سرمایه جاویدان گنجی است عیان پنهان
اخلاق ربوبی را حافظ تو شوی انسان
جزوی ز وجود ما نیکی و خوش اخلاقی
کسب علم کنی جانا آگاه به دانایی
رعنایی حُسنت هان همچون غزلی زیبا
چون آهوی صحرایی با دامنی از گل ها
فرهاد شوی مجنون چون ویس شوی نالان
امشب به کجا رامین هجران بشود پایان
عمرت نه فزون ای دل با گنج قناعت ساز
چون مورچه ای باشی آرام به دور از آز
گاهی چو شوی طوطی دنبال شکر خارا
عمرت نه درازا باد ای خام طمع دنیا
حسنت چو اجازت داد ای گوهر زیبایی
چون گل چمنی عریان مغرور نه هر جایی
شیدایی هر بلبل با حُسن جمال آرا
هر چند شود واله چون گل بشود تنها
تنهایی دانایان در عزلت تنهایی
خلقی طلبد از کس چون ماه خود آرایی
طائر که چو دانا شد از دانه رها دامی
در بند نه دامی هان او خسته کند جانی
آن سرو قدان را هان علت چه شود تنها
چون ماه غریبانی در حجب و حیا سیما
اسرار شبان گه را با باد سحر گویی
همراز شدی با این آن باده به پیمایی
با یاد محبانت چون باد به پیمایی
مقصد که یکی جانا با قافله باز آیی
هر چند که زیبا رو عاری ز حیل ای جان
این قدر توان گفتن هم صحبت دانایان
داود نوازد نی چون زهره به رقص آید
هر کس شنود نی را ای زاهده ای عابد
ماییم و مسیحا دل با ابیض ید موسی
با تخت سلیمانی حاکم به زمان عیسی
همراه همان عیسی مهدی زمان آید
آن والی امت ها آن بنده لطف عابد
دل را بکند آگاه ای گوهر دانایی
با عدل جهان عادل میزان میان مایی
ای گوهر زیبایی ای مونس تنهایی
ما منتظران ناظر هر لحظه صف آرایی
اسرارجهان روزی چون مهر شود رخشان
ای گوهر دانایی دانا تو شدی انسان
صاحب دل دورانی ای عاشق دانایی
در بزم جهانی ما میزان و جهانبانی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.