در حافظه جمعی اين مرز و بوم، درود و سرود فراواني نثار سواد و دانش شده و ميشود. در اين دين، معجزه پيامبرش كتاب و حرف اول خدايش با او از خواندن و دانایي است.
در اين ميهن، زيربناي وجودياش را سه اصل؛ گفتار نيك، كردار نيك و پندار نيك بنيان نهادهاند. و در تبیین آن مدرسه ها ساخته اند.
مدرسه ها در مهر ماه برای مدتی بهتر دیده می شوند و مهری بیشتر به آنها روا داشته می شود. حتی برای فاضل نمایی برخی مسئولین هم که شده، حرمتی دوباره می بایند.
آنها هم برای نظام و هم برای خانواده ها مهمند. اهمیت شان برای نظام در این است که مرکز ذخیره سربازان کوچک پیاده نظام و بی سلاح کشورند. برای خانواده ها نیز مهمند چون بازوی راست آنها هستند. اصلا از وقتی خانواده خود را در تربیت بچههايش ، ضعیف و عاجز و بیچاره حس کرد، پی به ضرورت وجود مدرسه برد. ریشه ی بسیاری از حال و هوای غبارگرفته مدارس ما در روحیه جمعی ماست
روزهاي اول، حساب كردن، خواندن و نوشتن همه آن چيزي بود كه از مدرسه انتظار مي رفت. بعدها اما مدرسهها ثابت كردند كه توان آن را دارند تا بيش از آنچه از آنها تصور ميرفت، بافايده باشند. اکنون اما خانواده دیگر همان انتظار را هم از مدرسه ها ندارند. بیشتر دلشان خوش است به این که در این بیداد ترافیک و دردسرکاری، لااقل جایی هست که می تواند بچه هایشان را چند ساعتی در روز نگه دارند تا به زندگی شان برسند.
مدرسه ها مهم هستند اما کمترمسئولی مهم بودنشان را باور و عملیاتی می کند. برای همین هنوز مدرسه ها در میان این همه کمبود رها شده اند. هنوز محیط شان شاد نیست، کلاسهایشان کوچک است، حیاط هایشان گنجایش جنبوجوش دانشآموزان را ندارد، پر از معلمهایی بیانگیزه شدهاند، در آنها نه بچه ها جدی گرفته می شوند نه زنگهای ورزش.دانشآموزان را بزرگسالانی فرض می کنند که تنها قد و قوارهشان کوچک است، به همین دلیل تا اشتباهی می کنند ، فورا تنبیهشان می کنند.
امروزه در اطراف ما قریب بیست نوع مدرسه هست. این همه مدرسه اما اغلب سرد و سیمانی اند. گویی روح حیات از کالبد شان رخت بربسته است. برای همین است که در مدارس ما برگزاری مراسم سوگواری راحت تر است. بخشی از آن به خاطر حضور مذهب است که اهمیت دارد و بخش دیگر به خاطر رخوت و سکوتی است که در طول مراسم روی مدرسه سایه می اندازد و کنترل بچه ها را برای جناب مدیر امکان پذیر می سازد.
در مقابل، انجام جشنها نه دنبال می شود و نه جدی گرفته میشود. مدیران از برگزاری جشن ها هراس دارند چون از تخلیه انرژی دانش آموزان میترسند که نکند انقلاب کنند. در نتیجه فرهنگ غمناکی و ناشادی در مدارس حاکم شده است. درست مثل جامعه پیرامون مدرسه که شادی کردن و شاد بودن از یادش رفته است. به طوری که همین چند روز پیش ،عالی ترین مقام وزارت اذعان کرد؛ مدارس کشور تبدیل به زندان شده اند و در زمان تعطیلی، بچه ها با شادی از آن خارج می شوند.در آنها نه بچه ها جدی گرفته می شوند نه زنگهای ورزش.دانشآموزان را بزرگسالانی فرض می کنند که تنها قد و قوارهشان کوچک است، به همین دلیل تا اشتباهی می کنند ، فورا تنبیهشان می کنند.
زندان تلقی شدن مدرسه ها یکی به خاطر آن است که فضای مدرسه ها در سیطره و سلطه ی یاددهی و یادگیری محض گرفتار است که تظاهرات آن در دلبستگی و وابستگی روانی بچه ها و اولیا به کنکور دیده می شود که از همان سال های نخست درگیری ذهنی برای خانواده ها و بچه ها ایجاد می کند و به انجام برنامه های فوق برنامه دانش آموزان امان نمی دهد.
یکی هم به خاطر تصور بد از فعالیت های پرورشی و فوق برنامه است که احتمالا هرچه انقلابی تر و مذهبی تر و حماسی تر و سیاسی تر، بهتر. به طوری که مثلا حتی در مراسم آغاز سال تحصیلی در روز شکوفه ها و مثلا مطابق الگوی "مدرسه با نشاط " و با حضور جناب وزیر، در زیر نور مستقیم آفتاب و با اجرای خشک و رسمی یک مجری انجام شد که حرف های بزرگ ترها و دوراز ذهن بچه ها را می زد و دست آخر هم دعای توسل خواند.
ریشه ی بسیاری از حال و هوای غبارگرفته مدارس ما در روحیه جمعی ماست . در ته مانده حس مدرسه هراسی است که در ما هست. در همان حس توسعه نیافتگی است که بشوی اروراق اگر همدرس مایی.
اغلب ما ،روزگاری طعم فرار از مدرسه را تجربه کرده ایم. درادبیات فارسی ما «طفل گریز پا» زیاد رویت شده است. چه بچه هایی که سنگ به دیوار دبستان زده اند و دور شده اند.
بعید نیست به دنبال مشاهده ی همین اوضاع اسفناک مدرسه ها و مبتلا شدن معلمان و دانش آموزان به رخوت و روزمرگی ها که نمونه های آن در خروجی های نظام آموزشی دیده شده و می شود هست که اهالی سیاست و قانون و بودجه و برنامه ریز، تمام آه و ناله و داد و قال معلمان را جدی نمی گیرند و تغافل می کنند و بعد بی اعتنایی هایشان را توجیه می کنند و عموم فرهنگیان را به صبوری توصیه می کنند و ... نقطه، سرخط!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
معلمان ودانش آموزان منتظر هرچه زودتربه پایان رسیدن ساعت مدرسه وفراراز این زندان هستند
معلمان ودانش آموزان منتظر هرچه زودتربه پایان رسیدن ساعت مدرسه وفراراز این زندان هستند
خدا چگونه از وزیر می گذرد که می داند که وضعیت معیشت معلمان چگونه است و کاری نمی کند ..............