پروانگان چه افزون خوبان شمع رخ را
دیوانگان خریدار آن روی ماه سیما
صد جان به نیم جویی در بارگاه سلطان
ارزش ندارد ای جان چونی چرا نه آن جا
شیدا دلی نه پیدا در بارگاه یزدان
بیگانه ای چه بسیار ای چشم دیده بگشا
هر چند پاک بازان خاکی در آن جهانی
رؤیت نگار خود را از دور شد هویدا
ساقی دهی پیاپی پیمانه ای دمادم
عقلی به جوش آمد فارغ ز عقل دانا
دوری ز آز و حرصی دوری ز نفس شیطان
عالم چو دانه فرضی آدم چو مرغ جانا
دور از خرد همان دم پیدا شود اگر عشق
در عشق مات گردی دور از خرد چه غوغا
فرزانه شد جهانی عشقی پدید آری
افسانه را حدیثی بشنو که پند از ما
والی خرد فزاید با جام باده ساقی
با جام باده والی اندیشه را فزایا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.