هنگامی که بخواهیم از کسی تعریف کنیم و او را متمایز از دیگران بشماریم می گوییم: "فلانی آدم حسابی است".
عبارت آدم حسابی در کارکردهای مختلف یک جامعه می تواند ویژگی هایی را در بر گیرد. در نشست و برخاستهایی که در طی این چند سال داشته ام این عبارت را زیاد شنیده ام و اگر مجالی بوده از گوینده اش پرسیده ام که بر چه اساسی این قضاوت را در خصوص فرد مورد نظرش داشته است. پاسخهایی که دریافت کرده ام بسیار متنوع و متفاوت و بیشتر به یک یا چند ویژگی محدود بوده است و از کنار هم گذاشتن این ویژگی ها و ساده سازی و پالایش آنها به موارد زیر رسیده ام. البته چون معاشرتهای من بیشتر در مجامع اقتصادی بوده است که در آن از مدیران دولتی گرفته تا نمایندگان مجلس و سایر دستگاهها و البته، به میزان بیشتری، مدیران بخش خصوصی رفت و آمد داشته اند شاید روایی این ویژگی ها بیشتر درباره ی این گروه ها باشد.
اما آدم حسابی کیست؟
١ -آدم حسابی حرف حسابی می زند. اهل مغلطه نیست، اهل حرافی و هرزگویی نیست، اهل سخنان درهم ریخته و بی هدف هم نیست. برای همین شنوندگانش او را آسان می فهمند. سخنانش برخاسته از دانش است نه شهوت کلام یا خودنمایی.
٢- آدم حسابی اهل تخریب دیگران و تهمت زدن به کسی نیست. او برای حذف رقیب توطئه چینی یا زیرآب زنی نمی کند.
٣-آدم حسابی قانونگراست. اهل دور زدن قانون نیست. رشوه نمی دهد و رشوه قبول نمی کند. اهل پارتی بازی و رابطه سالاری نیست.
٤-آدم حسابی از اقرار به اشتباهاتش ابا ندارد و هرگاه متوجه اشتباه شد در صدد جبران آن یا برگشت از راه رفته بر می آید.
٥-آدم حسابی به اقتضای جلسه و محفلی که در آن نشسته است سخن نمی گوید. سخن او همواره برخاسته از باورهایش است.
٦-آدم حسابی با برخی افراد و افکار نمی تواند کار کند و قبولشان ندارد. او خود را مجبور به این کار نمی کند.
٧-آدم حسابی در مسائل کوچک صرف وقت نمی کند و درباره ی مسائل مهم بی تفاوت نیست.
٨-آدم حسابی با بالادستی هایش تعارف ندارد. اگر اشتباهی از ایشان ببیند می گوید و اگر اقناع نشود از همکاری و همراهی با ایشان کناره می گیرد.
٩-آدم حسابی در هر پست و مقامی که مشغول باشد، تمام تلاشش در راستای انجام مأموریت های محوله به بهترین شکل است. او برای خوشامد رئیسانش یا به طمع پست و مقامی بهتر، تصمیم نمی گیرد و کار نمی کند.
١٠ -آدم حسابی اهل باج دادن و معامله کردن در وظایف و اختیاراتش نیست. او از دید همکارانش آدم سختی به نظر می رسد.
١١-آدم حسابی به کسانی که از او تعریف و تمجید می کنند با احتیاط نگاه می کند و به کسانی که او را نقد می کنند خوب گوش می کند و در صدد تلافی برنمی آید.
١٢-آدم حسابی در مقابل کاری که برای دیگران می کند انتظاری از ایشان ندارد و در زمانی که کارش به آنها بیافتد به ایشان یادHوری نمی کند که چه کارهایی برایشان کرده است.
١٣-آدم حسابی در قید و بند دریافت تبریک و تسلیت از دیگران یا برگزاری مراسم بزرگداشت و تکریمش نیست. او کیش شخصیت ندارد.
١٤-آدم حسابی وامدار فرد یا گروهی نمی شود. او تلاش می کند کاستی هایش را با عزت نفس پر کند اما آزادگی اش را در گرو نیازهایش نگذارد.
١٥-آدم حسابی بر اساس باورهای راستینش در گروه، حزب یا سازمانی وارد می شود. او اهل یافتن همفکرانش است نه همفکر شدن برای رسیدن به امیالش.
١٦-آدم حسابی دارای یک سلسله ارزشهای اخلاقی است که آنها را با اندیشه و پژوهش خود یافته است نه توصیه و تلقین دیگران.
١٧- آدم حسابی اهل مدرک گرایی نیست. او نداشتن عنوان دکتر و مهندس را کسر شأن نمی داند و به دنبال خرید مدرک یا عنوان تقلبی نیست. او یادگیری را یادگرفته است.١٨-آدم حسابی نه اهل توهین است و نه اهل لودگی. او با گفتارش دیگران را خودخواسته به احترام وامی دارد. او آدم خشکی نیست. انضباط و چارچوب اخلاقی و شخصیتی مشخصی دارد اما دیگران از معاشرت با او زده نمی شوند.
١٩ -آدم حسابی به کاری که می کند اعتقاد دارد و کاری نمی کند که به آن باور نداشته باشد. برای همین آمادگی بیشتری را برای جدا شدن از گروه، حزب، سازمان یا شغلی که مغایر با باورهایش باشد دارد.
٢٠- آدم حسابی با واژه ی "مصلحت" رفتار و گفتارش را توجیه نمی کند. مصلحت برایش مانند سوزنی است که او به ندرت به جان خود فرو می کند.باید اقرار کرد که "آدم حسابی بودن" کار دشواری است و به ویژه در اوضاع کنونی جامعه ی ما "آدم حسابی ماندن" دشوارتر.
در زمانی که آشفتگی به جان جامعه ی ایرانی افتاده است، برشمردن و یادآوری ویژگیهای آدمهای حسابی به ما کمک می کند که این نیاز راستین کشور را به فراموشی نسپریم.
شبکه جامعهشناسی علامه
نظرات بینندگان
فوق العاده واقعی و زیبا بود.
کاش من نیز آدم حسابی بودم.
در وزارت آموزش و پرورش آدم
حسابی داریم ؟!!
اگر داشتیم اوضاع مان این نبود.
می خواهم بگویم واقعا آدم حسابی
در این جامعه چند نفر داریم ؟
داشتن همۀ 20 مورد یعنی تکامل.
دو سه تا هم داشته باشیم شکر.
یعنی معارف پرکران فهمیده نشده و یا فهمیده شده و گفته نشده، یعنی آموزش علم صرفاً به اهلش و اعلام نتیجۀ پژوهش علمی صرفاً برای اهلش،
یعنی مسرور به دانستن اسرار و علیم به معنی اخبار و خبیر به معنی اعلام،
یعنی وصف متّقین در نهج البلاغه.
یعنی پاکتر از پاکی سنج، یعنی فوق ادراک گزینشگر،
حداقل یعنی کربلائی کاظم ساروقی و دندانهایش،
یعنی سید جمال الدین اسدآبادی،
یعنی شهید دکتر بهشتی و زوایای تحلیل نشدۀ زندگیش،
یعنی مسئولیت پذیر،
یعنی عامل عالم و نه الزاماً عالم عامل،
یعنی مصداق دعایی خارج از مفاتیح الجنان،
یعنی مستجاب الدعوه،
یعنی متصل به تجارب بحرالعلوم،
یعنی کسی که کارش را به خوبی انجام میدهد،
یعنی کسی که شغلش غصبی نیست،
یعنی نمک طعم دهنده به طعام و سرمۀ زیبا کننده چم،
یعنی هدایت خواسته و هدایت شده،
آگاهاً یعنی حبس شده،
یعنی سحاب خیر و برکت،
یعنی چو صد آمد نود هم پیش اوست،
یعنی عبداً من عبادنا
یعنی ...
اگرآدم ها حسابی شوند دنیا گلستان می شود من برای آدم حسابی شدن تلاش کرده وخواهم کرد
یعنی معارف پرکران فهمیده نشده و یا فهمیده شده و گفته نشده، یعنی آموزش علم صرفاً به اهلش و اعلام نتیجۀ پژوهش علمی صرفاً برای اهلش،
یعنی مسرور به دانستن اسرار و علیم به معنی اخبار و خبیر به معنی اعلام،
یعنی وصف متّقین در نهج البلاغه.
یعنی پاکتر از پاکی سنج، یعنی فوق ادراک گزینشگر،
حداقل یعنی کربلائی کاظم ساروقی و دندانهایش،
یعنی سید جمال الدین اسدآبادی،
یعنی شهید دکتر بهشتی و زوایای تحلیل نشدۀ زندگیش،
یعنی مسئولیت پذیر،
یعنی عامل عالم و نه الزاماً عالم عامل،
یعنی مصداق دعایی خارج از مفاتیح الجنان،
یعنی مستجاب الدعوه،
یعنی متصل به تجارب بحرالعلوم،
یعنی کسی که کارش را به خوبی انجام میدهد،
یعنی کسی که شغلش غصبی نیست،
یعنی نمک طعم دهنده به طعام و سرمۀ زیبا کننده چشم،
یعنی هدایت خواسته و هدایت شده،
گاهاً یعنی حبس شده،
یعنی سحاب خیر و برکت،
یعنی چو صد آمد نود هم پیش اوست،
یعنی عبداً من عبادنا
یعنی ...