" به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم ، فرحناز مینایی پور در حاشیه نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یک ساله وزارت آموزش و پرورش در دبیرستان البرز اظهار کرد: ( متن گفته های ایشان را دسته بندی نموده ام تا مطالعه آن آسانتر باشد.)
1 ) برای ایجاد نشاط در مدارس یکی از کارهای پیشنهادی ما ساخت سرود ویژه دختران است و از تیمی که سرود ملی را ساخته اند، خواستیم تا سرودی ویژه دختران را نیز بسازند.
2 ) برای اولین بار گردهمایی مدیران زن کشور را برگزار کردیم . کارگاههای مهارتهای گفت و گو را برای زنان برگزار کردهایم که تا سال آینده هم ادامه دارد.
3 ) سلسله نشستهای زنان فرهنگی برای تحکیم بنیان خانواده در دستور کار قرار گرفته است.
4 ) همچنین طرح بُشری با محوریت آموزش بلوغ دختران اجرا می شود و کتاب " آموزش بلوغ دختران" تهیه و به استانها ارسال شده است. مدیرکل دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش بیان کرد : طرح بُشری به صورت ویژه در مدارس شبانه روزی اجرا می شود و ویژه دانشآموزان پایه هفتم است که از سوی استانها درخواست شد تا در پایه ششم هم اجرا شود .
5 ) در حوزه غربالگری بیماریهای خاص زنان ، مکاتبه ای با وزارت بهداشت داشتیم و این طرح برای 500 هزار زن فرهنگی اجرا میشود.
6) برنامه ریزی شده تا حق مهد کودک به زنان فرهنگی داده شود و باید سازمان برنامه و بودجه اعتبار آن را تأمین کند.
7 ) همچنین موافقت وزیر آموزش وپرورش را گرفته ایم تا زنان در ادارات بتوانند سه ساعت در هفته از زمان خود را به حضور در باشگاههای ورزشی اختصاص دهند. (1)
اجرای آنچه که گفته شد هر یک می تواند تبعات منفی یا مثبتی در مدارس یا جامعه داشته باشد که به بررسی هر یک می پردازم :سرآغاز آموزش هر نوع مهارتی برای جامعه پذیری و درونی شدن ارزش ها ابتدا خانواده و سپس مدارس خصوصا در دورۀ ابتدایی است نه زنان فرهنگی کشور، آن هم مدیران که هر دائم در حال گفت و گو و توضیح بدیهیات به مسئولین اند
1) خانم مینایی پور ، کاش می شد نشاط و شادی را آن هم فقط برای دختران این کشور با تهیه و تنظیم یک سرود به دانش آموزان ، تزریق نمود ! وقتی به یک گلدان گیاهی در منزل آب فراوان داده می شود آن گیاه پژمرده می گردد چون ریشه اش پوسیده شده است .
ما در مدارس آن قدر به دانش آموزان برنامه های ایدئولوژیک در قالب مسابقات نهج البلاغه ، ترتیل و قرائت قرآن ، تهیه روزنامه های دیواری برای مناسبات مذهبی ، سخنرانی های مذهبی و.....ارائه نموده ایم که به جای رشد و نشاط ، دچار افسردگی و پژمردگی گردیده اند ، می دانید چرا ؟ چون فقط بُعد مذهب را از ابعاد گوناگون فرهنگ به آنان تزریق نموده ایم و سایر ابعاد فرهنگ چون هنر و آداب و رسوم و ارزش ها و اخلاقیات و.... را از آنان دریغ نموده ایم تا جایی که اگر امروز خیلی از افراد جامعه عِرق مذهبی تندی دارند ، عِرق ملی زیادی ندارند ، اما افتخار و سربلندی کشور به تحریک و تربیت هر دو عِرق نیازمند است.
اگر جذابیت برنامه های مذهبی تا حدی بود که دانش آموزان خود بنا به سرشت معنوی و الهی درون خود بدانها گرایش می یافتند ، باور کنید اثرگذاری عمیق و مؤثرتر بود اما طبق معمول به حساب بزرگی خود از بالای نوک دماغ مان ما نوع و محتوای برنامه ها را به آنان تحمیل کردیم و مجالی برای تعقل و اندیشه و انتخاب آنان ندادیم چون ما از نوع برداشت یا نتیجه گیری آنان برخلاف سیاست مان واهمه داریم. تزریق قالب های از پیش اندیشیده شده با حصول نتایج مورد انتظار ، معامله ای است که ما همیشه با این ملت کرده ایم.
اگر به آمار خودکشی در همین سرزمین ملبس به اعتقادات مذهبی نگاهی بیفکنیم شاهد افزایش آمار خودکشی هستیم که پایین آمدن سن خودکشی خطر بزرگی را برای نظام آموزشی کشور در عمل به رسالت خود گوشزد می نماید.
نمودار نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی در ایران و برخی کشورهای جهان ـ ۲۰۱۲
از زمان تحصیل دانشگاهی خود تأکید استادم را در بالا بودن نرخ خودکشی در استان ایلام را به خاطر دارم که دختران بیشتر با خودسوزی خودکشی می نمایند. هر چند در منبع فوق به عامل جنگ و اثرات تخریبی بعد آن در غرب کشور اشاره کرده اند اما ظاهرا بیشتر خودکشی ها در این منطقه مربوط به عصبیت های فرهنگی و ماجراهای ناکامی عشق جوانی است که برای حفظ آبرو صورت می گیرد.
دو استان کرمانشاه و لرستان نیز در سنوات متفاوت بیشترین میزان خودکشی را داشته اند که می بایست به جای ساخت سرود برای ایجاد نشاط مقطعی ، بهتر است برای این معضل برنامه ریزی و کارهای تحقیقاتی داشته باشیم. البته بدون مطالعه و بررسی قضاوت در خصوص دلایل خودکشی گروه سنی 24 - 15 سال کشور آن هم با تک سبب بینی ، صحیح نیست اما اگر قدری بیشتر حسّاس باشیم در کنترل معضل مؤثر خواهد بود.
" الگوی سنی غالب در بین اقدام کنندگان به خودکشی در ایران در سال 91 در گروه سنی جوانان 24 - 15 سال بوده در حالی که در دنیا سن خودکشی افراد بالای 70 سال سه برابر بیش از جوانان 24 - 15 سال است. این نرخ در زنان برابر با 15 و در مردان برابر با 11.7 است. در جهان مردان دو برابر بیشتر از زنان اقدام به خودکشی می کنند. نرخ خودکشی در استان ایلام از دهه شصت تاکنون تقریباً هفتاد برابر شده که این میزان رشد، بسیار قابل تأمل می باشد. " (2)
یاد سرود پُر تحرک ورزش صبحگاهی قبل انقلاب به خیر. از جلو و پهلو نظام . فاصله ها خود به خود تنظیم و مرتب می شد و شروع ورزش با صوت یکی از دانش آموزان یا معلم ورزش بود ، تغییر حرکت نیز همین طور. اگر چیزی همانند همین است دختر و پسر ندارد ، نشاط برای هر جنس و هر سنی لازم و حیاتی است. راستی از روانشناسان و جامعه شناسان کارشناس کشورمان بپرسید که آیا یک سرود به تنهایی عامل نشاط آن هم فقط برای دختران می تواند باشد ؟ یعنی بدین طریق آدرنالین خون افزایش یافته و فرد احساس سرزندگی ، قدرت و هوشیاری خواهد کرد ؟ اما پس از اتمام آهنگ نواخته شده و بعد از فروکش کردن موج آدرنالین و با رفتن به کُمای یکنواختی آموزش سنتی ، عوارضی چون سر درد، بی خوابی ، عصبانیت و حتی ناراحتی معده را چه خواهید کرد ؟ دویدن ، جست و خیز کردن و پیاده روی نیز راههایی برای مصرف انرژی هستند از آنها چه خبر؟
گر جذابیت برنامه های مذهبی تا حدی بود که دانش آموزان خود بنا به سرشت معنوی و الهی درون خود بدانها گرایش می یافتند ، باور کنید اثرگذاری عمیق و مؤثرتر بود اما طبق معمول به حساب بزرگی خود از بالای نوک دماغ مان ما نوع و محتوای برنامه ها را به آنان تحمیل کردیم و مجالی برای تعقل و اندیشه و انتخاب آنان ندادیم چون ما از نوع برداشت یا نتیجه گیری آنان برخلاف سیاست مان واهمه داریم
2 ) عادتی در جامعه ما وجود دارد که گه گاهی تب یک چیز در آن همه گر می شود و یا کپی برداری از آن نشانی از همسویی تلقی می شود. این روزها تب بحث از " گفت و گو " زیاد گردیده است حتی نوع نوشتاری آن نیز عوض شده است. گفتگو یا گفت و گو ما را به گفته و اما نکرده های سیاست رئیس جمهور اسبق خاتمی می اندازد که بزرگ ترین دغدغه ایشان گفت و گوی تمدنها بود. ما ایرانی ها که تمدن های ماقبل تاریخ و تمدن های تاریخی پیش از دوران پیدایش خط را بسیار داشته ایم امروز در این مهم تا چه حد توفیق داریم ؟ شاید تاریخ بتواند به قضاوت عادلانه و بدون جانبداری بنشیند. برای گفت و گو و ترویج فرهنگ آن نیازی به آموزش مهارت های آن حداقل برای زنان کشور نیست چون آنان به نیکی این هنر را چه به زبان خوش و فصیح و چه به زبان تند و تلخ ، بسیار نیک می دانند.
اول آن که این جداسازی جنسی برای آموزش مهارتها ، امروز دیگر برازندۀ فرهنگ کشورمان نیست. ما روز به روز می بایست به جلو حرکت کنیم نه عقب یا اهتمامی برای در جا زنی داشته باشیم.
دوم آن که سرآغاز آموزش هر نوع مهارتی برای جامعه پذیری و درونی شدن ارزش ها ابتدا خانواده و سپس مدارس خصوصا در دورۀ ابتدایی است نه زنان فرهنگی کشور، آن هم مدیران که هر دائم در حال گفت و گو و توضیح بدیهیات به مسئولین اند. پس مبنای عملکردمان با توضیحات داده شده صحیح نمی باشد ، حال بماند نحوۀ کارکردمان و یا مدت دوام آن . چون نیک می دانید که برنامه های ما در این وزارتخانه منوط به شخص است و با تعویض یا اتمام مدیریت آنها ، برنامه نیز فراموش می گردد.
فرهنگ گفت ئو گو و آستانه تحمل آرای دیگران همچنان که گفتم می بایست از کودکی در محیط خانواده و سپس مدرسه خصوصا در دورۀ ابتدایی آغاز گردد. برای این مهم می بایست ساعاتی توسط معلمان در طول یک سال تحصیلی در کلاس درس پیش بینی شود که به تناسب سن دانش آموز با گفت و گوهای متقابل اما ساده و کوتاه آنان را تشویق به اِبراز وجود بنمائیم تا در خود غرق نشوند و بتوانند توانایی و مهارت فن بیان به دست آورند و به تدریج آستانه تحمل خود را افزایش دهند. منتهی مراتب تفکیک جنسی برای این کار پسندیده نیست ، آموزش هر نوع مهارتی حق تمامی دانش آموزان و تکلیف وزارت آموزش و پرورش است. پس آموزش فرهنگ گفت و گو در تمامی مدارس سراسر کشور برای همۀ دانش آموزان باید در برنامه درسی گنجانده شود. خانم مینایی پور ، موقعیت سنی و جامعه آماری انتخاب شده توسط شما برای فرهنگ سازی درست نمی باشد.
3 ) با توجه به آمار طلاق که در سال 1389 ارائه گردیده است کمترین میزان طلاق مربوط به معلمان زن است یعنی حدود 4 تا 5 درصد ، بعد کارمندان 10 درصد و بیش از 72 درصد به زنان خانه دار تعلق دارد لذا چه ضرورتی برای هزینه کرد زمان و انرژی و سرمایه برای تحکیم بنیان خانواده ، احساس نموده اید ، نمی دانم. شکر که شعور و سازگاری و قناعت طبعی و همراهی زنان معلم در کشور و فرهنگ جامعه ما زبانزد خاص و عام است و تصور می کنم در ترجیح ازدواج مردان با آنان نیز رتبه اول را داراست. (3)
4 ) اجرای طرح بُشری که به معنای مژده دادن است در مدارس شبانه روزی دخترانه برای کلاس هفتم و تعمیم آن به کلاس ششم با تقاضای استانها نیز چند مشکل اساسی دارد :
الف - آشنایی با شرایط خاص بلوغ ابتدایی ترین حق هر مادر است و مدرسه نمی تواند در این خصوص از آنان پیشی جوید. زمان و نحوۀ طرح مسأله هر چند دشوار اما وظیفه مادران است. شما به جای آموزش برای خود دختران ، می توانید در مناطق محروم و حاشیه نشین شهرها در خانواده های پرجمعیت و فقیر و بیسواد ، برای خود مادران آموزش دهید و شیوه های مناسب طرح مسأله را یادآور شوید.
ب - با آموزش شرایط بلوغ در طرح " بُشری " برای دانش آموزان کلاس هفتم که 11 یا 12 سال سن دارند با توجه به دوری از خانواده در مدارس شبانه روزی ، استرس و ترس آنان را بدون حمایت و همراهی مادران می افزایید و این کار می تواند عواقبی چون خودکشی یا انزواگزینی داشته باشد. دوری از خانواده برای این گروه سنی به اندازۀ کافی مشکلات خاص خود را خصوصا از لحاظ وابستگی عاطفی دارد لذا با محتوای چنین آموزش هایی به تشدّد مشکلات نیفزائیم.
ج - ترکیب کلاس ششم با دوره ابتدایی به اندازه کافی کاری اشتباه و پر دردسر بوده است ، اگر قرار باشد طرح بُشری برای این کلاس هم آموزش داده شود مشکلات اخلاقی و رفتاری زیادی در مدارس ابتدایی بوجود خواهد آمد. ناهمخوانی دانش آموزان این کلاس با سایر کلاسها در دوره ابتدایی معلمان را خصوصا در مدارس دخترانه ( چون سن بلوغ شان پائین تر از پسران است ) به اندازه کافی عاصی نموده است . انجام چنین تصمیمات کارشناسی نشده ، برای آینده کشور نیز مخرب است.
د - در مورد تدوین کتاب " آموزش بلوغ دختران" و ارسال آن به مدارس باید گفت :
اول آن که دقیقا معلوم نشد این طرح برای تمامی مدارس دخترانه اجرا می گردد یا فقط ویژه مدارس شبانه روزی است ؟
دوم چرا جزوه خیر ، کتاب ؟ مگر یک دانش آموز 11 یا 12 ساله چقدر نیاز به دریافت آموزش های مسیر بلوغ خود دارد ؟
سوم این کتاب جزوی از کتب درسی است یا برای مطالعه آزاد است ؟
چهارم این کتاب از منابع خارجی استفاده شده است یا محتوای بومی – ملی دارد ؟ چون چنین آموزش هایی برخاسته از فرهنگ هر جامعه ای است و متفاوت از یکدیگرند.
5 ) امید که غربالگری بیماری زنان فرهنگی با اهداف سالم سازی در سایه امنیت پوشش بیمه ای و رعایت مهمترین اصل سوگندنامۀ بقراط یعنی رازداری پزشکی صورت بگیرد و خدای ناکرده عاملی برای تداعی شرایط استخدام معلمان جدید که در تابستان سال 96 مطرح گردید، نباشد. بهتر است به پوشش بیمه تکمیلی کارآمد بیندیشید تا درمان و سلامتی به تعویق نیفتد. این که زنان برای خود متولی خاصی دارند و ما در این بین مردان را فراموش می کنیم یا دعوای زرگری برتری مرد و زن را ناخواسته مطرح می سازیم ، پدیده ای زیاد خوشایند و باب میل تمامی زنان فرهنگی نیست.لطفا از تفکیک جنسیت در تمامی شرایط و موارد اجتناب بورزید. سلامتی تمامی فرهنگیان یعنی تضمین سلامتی کل نظام آموزشی . تزریق قالب های از پیش اندیشیده شده با حصول نتایج مورد انتظار ، معامله ای است که ما همیشه با این ملت کرده ایم
6 ) حق مهد کودک از اصل شل کن سفت کن تبعیت می کند و دقیقا سلیقه ای با آن برخورد می شود. طرح های حمایتی از شاغلین برای آن است که فرد شاغل ابتدا اطمینان و امنیت خاطر از خانوادۀ خود یعنی فرزندان و سپس خانوادۀ دوم یعنی مدرسه را برای دانش آموزانش داشته باشد. سپس بر اساس این قوّت قلب به افزایش انگیزه شغلی خود با تمام قوای جسمی و روحی بپردازد. حق مهدکودک فقط شامل زنان نیست و باید به مردانی که طلاق گرفته اند اما فرزند مهدرو دارند نیز پرداخت گردد. خیلی از حق های این چنینی جزو ابتدایی ترین فاکتورهای شغلی است اما برای ما درجات طرح مسأله در آخر است . به چرای این مهم می توانیم بیندیشیم ؟!
7 ) ابتدا گلایه کنم که چرا تصور می کنید فقط زنان ادارات آموزش و پرورش نیاز به ورزش دارند ؟ دوم آموزش و پرورش می تواند به جای فروش سالن های ورزشی خود ، از آنها همانند تمامی وزارتخانه ها چون برق و نفت و.... برای ورزش فرهنگیان با تخفیف قابل توجه استفاده نماید. با تقسیم بندی مناسب زمانی می توان از این سالن ها در رشته های گوناگون ورزشی برای فرهنگیان زن و مرد ، انگیزۀ ورزش کردن را ایجاد نمود. آموزش و پرورش چرا نباید به این مهم بیندیشد ؟ واقعا فروش سالن های ورزشی وزارتخانه به بخش خصوصی تأسف بار است. عقل سالم در بدن سالم است . بدین طریق می توان افسردگی معلمان را در زیر بار سنگین چرخ های غیرعادلانه تورم و گرانی ، تا حدودی تخفیف داد.
آری سرکار خانم مینایی پور ،
نشاط و شادی حق تمامی افراد جامعه است نه فقط دختران ، با تنظیم یک سرود شاد نمی توان شادی را به دختران تزریق نمود، نشاط و شادی در آموزش و پرورش باید با سایر بخش ها و سازمانها همسویی و همزمانی داشته باشد که مهم ترین نقش را صدا و سیما باید داشته باشد که دریغ ! آموزش و پرورش به تنهایی قادر به اجرای هیچ برنامه ای نیست ، باید به نشاط و شادی خانواده ها بیندیشیم ، برنامه های جمعی برای شادی بسیار اندک داریم ، گرانی کمرشکن شده و مردم برای هزینه کرد بهانه های شادی مجبور به طفره رفتن هستند. به این بیندیشید که ما چرا ملت شادی نیستیم ؟ شاید خارج از حیطه دانش آموزان دختر یا فرهنگیان زن ، کل جامعه را دریابید بهتر باشد.
به قول حافظ شیرین سخن :
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گوارا
یا
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایه نقد بقا را که ضامن خواهد شد
یا ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر
1) خبرگزاری تسنیم - 5 شهريور ۱۳۹۷ .
2) کد خبر : 421833 - دوم آبان 1395 .
3) کد خبر: 1093843 - 11 خرداد 1389 - خبرگزاری مهر.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
لیکن در ارتباط با یادداشت شما نکته ی اول اینکه لااقل برای من جای تفکر داشت و عجیب بود که در میان این همه مفاهیم ایدوئولوژیک صرفا مفاهیم و آموزه های دینی را برجسته کرده بودید و از حل همه ی معظلات را بدون کوچک ترین دلیل عقلی و علمی منوط به اختلاط جنسی دانش آموزان و مواردی مشابه دانسته اید نکته ی بعد اینکه اگر اندکی مفاهیم دینی به صورت صحیح به دانش آموزان آموخته می شد و دانش آموزان لذت واقعی دین داری را می آموختند هرگز به لذت های دم دستی و حداقلی قانع نمی شدند
جناب قشقایی
با نظر شما موافقم.
این را هم اضافه می کنم که عزیزان مسوول به فکر تحکیم خانواده خودشان باشند نیازی نیست به فکر دیگران باشند..
کاش می شد حقیقتا با یک سرود معجزه آسا روح
نشاط و شادی را در این جامعه احیا کرد. اما متأسفانه
این سرود بجز تأثیر موقتی 5 دقیقه ای ، اثر ماندگاری
در افزایش شادمانی ندارد چون دلمردگی در جامعه ما بسیار است.
برخی قوانین را برای خانواده به عنوان یک نهاد می توان تدوین کرد ، مفاهیمی چون ازدواج و طلاق و.... اما برای آماده سازی نوجوان برای شرایط بلوغ یا انتخاب ابزار شادی ، اولویت با خانواده هاست.
نشاط و شادی باید جزئی از امور جاری و ساری باشد نه تزریق شونده. تشکر
بهترین شیوه برای نفوذ مذهب در تارو پود کودکان و نوجوانان ، عمل بزرگسالان به عنوان الگو برای آنهاست و گرنه تأکید بیش از حد یا غلو در گفتار ، عمل را زیر سئوال می برد.
همان ماجرای وضو گرفتن امام حسن و حسین "ع" برای آن پیرمرد.
همکار محترم ،
برای این که ما در آموزش یا القای آموزه های دینی
بسیار افراط کرده ایم و یا همچنان که در متن گفته ام
بدون توجه به سایر جنبه های فرهنگ ، فقط به آموزش
مذهب پرداخته ایم.
مورد دیگر را بنده به اختلاط جنسی اشاره نکرده ام اصلا و ابدا ، بنده عرض کرده ام که نشاط و شادی برای هر دو جنس و در هر سنی نیاز حتمی است.
چه برای پسران و دختران دانش آموز و چه برای فرهنگیان زن و مرد. منظور نظر بنده این بود نه اختلاط جنسی.
لذت واقعی دین داری در مدارس به دو دلیل جواب نمی دهد : اول همان امر افراط بدون جاذبه های در خور سنی دانش آموزان.
و دوم غفلت ما از دینداری والدین در خانواده ها. اولین جایگاه دین پذیری برای درونی شدن ارزش های آن جهت جامعه پذیری ،خانواده هاست. امروز این خلا
و با پرش از آن به نهاد دوم کودکان یعنی مدرسه ، قادر نیستیم نتایج مفید ماندگار داشته باشیم.
امری باشد در خدمت هستم. سپاس از دقت نظرتان.
این که اگر بنویسیم حراست اداره یا اداره کل ما با ما برخورد می کند درکامنت های خیلی از همکاران دیده می شود که حقیقتش برای من جای تعجب دارد چون تا به حال ندیده ام به خاطر بیان نظر ، همکاری را به حراست احضار کنند و حالا احضار هم کنند فکر نمی کنم چیز خاصی رخ بده، آخرش همون تعهدی است که مشابه اش رو مدیر و معاون مدرسه از دانش آموز می گیرند.
همکار محترم ، نقد برجسته کردن کرده ها و گفته هاست.
بنده چیزهایی را که به نظرم درست نرسیده ، بررسی
کرده ام.
ما انتظار طرح مسایل در سطح ملی را داریم نه فقط تهران.
آقای فولاد وند در حیطه خود می توانند عمل نمایند.
سپاس و خواهش می کنم لطف دارید.
....
با تداوم توهّم در قوانین نیز می توان
....
آموزه دینی صحیح ،بر اساس کتاب خدا آنست که مارا به شادی ونشاط برساند.
أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّـهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
بدانید که دوستداران خدا، نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند.
اگر برنامه های ایدئولوژیک موجب شور ونشاط وشادی دانش آموزان نمی شود یقیق بدانیم با اسلام هیچ تناسبی ندارد.
دین موجب رشد معنویت ذاتی افراد و آن منجر به نشاط
و شادی می گردد. بلی اگر درست عمل شده بود می بایست
نشاط اجتماعی حاکم می شد. سپاس
استانداریها واحدی به نام کمیسیون امور زنان و بانوان
کشور دارد که در تمامی زمینه ها اعم از خانواده ، اشتغال
زنان و... کلا حقوق زنان فعالیت هایی انجام می دهند که
آموزش و پرورش هم به دلیل مشمولیت تعداد زیاد زنان در
خود اعم از فرهنگیان و دختران دانش آموز ، جهت همکاری و
دسترسی به جامعه زنان بیشتر مورد توجه است.
و اما ازدواج در این جامعه با شرایط موجود بیش از حد دشوار
گردیده است. اگر منظورتان حمایت از امر ازدواج جوانان هست
می توانید به اداره محل خدمت خود مراجعه و پرسش نمایید. تصور
نمی کنم. امید که به سرمنزل مقصود نایل آیید.
جناب شنگول حریم آرزوها و شکل آن را
برای انسانهاها محترم بشماریم. سپاس
ناشناس محترم ،
جشن ازدواج در باشگاه فرهنگیان یا خانه معلم استانها ، تا جایی که اطلاع دارم با قیمت نازل برگزار می شود.
برای آشنایی با همکار معلم ، امیدوارم فقط به جنبۀ ترکیب درآمد نیندیشید. هر چند فعل لازم هست اما برای ازدواج نیّت خداپسندانه ای نیست و عمق و طول ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد. از قدیم گفته اند نیّت کجا مقصد آنجا.
برای این کار خیلی مایل هستید از کارگزینی اداره خود کمک بگیرید. اگر با یکی از کارمندان این واحد یا سایر واحدها صمیمیتی دارید می توانید از ایشان برای بهانه آشنا شدن کمک بگیرید. در مقابل اصرار شما برای ازدواج ، این شانس به نظرم رسید.
عجله نکنید و ضمن همت ، توکل به خدا را هم فراموش نکنید. موفق باشید.