خبر تغییر کاربری بخشی از فضای مدارسی که وسعت مناسب برای این کار را دارند ، طبق معمول من معلم را نگران اوضاعی ساخت که احتمال هر نوع عواقب سو بر آن دور از انتظار نیست. چرا نمی خواهیم باور کنیم که مدرسه محل تعلیم و تربیت دانش آموزان است و تأمین امنیت مدارس وظیفۀ اصلی وزیر آموزش و پرورش ؟ ! البته این تفکری جدید نیست و وزیر وقت در سال 95 گفته است:
" کسی که بارها کسری بودجه چند هزار میلیارد تومانی آموزش و پرورش را فریاد زده ولی چون پاسخی نیافته آخرش رسیده به تجاریسازی فضاهای آموزشی ، به زبان ساده خودمانی ، همان ساختن مغازه در گوشهای از مدرسه و اجاره دادنش . " (1)
بحران اوضاع اقتصادی آموزش و پرورش و عدم حمایت بودجه ای مناسب از آن ، بزرگ ترین چالش برای بیان وخامت مدیریت آن است. اگر قرار است مدارس از وظایف اصلی خود دوری جوید و به گرداب تأمین حداقل امکانات مالی برای رفع نیازهایش بنماید ، قدر مسلم این بحران به جای حل و فصل شدن بر شدت و حدّت تخریب اهداف خواهد افزود.
سیستم خود تغذیه ای مدارس بدین نحو ، هرگز وجدان هیچ نماینده و رئیس دولت و مجلسی را بیدار نخواهد ساخت. همۀ تصمیمات غلط بالاخره روزی از جایی و از ذهن فردی ناتوان ، برون تراویده است و به مرور زمان رشد قارچی یافته و معضل امروز گردیده است مثل مدارس غیرانتفاعی و خصوصی سازی آموزش . چنین تصمیمات ابتر نتایجی جز تخریب و ویرانی سیستم آموزشی نداشته و ندارد. همۀ تصمیماتی که روزی منطقی و ضروری ، احساس می شود و صورت مسأله غلط می باشد به تدریج به اختاپوسی غیرقابل کنترل می گردد. چنین تصمیمی فقط و فقط از بحران اقتصاد آموزشی کشور خبر می دهد. آموزش و پرورش ما بحران زده و آفت زده به مسیر کج مدار خود ادامه می دهد و ما فرهنگیان چه انتظاراتی که از آن نداریم. ما در آموزش و پرورش کشور به بن بست رسیده ایم.
مسئولین محترم ،
تجاری سازی مدارس یعنی دیدگاه مصرف کنندگی معیوب الحال بدان بخشیدن که همانند غدد سرطانی روز به روز در بدترین شرایط رشد می نماید و از کنترل ارادۀ بشری خارج می گردد. تأمین بودجۀ لازم برای آموزش و پرورش پیش آهنگ رشد و توسعۀ هر کشوری است و غفلت شما از این اصل مهم ، یعنی تداوم وابستگی و عقب ماندگی .ما بدین طریق با دستان خود منفذهای اصلاح امر آموزش را مسدود می سازیم. مشکلات بودجه ای مدارس با حساب دو سه میلیون تومان ، منتفی نمی شود. اولین وزارتخانه ای که باید سقف بودجه اش تعیین گردد وزارت آموزش و پرورش است و فهم این نکته چرا این همه دشوار است ؟ شاید چون مصالح و منافع سایر بخش ها و واحدها اجازۀ چنین امری را نمی دهد. چون مطمئن هستند اگر هزینه نکنند بالاخره اولیا مجبور به هزینه کرد برای فرزندان خود هستند. یک سوء استفاده از عاطفۀ بشری.
خلاقیت تفکر تجاری سازی از دهه 70 به بعد و پس از اتمام جنگ در ایران ، آن چنان در کشور توسعه یافت که ساخت مراکز تجاری در برج های مرتفع و یا زیرزمین و حتی به صورت پل های هوایی در وسط خیابان های عریض ، به فعلیت در آمد و خارج از حد نیاز مردم یک شهر ، مدام در حال افزایش ساخت است . مسیری که برای شهرداران منبع درآمد و برای مردم ، محلی جهت سیراب سازی عطش مصرف زدگی و یا گذران اوقات فراغت برای رهایی از افسردگی می باشد. این تفکر در پایان دهه 70 ، به مدارس نیز رسید ؛ ابتدا با اسکان معلمان در مدارس و سپس با نبوغ در اسکان مردم عادی و قاپیدن مسافر از هتل ها و مُتل ها و جذب سرمایه بیشتر ، که درآمد هنگفتی را برای آموزش و پرورش به ارمغان آورد.
در طی حداقل پنج یادداشت ، از مسئول روابط عمومی سابق آموزش و پرورش دلایل وجود پدیدۀ ناخواسته و تحمیلی بر مدارس را مبنی بر اسکان مدارس ، جویا و پیگیر شدم که هرگز پاسخی دریافت نشد. حتی مسئول گردشگری و هتل داران سراسر کشور نیز به این کارکرد تجاری آموزش و پرورش ، معترضند که آنان نیز در این خصوص در شرایط بدون پاسخ و معترض مانده اند.
پس نگاه تجاری سازی در آموزش و پرورش اصلا طرحی تازه نیست و حتی قبل پدیدۀ اسکان در مدارس ، با صدور مجوز به توسعۀ فعالیت بخش خصوصی در امر تدوین کتب کمک آموزشی و کتب کنکور و مؤسسات آموزشی کنکور و مراکز آموزشی تقویتی دروس مدارس و حتی ترویج فرهنگ تدریس خصوصی ، این روند جریان داشته است.
تغییر کاربری یکی از حیله های چندین سالۀ شهرداری هاست که ابتدا فضای سبز و یا باغ متروکه ای را متصرف شده و تابلو پارک و یا زمین بازی فوتبال بر آن نصب می کنند و بعد از گذشت چندین ماه و یا سال ، با ریختن نفت بر ریشۀ درختان و یا سوزاندن شبانۀ آنها ، یک صبح مردم منطقه و یا کودکان مشتاق بازی ، شاهد هموار شدن فضا و نابودی سرسبزی آن می گردند. آنان با یک حسرت غم آلود درمی یابند که دیگر زمان نشاط و بازی و هیجان در این محل به اتمام رسیده است و باید در فکر محلی دیگر باشند.
نفس تجاری سازی در مدارس با کارکرد رسمی آموزش و پرورش ، تناقضی آشکار دارد. این که به فکر ایجاد درآمد برای تأمین نیازهای مدارس باشیم ، تفکری مثبت و ستودنی است اما نوع تفکر ما با واقعیت های دو دو تای اقتصاد سالم ، همخوانی ندارد. در کشورهای برتر آموزشی مثلا انگلستان ، این هدف با تولیدات خود دانش آموزان فنی و حرفه ای و فروش آنها ، عملی می شود . اما ما به جای توجه به امر تولید و ایجاد و تقویت مهارت شغلی ، قرار است مغازه ای در وسعت 20 – 30 متر مربع از مساحت مدرسه ، به فروش کالاهایی بپردازیم که برای دانش آموزان جذاب و مورد نیاز است . امروز ما کنترل و نظارت لازم بر تنوع و کیفیت کالاهای فروخته شده در بوفه های مدارس نداریم ، حال چگونه قرار است در سطح وسیع و گسترده ، چنان عمل کنیم که تنقلات فروخته شده در دراز مدت و حتی کوتاه مدت برای سلامتی دانش آموزان مضرّر نباشد ؟
عمده مشکل جامعه ما چاقی کودکان در سن مدرسه می باشد و بی توجهی و غفلت ما در این مهم ، آمار چنین افرادی را در دهه های آتی خواهد افزود. ما با اجرای این طرح ، به جای دادن تفکر تولید و آماده سازی آنان برای نقش های مفید و مؤثر در درآمد ملی و سرانۀ کشور ، نگاه مصرف گرایی را تقویت خواهیم ساخت. این درد بی درمان شرایط فعلی جامعه ماست ، پس کودکان خود را نیز به چنین دردی که عاقبت آن وابستگی است ، مبتلا نسازیم.
مدارس غیردولتی یا غیرانتفاعی اکثرا فضای مناسب برای این کار را ندارند چون ساختمان مدارس استیجاری بوده و بیشتر ، خانه ها به اجاره در آمده اند که استاندارد فضای یک مدرسه نیست . پس از این ناحیه نیز مدارس دولتی ، بیشترین آسیب را خواهند دید.
حتی اگر شهرداری هم هیچ هزینه ای برای این تغییر کاربری از مدارس دریافت نکند ، خود این امر ، دور زدن قانون است و عده ای طلبکار خواهند شد. از کجا معلوم بعد گذشت چندین سال که اصولا شهرداری ها در این خصوص صبر قابل توجهی دارند ، تغییر رأی ندهند و مدّعی نشوند ؟!
فرد فروشنده سرایدار و مستخدم نمی تواند باشد چون شرح وظایف آنان در راستای وظایف مدیر و معاون است و تلاش آنها مکمل یکدیگر است و اگر فردی خارج از پرسنل آموزش و پرورش باشد ما معضل تجاوزات جنسی در مدارس را داریم و بعد این آمار چنین فجایعی از کجا معلوم ، افزایش نیابد؟
مطرح شده است که آموزش و پرورش و دولت ، با این موضوع موافقند و حامی اجرای این طرح هستند ! مدرسه محلی است که شغل عده ای در آن معنا می یابد. معلمان به واسطۀ دانش آموزان در مدارس ، فعالیت اقتصادی انجام می دهند . شاید مدیران و دانش آموزان برای چنین طرحی آغوش استقبال باز کنند ، اما معلمان چطور ؟ آیا از آنان نیز زوایای پنهان و آشکار اجرای طرح را پرسیده اید ؟ نه وزیر و نیروهای ستادی اش و نه دولت که حتما منظورتان رئیس جمهور است در مدرسه به سر نمی برند تا شاهد دردسرهای آن هم باشند !
بیان ساخت این فضای تجاری در مدارس توسط آموزش و پرورش ، تعارفی بیش نیست. سفرۀ آموزش و پرورش برای آموزش و پرورشی ها تقریبا باز است و مطّلع هستیم که چنین توانی را ندارد. حال اگر قرار باشد به خیّرین مدرسه ساز چراغ سبز نشان دهید ، آنگاه چون شترسواری دولا دولا نمی شود پس ، لطفا نام آنها را نیز تغییر کاربری دهید و بگذارید خیّرین مغازه ساز مدارس.
آموزش و پرورش مدّعی است نگاه تجاری به مسأله ندارد و قرار است درآمد به دست آمده برای بهبود وضعیت رفاهی و آموزشی و خرید تجهیزات برای آن مدرسه هزینه شود.( هر چند این ادّعا در خصوص اسکان مدارس هم وجود دارد!! ) مگر قرار است چقدر کالا به فروش برسد ؟ قدرت خرید دانش آموزان چقدر است ؟ ما به جای آموزش ارزش پس انداز به دانش آموزان که قطره قطره جمع شود وانگهی سرمایه شود ، آنان را ترغیب به خرید بیشتر خواهیم کرد. شما تصور کنید هر زنگ سیاحت پیش به سوی خرید از مغازه ! خوردن چیزهایی که نه نیاز بدن است و نه برای سلامتی عقل و جسم مفید است و نه ضرورتی برای خرید آنها وجود دارد. و عمده چیزی که در آن از سوی دانش آموزان تقاضا دارد آدامس و چیپس و پفک است که مصیبت بر زمین ریختن یک درد و تحمل بوی آنها در کلاس یک درد و نشخوار آدامس دردی دیگر !
این طرح بدون هر نوع نظرسنجی از معلمان که همانند مدیران و دانش آموزان ، نفعی برای شان وجود ندارد که رضایت مغرضانه ای نسبت بدان از خود نشان دهند در کمیسیون عمران مصوب شده است و در انتظار تصویب کمیسیون تلفیق است تا نهایتاً در صحن مجلس ، نمرۀ قبولی بگیرد و مجوز اجرا بگیرد. در چنین سلسله مراتبی ، انتظار یک مبدأ دلسوزانه ای می رود تا فریاد برآورد که مدرسه محل تجاری سازی نیست. مدرسه محل تعلیم و تربیت دانش آموزان امروز و نسل فرداست . محتوا و نحوۀ برخورد ما با آنان چهرۀ فردای کشور را ترسیم می سازد. پس با مدارس چنین معامله ای نکنید و محل جذب سرمایه را به واحدهای تولیدی کشور گسیل بدارید.
حداقل اگر این واحد تجاری ، به فروش کتب متناسب با گروه سنی دانش آموزان بپردازد شاید بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کودکان ایجاد و تقویت نمائیم. منتهی مبادا چنین کنید و بعد مدت کوتاه تغییر کاربری ! دهید که فریب کاری است و ناپسند. حتی دراوقات فراغت دانش آموزان نیز می توان با احتساب یک ساعت مطالعه ، مبلغی دریافت کرد تا هم مطالعه کتاب ترویج یابد و هم اگر میل و یا توان
خرید کتاب نیست ، قدرت و عادت مطالعه به وجود آید و بدین طریق برای مدارس نیز درآمد ایجاد شود.
برای این کار شاید نیازمند به کارگیری افرادی با عناوین مدیر عامل مغازه های مدارس و مدیر کل و معاونان حسابرسی مغازه های مدارس باشیم ! آموزش و پرورش با کمبود نیروهای صفی خصوصا معلم مواجه است و از سویی سیاست چابک سازی نیروها را اتخاذ کرده است ، لذا مراقب باشید به چنین خطایی آشکار نیفتید. و مبادا در ذکاوت مدیریتی خود بخواهید از نیروی معلمان استفاده کنید که به اندازۀ کافی ا عتبار و منزلت شان در خطر است ! چون بدبختی بزرگی است در سیستم مدیریتی ما . باید x باشد تا مراقب y باشد و باید z باشد تا مراقب x باشد و......
بعد از این مدیران نیز در مظان اتهام درآمد خوری مغازه های مدارس ، قرار خواهند گرفت و اگر ماشین و یا خانه ای خریدند ، فوری گناهشان توسط بیکاران جامعه شسته خواهد شد. امید که هیچ مدیر مدرسه ای در تصور ما و واقعیت خارج از آن چنین نباشد.
در ضمن بهتر است که فروشنده هیچ مبلغی از مغازه برای خود برندارد و همۀ درآمدها به مدرسه اختصاص یابد. لذا فرد فروشنده باید درآمدش از آموزش و پرورش تأمین گردد و گرنه چیزی برای مخارج مدارس باقی نمی ماند.
وزیر آموزش و پرورش و رئیس جمهور محترم و ......
در دو یادداشت اخیری که از 5 کشور برتر آموزش ابتدایی جهان نگاشته ام ، عامل اصلی ایجاد تغییر و تحول در آموزش و پرورش و انجام اصلاحات همه جانبه در کشور خصوصا بخش اقتصاد ، فرد وزیر یا نخست وزیر و یا رئیس دولت بوده است. منِ معلم در کلاس و مدرسه و جامعه ، هر چقدر تلاش کنم که همه چیز را متحول سازم و نگرش مثبت در جامعه بوجود آورم و فرهنگ سازی نمایم باز نمی توانم در حد شما برای پیاده سازی سیاست کلان موفق باشم . نگرش اصلاح فردی برای اصلاح جامعه ، شرط لازم است اما اصلا و ابدا شرط کافی نیست. شما برای ایجاد تغییر در نظام آموزشی کشور که تضمین کنندۀ اصلاح سایر بخش هاست ، قدرت اجرایی واگذار شده از سوی ملت را برعهده دارید و بهترین مجری برای این مهم هستید. شما را به انصاف تان سوگند ، از تجاری سازی غیرمنطقی مدارس دست برداشته و به اعتلای دانش و فرهنگ بیندیشید.
1) تجاری سازی حیاط مدارس : نشانهای از وخامت اوضاع مالی آموزش و پرورش-27 اردیبهشت 95 - عیار آنلاین - پایش مسایل اساسی کشور.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
زینب در منطقه نمره چهل از بهترین مناطق را با اعمال نفوذ امام جمعه به موسسه فرهنگی عصر امام خمینی وابسته به
مصباح یزدی واگذار کردن .همان امام جمعه ای که در دوران احمدی نژاد یکی از تولید کنندگان سی دی عصر ظهور بود
بعد حالا یک مسجد زده اند ود ور وبر ش را هم مغازه قراراست
در دوره مدیریت قاسمی بخشی از حیاط مدرسه دبیرستان
کرم زاده رو کرده اند تعدا دی مغازه در حدود 8مغازه
با یکی قرارداد بستند وخودش خرج کرد و ساخت حالا یک ریال به آپ نمیدهد از کرایه.کار به شکایت از مدیر قبلی اداره و دو بند با اون فرد که مغازه ها رو بالا کشید .
در دبستان پاسدار مغازه مرغ فروشی زده اند
در قبال هر تصمیم و طرحی که به مدرسه ، معلم ،
دانش آموز و مدرسه و آموزش ، آسیب می رساند و
یا در آینده نزدیک و دور صدمات جبران ناپذیری بر
آنها تحمیل خواهد کرد ، باید هوشیار و آگاه باشیم.
دلسوزتر از معلم ، نقشی دیگر برای این مهم نمی تواند
ایفای نقش نماید. قداست و امنیت مدارس با همین
نگرش های تجاری ، از بین رفته است . ممنونم .
مردم بروند دکانداری کنند. حداقل به نان شب
محتاج نباشند. ما که بالاخره بیکار بی عار
تحویل جامعه می دهیم با این نظام آموزش.
حداقل عمرشان هدر نرود.
آموزش و پرورش صندوقداری کند .
حیات هر جامعه مرهون آموزش و پرورش است. غفلت از
آن به منزله ی تخریب و نابودی همه ی بخش های دیگر در
جامعه است. نمی دانم من غلو می کنم و یا واقعیت پنهان
است. تشکر
غلو نیست یک حقیقت آشکار است که متأسفانه دچار آلودگیها و توهّمات عظمی شده است.
پس چرا غافل از احوال دل خویشتنیم ؟!
و اسکان مردم در مدارس طمع مسولان را برای
سودجویی سیری ناپڎیر کرده است .از همه
چیز خبر است بجز آموزش . بینوا معلمان آب
در هاون می کوبند.
این همه فراز و نشیب تصمیم گیری برای
سلامت آموزش و پر ورش زیان دارد.تشکر
آموزش و پرورش نیاز به خروج از توهّم و جهاد و انقلابی بی توهّم دارد و این یعنی فراز و نشیبی در تصمیم گیری برای سلامت آموزش و پرورش و کل جامعه !!!
جناب نکته یاب و یا نکته سنج و عارفانه و مدرس
آزاد ، توهم یا منفعت طلبی ؟ یا غفلت آگاهانه ؟
یا شتر دیدی ، ندیدی ؟! تشکر
به همان دشواری ای که:
اولین وزارتخانه ای که باید توهّم در جذب نیرو از آن رخت بربندد وزارت آموزش و پرورش است و فهم این نکته چرا این همه دشوار است ؟
بعد از مدعیان شورا، عثمان سود تجاری سازی ها را دید!
و سلام بر آنکس که زندگی در کانکس را به مراحعه به شهرداری ترجیح میدهد، چه تهوع آور است تفاوت میان منطقها و لطایف روحها!!
تفاوت میان منطق ها و لطایف روح ها ،
آفرینش پروردگار است و شاید زیبایی های
خودش را دارد و لازم و ملزوم زندگی است.
قرار نیست منطق همه بر محور عقل بچرخد
و گر نه جهات هستی غیر این بود .تشکر
انتظار فهمیدن !!! تشکر
اگر این معلم ، حقیقتا معلم بودند ، هرگز چنین
عملی را قبول نمی کردند . واقعا متاسفم.
ای کاش شما با دانش آموزان مدارس حاشیه شهرها هم ارتباط داشتید تا که در جریان تعلیم و تربیت آنان قرار بگیرید و دو سه مقاله هم در مورد دانش آموز عنصر اصلی آموزش و پرورش که هیچ جایگاهی در آموزش و پرورش ندارد می نوشتید.
همکار محترم ، بنده هنگام تدریس مطالعات اجتماعی در بخش اقتصادی آن با هماهنگی
مدیر ، با دانش آموزان به مناطق حاشیه شهر
می رفتیم . هر سال این عمل انجام می شد. تا
حدودی از اوضاع اسفبار آنان مطلع هستم. باز
اگر مورد خاصی مدنظر حضرتعالی است لطفا
اشاره نمایید. منتهی لطفا در نوشته های جدیدم
اشاره کنید تا در خاطر داشته باشم.
من با این نظر حضرتعالی ، متوجه روحیه
متعالی تان هستم. موفق باشید و سپاسگزارم.