بدون شک نهادینه سازی پیشرفت در یک کشور بدون آموزش صحیح و اصولی امکان پذیر نیست.از این رو در هر کشوری برای رسیدن به توسعه پایدار استفاده از همه ی ظرفیت های مادی و معنوی ضروری است.در بسیاری از کشور ها که فقط یک بعد از آموزش و پرورش که مربوط به زیر ساخت های سخت افزاری و نرم افزاری می باشد،در پیش رو گرفته اند فقط چهره ای پیشرفته در آموزش خود پیدا کرده اند و هیچ جایگاهی در میان کشور های توسعه یافته پیدا نکرده اند.
در کشور ما با توجه به وجود بیش از ۱۳ میلیون دانش آموز و نزدیک به یک میلیون معلم می توان مدعی بود که بیش از نیمی از جمعیت کشور با این نهاد سر و کار دارند.
با وجود سابقه دیرینه آموزش رسمی و غیره رسمی در کشور اکنون شاهد نظام آموزشی چندان پویایی نیستیم و تقریبا می توان گفت که در فرایند آموزش همه طرف ها اعم از دانش آموز،معلم،جامعه و حتی دولت از نتیجه راضی نیستند.
ضعف در آموزش به چالش های گوناگون این نهاد در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری مربوط است.
بدیهی است که وجود سخت افزار برای پیش برد هر امری ضروری است و تا زمانی که امکانات اولیه کافی در اختیار مجریان نباشد نتیجه ای حاصل نمی شود.
و اما یک سوال:
وزارت خانه ای برای آموزش یا مدرسه سازی؟
بنده در اینجا صحبت های خودم را با یک مثال شروع می کنم. هر چند قیاس کشورهای توسعه یافته اروپایی در سیستم های آموزشی و پرورشی با سیستم آموزشی کشور ایران قابل مقایسه نیست ولی می توانیم با بررسی و کند و کاش کردن این گونه سیستم ها تا حدودی به نقاط ضعف خود پی ببریم.
در کشوری مانند آلمان زیرساخت های سخت افزاری آن به گونه ای است که تا ۴۰ سال آینده هیچ گونه نیازی به ساختن مدرسه و ایجاد فضا برای دانش آموز نیست البته مثال بنده فقط در حیطه نظام آموزشی این کشور بوده و در بسیاری از مسائل عمرانی مانند جاده سازی و بهداشت و...می توان گفت که بیشتر از ۴۰ سال حتی دیگر نیازی به این گونه زیر ساخت ها نیست که این موضوع خارج از بحث بنده هست.
در کشور ما مدرسه ها از فرسودگی بیش از حد رنج می برند هر چند اقدام خیرین و دولت تا حدودی باعث شده که از کلاس های درس غیره ایمن و فرسوده کاسته شود ولی با این حال وجود مدرسه های با بیش از ۳۰،۴۰و حتی ۵۰ سال قدمت هستیم که به علت نبود مراقبت های صحیح چندان مناسب آموزش نیستند.از سوی دیگر با توجه به تعغییرات در روند و شیوه های آموزشی معیارهای ساخت و ساز مدارس متحول شده و مدرسه های قدیمی کارایی لازم را ندارند.
بدون شک حجم وظیفه ای که از نظر قانونی بر دوش وزارت آموزش و پرورش گذاشته شده است بیش از حد توان، بودجه، و قاعده های منطقی است .
آموزش و پرورش باید تنها عهده دار وظیفه آموزش و تربیت نسل آینده کشور باشند و نباید خود را درگیر کارهای زیربنایی و ساخت و ساز و غیره کنند.
متاسفانه در بسیاری از مصاحبه هایی که از وزیر آموزش و پرورش گرفته می شود که اخیرا در طول این دو هفته شاهد ۳ الی ۴ مصاحبه از ایشان بودیم عمده صحبتهایشان دغدغه های زیربنایی (سخت افزاری) بوده است در صورتی که در این گونه مصاحبه ها باید فقط کارهای فکری،تربیتی،و اموزشی مورد بررسی قرار بگیرد.
متاسفانه سیستم آموزشی ما در برطرف کردن نیاز های اولیه خود اعم از نبود امکانات آزمایشگاهی و ورزشی ،بی بهره بودن مدرسه ها از کلاس های موضوعی و ابزار های کمک آموزشی و...ناتوان مانده است ؛ قطعا نمی توان از این سیستم انتظار به وجود آوردن فضایی شاد و پویا را داشت که بتواند استعداد دانش آموزان خود را در آن شکوفا کند.
از نظر بنده زمانی می توان سیستمی کار آمد و بدون دغدغه داشت که وظیفه بهسازی و ساخت سازهای کلاس های درس و نوسازی مدارس توسط دیگر وزارت خانه ها صورت گیرد و یا می توان بسیاری از هزینه شرکت ها به عنوان مالیات را در ساخت و ساز مدارس به کار برد.
خوشبختانه امروزه همه به این موضوع رسیده اند که اگر آموزش و پرورش سامان نیابد کشور به سامانی نمی رسد و مشکلات ما مشکل امروز و دیروز نیست و باید نگاه دیگری به آن داشت مانند ساید کشورهای دنیا آموزش و پرورش باید دغدغه نرم افزاری داشته باشد نه این که درگیر مشکلات سخت افزاری همچون تامین پول آب و برق و تعمیر و ساخت و ساز مدارس باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان