منظور از گفتمان «مجموعه باورها، رفتارها، سیاست ها و نوع ادبیاتی است که یک فرد یا یک مجموعه انسانی در ارتباط با دیگران در پیش می گیرد».
گفتمان رسمی جامعه، همان باورها، رفتارها، سیاست ها و نوع ادبیاتی است که مقامات، مسئولان و دستگاه های حکومتی و رسانه های وابسته به حاکمیت یک جامعه در ارتباط با مردم برای خود اتخاذ می کنند و در قالب آن گفتمان، با آحاد مردم پیوند برقرار می کنند و از مردم می خواهند تا رفتار خود را متناسب با آن گفتمان رسمی تنظیم نمایند. گفتمان غیر رسمی مردم، همان مجموعه باورها، رفتارها، دل مشغولی ها، دغدغه ها و دوست داشتن های مردم است که در جامعه به موازات گفتمان رسمی حاکم بر جامعه، به تدریج و نامحسوس شکل می گیرد و در بزنگاه هایی چه بسا مانند یک کوه در دل اقیانوس سر بر می آورد. در جوامع دمکراتیک که حاکمان خود را بر آمده از خواست و رأی مردم می دانند و ادامه حکومت شان و پایداری سیاست هایشان در گرو، برآوردن خواست مردم است؛ میان گفتمان رسمی جامعه و گفتمان غیررسمی مردم انطباق نسبتاً کاملی برقرار است و شکافی میان این دو گفتمان دیده نمی شود و یا بسیار کم است و به زبان بهتر، فقط یک گفتمان بر جامعه حاکم است ولی در جوامعی که حکومت ها بر اساس یک ایدئولوژی (الهی یا غیرالهی غیرمنتخب)، حکم می رانند؛ طبیعتاً در پی اجرای دستورات ایدئولوژیکی خودهستند و از آنجا که خواست مردم در مواردی با این دستورات و خوانش خاص مسئولان از آن ایدئولوژی، مطابقت کامل ندارد؛ از این رو دو گفتمان متفاوت در جامعه شکل می گیرد: گفتمان رسمی(حکومتی) و گفتمان غیر رسمی(مردمی).
نمونه بارزآن دراغلب کشورهای خاورمیانه؛ جمهوری های شوروی سابق و...بر این پایه، میزان دوستی و همدلی و همنوایی و اشتراک منافع میان نظام های سیاسی و حکومت ها با مردمان شان را می توان در میزان تغایر یا اتحاد گفتمان حاکمیت و مردم، ملاحظه نمود.
به نظر می آید که در کشورمان، در حوزه های فرهنگی و سیاسی یا بهتر بگوییم در سیاستهای فرهنگی یا فرهنگ سیاسی، میان گفتمان رسمی و گفتمان غیر رسمی و مردمی، شکاف و تغایرهای معناداری قرار دارد و برای کاستن از آن باید تدابیری اندیشید، واکنش مردمی به اسیدپاشی ها و مرگ مرتضی پاشایی گواه براین مدعاست.البته تحقق دو موضوع « تدبیر» و « اندیشه »، در گرو بررسی های علمی و به دور از توهمات، پذیرفتن اشتباهات و اراده ایجاد تغییر و تجدید نظر در رفتارها از سوی هر دو طرف یعنی حکومت و جامعه است.
مهم ترین زمینه ها و موضوعات مورد اختلاف میان این دو گفتمان در جامعه امروز كشورمان را می توان به قرار زیر برشمرد:
1- ماهواره،اینترنت و شبکه های اجتماعی که مردم مشتاق به استفاده از آنان هستند و حاکمیت استفاده ازماهواره را منع و اینترنت و شبکه های اجتماعی را محدود کرده است.
2 - حجاب زنان که علی رغم سرمایه گذاری های زیاد هنوز حل نشده است.
3- رشته های خاص علوم انسانی در دانشگاه ها.
4- موسیقی و برخی دیگر از رشته های هنری.
5- ورزش زنان و حضور زنان در مسابقات ورزشی.
6-آزادی مطبوعات و رسانه و احزاب.
7 –برخی اقلیت های مذهبی، اقوام و دگراندیشان دینی.
8- حقوق زنان مثل سهم ارث، حق طلاق و برگزاری جشن طلاق...
9- نمادهای ایرانی پیش از اسلام و جشن های ملی.
10- نمادهای انقلابی و مذهبی (مانند امر به معروف و نهی از منکر و اداره مساجد).
11 -سیاست خارجی و روابط بین المللی.
اگر بخواهیم از درون یازده مورد یاد شده، واژگان کلیدی را برگزینیم، پنج واژه (زن، هنر، رسانه، حزب، خردورزی) می تواند گویای روح مندرج در همه موارد بالا باشد. با دقت در این پنج واژه، دریافت می شود که هر کدام نماینده مفهوم و معنایی خاص در مرز میان سنت و مدرنیسم قرار گرفته اند.
به زبان دیگر، اختلاف جوهری دو دوره یا گفتمان سنت و مدرنیسم در مدار این واژگان می چرخد. در این تحلیل، روشن است که گفتمان غیر رسمی، با تحولات عصر انفجاردانش و اطلاعات همخوانی دارد و برآمده از آن است در حالی که گفتمان رسمی حاکم بر جامعه به گونه ای نماینده دوره و گفتمان سنتی است که برای نسل جوان جذابیت کمی دارد. از آنجائی که تداوم یافتن وجود شکاف میان این دو گفتمان، ممکن است به یک بحران اجتماعی تبدیل شود، برای کم کردن این تغایر و گریز از مخاطرات احتمالی، به نظر می رسد که انجام مطالعات میدانی در حوزه علوم اجتماعی و متعهد شدن به نتیجه مطالعات و خودداری از پا فشاری کورکورانه هر دو طرف بر خطاهای خود، بهترین و تنهاترین گزینه پیش رو مسئولان حکومتی و مردم باشد.
نخبگان هر دو گفتمان ازطریق صداوسیما، تریبون های نمازجمعه و رسانه ها با یکدیگر مناظره کنند و میان دو گفتمان آشتی و تفاهم برقرارنمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
گفتمان غیر رسمی آغشته به خود سانسوری وجه غالب گفتمان عموم را تشکیل می دهد. در جامعه ای که سرانه مطالعه از کشور بنگلادش هم کمتر است فهم گفتمان غالب کار سختی نیست