جهان بی هنر خوار و زار است و سست
به فرهنگ باشد روان تندرست
اول مهرم را در حالی آغاز کردم که بعد از پایان امتحانات و تعطیلی مدارس درست در تیر ماه طی فراخوانی که مسئولین آموزش و پرورش داده بودند جهت تعیین محل خدمت جدید به کارشناس مربوطه مراجعه کرده پس از تعیین محل خدمت جدید ابلاغ گرفته و خرسند از اینکه شروع سال تحصیلی جدید هم شور و نشاطی وصف ناپذیر همچو سال های گذشته دارد. چرا حس زیبا دوستی و زیبا بینی و خلاقیت را در وجود دانش آموزان مان می کشیم ؟
بالاخره روزها سپری گشت و من با مرور بیست و شش ساله تدریسم پس از طی مسافت حدود سی کیلومتر به مدرسه رسیدم آن هم مدرسه ای که سال قبل در آن تدریس می کردم. منتظر بودم مدیر مدرسه یا معاون آموزشی مرا به کلاس درسم راهنمایی کند و برنامه ی سالانه ام را پیش رویم بگذارد .
اما هر چه انتظار کشیدم خبری نشد .
از مدیر مدرسه پرسیدم آقا من کدوم پایه و کدوم شعبه باید بروم ؟
مدیر لبخندی زد و از شکلات هایی که روی میز بود تعارفم کرد و سپس گفت :
متاسفانه شما امسال نمی توانید اینجا تدریس کنید . دلیلش را جویا شدم مدیر باز با همان لبخندش گفتند که امسال شش ساعت مدیران و معاونین تدریس موظف دارند و ما ساعات تدریس شما را مجبور شدیم اختصاص به خودمان بدهیم.
از شنیدن این سخنان نغز و زیبا برق سه فاز از کله ی مبارکم پرید و درجا خشکم زد اما از آنجا که آموخته ام صبور باشم از جلوی میز رفتم و روی صندلی نشستم در حالی که تمام فکر و ذهنم سر کلاس درسی بود و که امروز و همیشه با این بیت از فردوسی شاهنامه آفرین شروع می شد :
از بد خطی و بی حوصلگی و بی سوادی بعضی از مسئولین گرفته تا پریشان حالی و افسردگی و عصبانیت افراد جامعه ام
جهان بی هنر خوار و زار است و سست
به فرهنگ باشد روان تندرست
برای من که دبیر ادبیات و از طرفی هم به نوعی تنها دبیری هستم که بدون تحصیلات دانشگاهی در رشته هنر آشنایی با انواع هنرها از جمله عکاسی ؛ نوازنده سازهایی چون پیانو سنتور و نی و سه تار می باشم و از طرفی با هنر خوشنویسی و میوه آرایی و...آشنایی دارم و چندین نمایشگاه عکاسی شرکت کرده و در بعضی مسابقات رتبه آورده ام پس طبیعی هست این بیت از فردوسی را که خود به تنهایی شاهنامه ایست آن را چراغ راه خویش قرار دهم .
و مفهوم این بیت را به دانش آموازانم با تدریس کتاب فرهنگ و هنر که خود ترکیبی از فصل هایی طراحی و تصویر سازی و عکاسی و خوشنویسی است بیاموزم و آنان را با جهانی زیبا و پر احساس آشنا سازم که پیامدش تربیت نسلی بانشاط و داشتن جامعه ای پویا باشد
اما به یکباره کاخ آرزوهایم را زلزله ای به مقیاس بی تدبیری و تصمیمات بعضی از کارشناسان آموزش و پرورش ویران نبود .
با خود می اندیشیدم که چگونه آقایان مدیر و معاونان آموزشی مدارس درس فرهنگ و هنر را تدریس کنند و چگونه استعداد دانش آموزان را کشف کنند ؟
حال آنکه خوب می دانیم پویایی و نشاط یک جامعه و آرامش افراد آن جامعه آشنا بودن با روح هنر و فرهنگش می باشد .
متاسفانه تصمیم ها و بی تدبیری های این چنینی از سوی بعضی از متولیان نظام تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش و صدور بخشنامه های این چنینی باعث به حاشیه راندن این دروس می شود و این خودبزرگترین خیانتی است در حق دانش آموزان این مرز بوم که ناخواسته صورت می پذیرد و آنجاست که خروجی این نظام آموزشی بیمار افرادی بی حوصله عصبی و پریشان حال می شود .
و زندان ها پر و جرم و جنایت زیاد همه ی اینها محصول یک بی تدبیری و جامعه عاری از فرهنگ و هنر است آن هم کشوری که افتخارش تمدن و فرهنگ و هنرش است و آثار به جای مانده از هنرمندانش گواه این مطلب است .
مارا چه شده است ؟
به کجا پیش می رویم ؟
چرا حس زیبا دوستی و زیبا بینی و خلاقیت را در وجود دانش آموزان مان می کشیم ؟
روز اول مهرم بدون رفتن به کلاس درس و با سوال های بی جواب انباشته شده بی جواب ذهنم می گذرد .
هرچند ثمره این به حاشیه راندن های دروس می دانم چیست ؟
از بد خطی و بی حوصلگی و بی سوادی بعضی از مسئولین گرفته تا پریشان حالی و افسردگی و عصبانیت افراد جامعه ام .
امید اینکه بعضی از صاحب منصبان و متولیان نظام آموزش و پرورش قبل از تصویب هر مصوبه ای و صدور بخشنامه های لازم الاجرا ستادی اندکی هم به عاقبت کار فکر کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
خرج ناتواني خود در برنامه ريزي نيروي انساني و كج فهمي خود از تربيت و هنر و فرهنگ را از جيب فرهنگ و هنر كشور و نسل آينده برداشت مي كنند.
چهار دهه است که در جای جای
این کشور، اولین قربانی قتلگاه منافع
مدیران رده بالا، همان فرهنگ و هنر
است. اگر والدین خواستند فرزند خود
را با سازوکار آن آشنا ساختند و گر نه
فرزندان سرزمین ما بیگانه بافرهنگ و هنر در هر زمینه ای بارآمده اند.
تدریس جدی برای مدیرانی که از سختی تدریس فرارکرده اندکابوس
وحشتناکی است، پس پنهان شدن آنها
در ورای دروسی که چهل سال پیش
قربانی شده اند برای آنها عین آب
خوزدن است. یقین به بهانه کارطی
یک سال دو سه بار به سختی کلاس
خواهند رفت. حیف از فرهنگ و هنر
ایرانی حیف و صد حیف.
به نظرم با ۱۰ نفر بشه یک منطقه را اداره کرد.
شعر ترکی در این مورد.
بو کهنه درماندا کی دنلر دارتیر مرد اسگیلن اندازه دَ نامرد آرتیر
مرد اسگیلن اندازه دَ نامرد آرتیلیر
باور کنید مدتی بود که این قدر نخندیده بودم.
هردم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد.
مرسی گلم
من درعجبم چرا مدیر ومعاون مدرسه از معلم حقوق بیشتری دریافت می کنند؟ درحالیکه کم ارزش ترین کاررا انجام می دهند