهشدن دهنکجی به قانون و عدم رعایت الزامات سیستمی در دانشآموزان نخواهد شد؟
در حالی که کارشناسان امر بر این مهم تأکید دارند که شخصیت و هویت افراد در دوره کودکی و نوجوانی او شکل میگیرد. شاید همین روند معیوب است که باعث شده تعطیلکردن خودسرانه مدارس در بینالتعطیلیها، نسل به نسل صورت پذیرد و در این روزها، حضور در مدرسه به سان اجباری باشد که الزامی در پی ندارد! اما کاش آسیب این امر تربیتی ظریف، به تعطیلکردن خودسرانه مدارس در بینالتعطیلیها خلاصه میشد، در حالی که متأسفانه تجربههای فراوان قانونشکنی در ساحتهای مختلف اجتماعی پیام دیگری را برای جامعه ما دارد.
حیف و صدحیف که باور نداریم شهروندان و تصمیمگیران فردای جامعه، دانشآموزان امروز هستند.
روزنامه مردم نو
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
راستی اقای راستگو در برنامه بودجه چرا هنوز از عیری شاعلین خبری نیست؟؟؟،!!!!
۲۱بهمن شد۲۴ بهمن!!!
ترکمن هم از ...بخت یاد گرفته وعده تسویه حساب مطالبات فرهنگیان تا فروردین۹۸ رو میده!!!!