خداوندا مرا در تربيت فرزندانم ياري فرما. امام سجاد(ع)
در بين ابداعات بشر دوتا از مابقي مشكل تر است:
1) هنر تعليم و تربيت
2) هنر مملكت داري
كانت
پنجره اول مهر
بوي ماه مهر، بوي ماه مهرباني و دوستي، بوي كتاب هاي نو و تا نخورده، بوي لباس ها و كيف هاي نو كه با شادي زياد كودكان توام است؛ بوي كلاس هاي تازه رنگ شده كه رنگ و لعابي به چهره دادند تا اميد بيش تري براي ماندن و مطالعه در آنها ايجاد شود و مكاني باشد براي دوستان و همكلاسي هاي جديد. خش خش برگ هاي پاييزي مرا مي برد تا آن جا كه كودكي ام را مي بينم، آنجا كه با شادي دست در دست دوستانم، خودم را به مدرسه رساندم، با شنيدن زنگ مدرسه و طنين سرود: باز آمد بوي ماه مدرسه
بوي بازي هاي راه مدرسه
بوي ماه مهر، ماه مهربان
بوي خورشيد پگاه مدرسه...
شادي دلهره آوري ايجاد مي شود كه در عين خوشحالي از ديدن دوباره دوستان، يادآور تلاش و كوشش روزهاي مدرسه است .
آري بايد تلاش كرد، بيش تر از قبل ؛ براي رسيدن به آينده اي كه دين و اخلاق و علم روشنگر مسير زندگي باشد...
پنجره دوم مهر
قورباغ اي به گودالي رسيد و ديد كه يك هزار پا با شادابي و خوشحالي تمام زندگي مي كند. قورباغه زبان گشود و به هزارپا گفت: ماشاا... هزارپا تو چقدر پا داري! چگونه با اين همه پا راه مي روي؟ راستي تو اشتباه نمي كني؟ اول كدام پايت را برمي داري؟ بعد كدام را برمي داري؟ چگونه از اين همه پا استفاده مي كني؟ هزارپا فكري كرد و گفت : قورباغه راست مي گويد، به راستي اول بايد كدام پايم را بردارم؟ چگونه اين همه پا را پشت سر هم بايد بردارم؟ هزارپا از اين به بعد ديگر نتوانست به درستي راه برود. او پس از اين ماجرا در موقع راه رفتن غلت مي خورد ، كج مي شد، معلق مي زد و گاهي هم عقب عقب مي رفت. او ديگر هزار پا نبود.
نكته!
بعضي از پدران، مادران، معلمان و مربيان بزرگوار در مسير يادگيري خودجوش بچه ها، مين گذاري مي كنند. با تذكّرات بسيار، آنها را از فطرت خداداي دور مي كنند. با داد و فرياد و صداي بلند ايده ها و عقايد به ظاهر درست خود را به آنها تلقين مي كنند.
يادمان باشد فرزندان ما در يك محيط غني، آزاد، عاطفي و صميمي بزرگ مي شوند و مردان و زناني مقتدر خواهند شد.
يادمان باشد كه آنها هزاران پا براي رفتن و پيمودن مسير زندگي دارند. دخالت هاي بي مورد والدين، ترقه هاي عاطفي خطرناك پدران و مادران موجب مي شود آنها نتوانند از كمترين پاهاي خود هم استفاده كنند. آنها زمين گير تربيت نامناسب والدين و مربيان و معلمان خود هستند. آنها را فلج مي كنيم چون دلمان مي خواهد تندتر راه بروند و زودتر به مقصد برسند. آنها را گلخانه اي و كليشه اي تربيت مي كنيم، چون مي خواهيم؛ آنچه را ما مي گوييم؛ پيروي كنند. اندكي صبر! به نام تربيت، چه مي كنيم؟(رادمنش و خليلي،1391 :46)
آيا مي دانيد :
«بهترين دخالت در تربيت بچَه ها، مهيَا نمودن فضا و محيط مناسب و خود را كنار كشيدن از صحنه است »
پنجره سوم مهر
در خاطرات سهراب سپهري مي خوانيم:
«مدرسه خواب هاي مرا قيچي كرده بود، نماز مرا شكسته بود،مدرسه عروسك مرا رنجانده بود. روز ورودم، يادم نخواهد رفت: مرا از ميان بازي هايم ربودند و به كابوسي به نام مدرسه بردند، خودم را تنها ديدم و غريب... آن پس و هربار دلهره بود كه راهي مدرسه مي شد... »
«معلم آري بي ريا بود، بيدار بود زنجره را نمي فهميد، در پيش او خيالات من چروك مي خورد... »(خاطرات خواهر سهراب)
اين ها سخنان زنده ياد سهراب سپهري از خاطرات مدرسه اش بود. ما هم به نوبه خودمان هميشه مي خواستيم مدرسه خواب هاي طلايي بچه ها را تعبير كند. عادت هاي كودكانه آنها را زنده نگه دارد آنها را از تنهايي و غربت نجات دهد، به جاي دلهره نشاط آنها بهانه اي است براي آزادانديشي و به خدا رسيدن.
به راستي مدرسه چقدر در به ثمر رسيدن اين اهداف موفق بوده است؟
نتيجه آن را مي توان در اجتماع ديد، چرا كه تمامي افراد به نوعي دست پرورده آموزش و پرورش اند. اگر درصد بيشتري از مردم، از ادارات و در برخوردهايشان با رضايت برگردند نشان دهنده آموزش و پرورش سالم آن كشور است. ولي اگر درصد بيشتري از مردم ناراضي باشند نشان دهنده...
يك ضرب المثل چيني مي گويد: « اگر برنامه اي يك ساله داري، گندم بكار. اگر برنامه ده ساله داري، درخت بكار و اگر برنامه اي صدساله داري، مدرسه باز كن. »
مفهوم جالبي را سازمان يونسكو، با عنوان «يادگيري گنج درون» به كار مي برد و آن را در سه حيطه سه(H)، يعني سرHead، قلب Heart و دستHand تعريف كرده است.
«سر» به منزله پايگاه انديشه، تفكر و عقلانيت؛ « قلب» به منزله كانون عشق و مهر و ايمان و «دست» به منزله توانستن و انجام دادن كسب مهارت هاي ضروري زندگي، تلقي شده اند.
هر فردي كه بتواند از اين سه حيطه در رسيدن به اهداف والاي انسانيت بهره مند شود، مي تواند دست به عمليات جادويي و مافوق تصور بزند؛ مي خواهد اين فرد معلم باشد و دانش آموخته اين منظر و نگاه؛ يا دانش آموزي كه با قلب تپنده بر آگاهي زير نگاهي اين چنين نشو و نما پيدا كند.
از ويژگي مهم آموزش و پرورش كارا و اثربخش اهميت دادن به تربيت خلاق و فضاسازي مناسب جهت پرورش و آموزش دانش آموزان دانا زير نظر معلمين دانا مي باشد.
و يادمان باشد كودك به طور طبيعي تنبل نيست و تنبلي او از آنجا ناشي مي شود كه مي خواهيم بدون علاقه و رغبتش به او بياموزيم...(مسلمي فر و جليلوند، 1396 ،71:73)
منابع :
رادمنش، محمد حسن ، خليلي، افسر(1391). تربيت دلپذير، دل تربيت پذير ، يزد:بصيرت افزا.
مسلمي فر، منصوره، جليلوند، معصومه(1396). يك زنگ از چهار زنگ ما نگرشي به جايگاه فرهنگ و معلم در نسل امروز، تهران: گوهرانديش.
* تهيه و تنظيم: دكتر عزيزاله بابلي بهمئي رئيس اداره مشاوره شهر تهران با همكاري خانم هاجر برمكي كارشناس مشاوره شهر تهران
نظرات بینندگان
حاج آقا این طرز فکر از شما که آینده سازان این مملکت رو تربیت میکنید بعیده.