در کلاس من فرزندان تمام اقشار جامعه نشسته اند .
فرزندان « طلاق » را باید تحمّل کرد و با روحیه شکننده شان ساخت، اين بچه ها گوشه گير بوده و در خود فرو رفته اند ، نياز است تا به آنها مهرباني کنيم .
با فرزندان «اعتیاد» باید مدارا کرد و با ناهنجاري هایشان کنار آمد ، بايد به اينها آموخت تا راه اولياء خود را انتخاب نکنند و به جامعه برگردند .
فرزندان «یتیم» را باید نوازش کرد و کمبود مهرشان را جبران نمود ، آخرت خودمان را هم با محبت به اينها مي توانيم بسازيم .
فرزندان « ناهنجار » را که محصول اختلافات خانوادگی اند ، باید با آرامش هدایت داد ، اين بچه با کوچکترين مهرباني ، فکر مي کنند دنيا را به آنها داده ايد .
به فرزندان «کار» باید استراحت داد ،چون آنان پس از کلاس نياز به نيروي کار دارند ، من شخصا اين بچه ها را خيلي دوست دارم .
فرزندان والدین « بی بند و بار » را باید سر به راه نمود ، چون اينها نياز به يک راهنماي سالم دارند که بدانند بي بندوباري اوليا عموميت ندارد .
فخر فروشی فرزندان «سرمایه دار» را باید تعدیل کرد ، اينها نمي دانند در زندگي دوستان شان از ثروت پدر با اهميت ترند .
فرزندان « کم رو » را به بطن جامعه باید باز گرداند ، کم رويي اين بچه ها ممکن است هزار و يک دليل داشته باشد .
نازپروردگی فرزندان « مرفّه » را باید تعادل بخشید ، اينها کمبود محبت شديد دارند چون به جاي محبت از پدر و مادرشان فقط پول دريافت مي کنند .
فرزندان « بدسرپرست » را حکیمانه و صبورانه باید سرپرستی کرد ، يک جمله ي " دانش آموز خوبي هستي " ممکن است سرنوشت اينها را تغيير داده و به آغوش جامعه برگرداند .
فرزندان « بی سرپرست » را با آغوش مهر پدری باید آشنا ساخت!
همه ي این مزاج های تلخ و شیرین ، سرد و گرم ، آرام و تند ، با صداهای دل نواز یا گوش خراش شان در یک اتاق چند متری، گرد شمع سوخته ي معلّم حلقه می زنند .
و بازتاب و پژواک این صداها هر روز چون موریانه، ذهن او را می خورد .
تارهای خستگی بر تن رنجدیده اش می تند و فرسوده اش می سازد .
و در بیرون از این اتاق رؤیاها !
بزرگان اما، زیادی و مصرفی اش خوانند، و این چنین است که کم کم معلم می شکند و خرد مي شود .
و آن همه فرزندان جامعه ، پشتوانه بي منت خود را از دست خواهد داد .
وقتي معلم مي شکند
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
می گوید تا 20 درصد بفروشید.
1000مدرسه را با معلم فروخت.
معلم را ذلیل کردند.
هیات علمی شدن را هوا کردند.
بیمه طلایی را زغال کردند.
دانش آموزان کلاس را زیاد کردند
معلم را زیادی وخدمتگزار نامیدند.
آمار غلط افزایش بودجه دادند.
افزایش حقوق رااز 35درصد به 14درصد رسانیدند.
................................................................................................................................................................................................................................................................
ماشین 30میلیونی را بفروشید در بانک سرمایه گذاری کنید.
دریافتی دارید شما باید مدیریت مالی کنید.
دیدگاه وراهکارهای نابلدان به مقوله فرهنگی را ببینید.
نگرش وتوصیه های رهبر معظم انقلاب کجا راهکارهای نایب مجلس کجا؟
معلمی بسیار سخت و طاقت فرساست.
وسط آتش بودن کجا و از دور دستی بر آتش داشتن کجا!
خدا به همه ما معلمان صبر و تحمل بدهد تا بتوانیم به دانش آموزان کمک کنیم.
انشالله کمی هم انصاف به مسئولین بدهد تدبیر درستی برای وضعیت نابسامان کلاس های درس نمایند.
من که چند سالی هست طاقتم تمام شده ، مثل چراغی هستم که در حال خاموش شدن است.
معلم شكسته كه اينهمه كار بزرگ و معنوى را نمى تواند انجام دهد معلم در هر حال بايد محكم و استوار بايستد و به شاگردانش نيز درس ايستادگى و مقاومت بياموزد تا زير بارزندگى نشكنند اتفاقا آنهايى كه اززير بار ديون فرهنگيان به بهانه هاى گوناگون فرار مى كنند از شكستن معلمين شاد مى شوند معلم بايد در عين انجام وظايف معنويش ثابت و استوار و با استفاده از ظرفيتهاى قانونى و هوش و درايت معلميش به حقوق حقه خود برسد و نادانان را در مقابل استوارى خود بشكند .
این شکسته چطور میتونه بین خودش و دانش اموز پیوندبرقرارکنه
ماید.سخن ازمعلم است ولی هنگامیکه موقع تقسیم غنایم
پیش می آید معلم نامحرم می شود.ومهر ناسزای دنیاگرایی
بر پیشانی اش می خورد.بااینهمه ما بازنشستگان دین خود را
اداکردیم .وای اگراز پس امروز بود فردایی .
متاسفانه ما فقط کارمند بی جیره و مواجب دولت هستیم
فقط ما باید تهذیب نفس داشته باشیم و اونا هم هتل های آنچنانی و سفرهای اروپا و ....