یکی از دوستان گرامی که احترام ویژه ای هم برایشان قائل هستم، پرسید:
" چرا این همه برای خودت دردسر درست می کنی؟ "
مگر بیان مشکلات آموزش و پرورش و چالش های فرهنگی و اجتماعی جامعه، چه نتیجه ای داشته و یا دارد؟
و توصیه اصلی ایشان این بود که: ما هم مانند دیگران در گوشه ای به زندگی عادی خود بپردازیم و دنبال دردسر نباشیم.
در پاسخ، هیچ استدلال محکمی نداشتم، فقط حکایتی یادم آمد با این مضمون:
می گویند جنگلی آتش گرفته بود و گنجشکی با سرعت به آتش نزدیک می شد و برمی گشت، گفتند چه می کنی؟
گنجشک که پرهایش هم سوخته بود، گفت: در این نزدیکی برکه ای است، هر بار با نوک خود آب آورده و بر آتش جنگل می ریزم.
گفتند: بی نوا، آتش در جنگل است و این کار شما هم بی نتیجه.
گنجشک پاسخ داد: می خواهم در پاسخ سوالی که خواهند پرسید: زمان سوختن دوستانت در آتش جنگل، چه می کردی؟ بگویم: به قدر توان کوشیدم.
حال داستان زندگی ماست و نوشته ها و تلاشهایمان برای مبارزه با فساد سیستمی و اجرای عدالت آموزشی، چه کند بینوا، همین دارد.
می دانیم تلاشهایمان، هیچ سودی برای فرهنگیان نداشته، چون در بالادست، اراده ای برای حل مشکلات وجود ندارد.
وجود عدالت آموزشی برای تمام فرزندان کشور، آرزوی دیرینه ام بوده و هست. هرچند ممکن است در دوران خدمتم محقق نشود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بسیار بزرگ بوده است. اراده ی مسولان در غلاف و
تیزی قلم در ستیز. روالی در جهت استحاله مملکت!!