با سلام و احترام
جناب آقای صیدلو ،
در زیر نوشته حضرتعالی با عنوان " مدیرانی در آموزش و پرورش که اعتقادی به قانون ندارند ! در صورت عدم توجه به زمینه های فساد این وزارتخانه پاک نیز به قدر بضاعت خود آلوده خواهد شد ! " قید کردم که ما نباید معلول ها را با علت ها یا علت العلل ها اشتباه فرض کنیم و گر نه دچار مغلطه و دلشکستگی عوامل ذی ربط می گردیم . اگر بر زیر متن شما همکارانی گلایه یا شِکوه کرده اند حق دارند ، نه بدان دلیل که هیچ مدیری مقصر نیست و همه آنان به شایستگی بر مَسند مدیریت تکیه زده اند ، بلکه بدان دلیل که شما نیز معلول را علت فرض نموده اید. آموزش و پرورش هر ساله با ارسالِ دو پهلوی بخشنامه دریافت حق شهریه از مردم ، و بعد انکار آن از طریق رسانه ها ، به اندازۀ کافی در بد جلوه دادن مدیران عمل می نماید. در ضمن این مسئولین هستند که گاه با در مضیقه یا در فشار قرار دادن فردی ، او را ناخواسته مدیر می نمایند ، خصوصا بانوان را .
از بد سلیقه بودن مدیران سخن گفتید که در گرمای بالای 40 درجه از در دسترس قرار دادن آب خنک طفره می روند یا فضا و امکاناتی مناسب انتظار اولیا را پیش بینی نمی کنند ، یا خوشرو نیستند و..... این همه نتیجۀ خونسردی مقامات بالادستی خصوصا وزیر آموزش و پرورش است که معلم و فرهنگی را به سویی دور از جمع دیگر شاغلان نهاده و همانند جذامی ها با آنان معامله می نمایند. یا همان معامله ای است که کادر اداره با فرهنگیان مراجعه کننده به ادارات دارند. گاه چنان گستاخ و خودخواه هستند که حتی سر بلند نمی کنند تا بدانند افتخار هم کلامی با کدام همکار را دارند. ما هم قلب داریم و احساس . همه از عزت و حرمت دیدن لذت می برند. شما هیچ از حال و هوای تکریم ارباب رجوع اداره یا واحد خود مطّلع هستید ؟ همه چیز ریشه فرهنگی و ظرفیت آموزش پذیری دارد. ما در جامعه شناسی اصلی به نام " باز اجتماعی شدن " داریم.
بارها گفتیم و نوشتیم و فریاد بر آوردیم که ای مسئولین ما را هم ببینید. ناله ما فقط برای حقوق زیر خط فقرمان نبود ، ناله ما ندایی برای مُثله شدن انگیزه و انگیزش و امیدواری شغلی مان نیز بود. یأس و نومیدی و نفرت و بیزاری محصولی است که بذر آن طی 40 سال توسط برخی بر نظام آموزشی کشور پاشیده شده است . امروز از کوزه همان می تراود که در اوست.
نظام آموزشیِ تک بُعدیِ سنتیِ کهنه چارچوب ما ، معلمان را در لفّافه درد و رنج و خشم چنان پیچیده که شاید نیم قرنی دیگر برای تولدی دوباره کم باشد. نظام آموزشی ، ما را از درون تهی ساخته است ، حال کدام مدیر و با کدام حس نوع دوستی ، به برخی از این مردم که همانند دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی به دلیل پرداخت شهریه ، پرتوقع و پر رو گردیده اند ، سرویس ویژه پذیرایی تقدیم نماید؟ آنان اغلب در مدارس دولتی آه ندارند تا با ناله اش سودا کنند . حق سرانه مدارس را کی داده کی گرفته و اغلب نوشداروی بعد مرگ سهراب است. یک مدیر به تنخواه نیازمند است تا گوشۀ دلش وقتی مقامی برای بازدید مدرسه می آید و آنان را مفتخر می سازد نلرزد و توان پذیرایی داشته باشد تا چون شما مسئولی بعد شاکی نگردید. یا وقتی دانش آموز ممتاز قشر پائین جامعه امتیاز سفر به حرم مطهر امام رضا " ع" را می یابد برای چندرغاز مبلغ ، از این حق محروم نماند . یا بتواند پول تاکسی چند تن از دانش آموزان را برای شرکت در مسابقات هنری و مذهبی بپردازد و...
از آموزش و پرورش پاک سخن گفتید ، همین اواخر خبر گزارش صدای معلم از فرهنگیان مالباخته در منطقه 9 آموزش و پرورش تهران ، بار دیگر اعتماد ما معلمان را به نیروهای ستادی زودود !
در زیر متن شما نظر فوق را نوشته ام :
فقط حرام خوری نیست که سلسله مراتب دارد ، ظلم به زیر دست هم همین طور است. ظلم به معلم و دانش آموز و اولیا و کادر دفتری و مستخدم و سرایدار از سوی مدیر هم در حد ریاست اوست ، بالاتری ها بیشتر و به تعداد زیاد ظلم می کنند. پارتی بازی هم همین طور. در کل هر خلافی نسبت به فضای قدرت کم و زیاد دارد. جناب آقای صیدلو ، پاکی آموزش و پرورش با وجود این مدیرکل ها قدری باورش دشوار است. دست بالای دست بسیار است.
جناب صیدلو ،
قلم به دست شدن شما امری پسندیده است ، حتی نگاشتن تلخ نامه شما گواهی بر باور یا تفکر و برداشت تان از قضایاست تا برای همکاران وسیله شناخت بیشتر و عمیق تری فراهم گردد ، اما انتظارات زمانی زائیده می شود که خدمات و سرویس دهی ما فوق العاده باشد. حقیقتا نظام آموزشی به ما فرهنگیان به جز بدهکاری و آبروریزی و فقر و فلاکت ، کدام حس خوشایندی را تقدیم داشته است ؟
اول به عنوان یک هتل 5 ستاره ، خدمات شاخصی ارائه بفرمائید و بعد توقع مردم مداری و مهربانی و گذشت و انسانیت و... داشته باشید. شما اگر می خواهید تمامی موارد حس شده یا شونده توسط فرهنگی جماعت را ادراک نمائید ابتدا به کلاس درس روید و تدریس نمائید و یا مدیر مدرسه ای گردید. از جایگاه ریاست اداره ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات شهرستانهای استان تهران ، نمی توانید احساس 40 سالۀ حلیم انداختۀ مدیران مدارس را که مجبور به دو پهلو عمل نمودن بوده اند و هستند درک کنید. همان ارسال بخشنامه دریافت حق ثبت نام به بهانه های مختلف و بعد انکار آن در رسانه ها ! که مدیران نیز خود مقصرند که در دام چنین طعمه ای سکوت کرده اند و در عمل بدان " نه " نگفته اند. این دولت و نظام آموزشی است که بر مادرانِ گریان دخترانِ 14 ساله رحم نمی کند ، شاید هم انتظار دارید که آن مدیر بد سلیقه از جیب خود شهریۀ او را بپردازد !
این که تفکر و عمل مسئولین نظام آموزشی کشور تناقض دارد تقصیر هیچ فرهنگی نیست. ما به دلیل همان عدم صداقت به شما مسئولین اعتماد نداریم . اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان و مجازات نافرجام قوه قضائیه در خصوص خاطیان و حتی فراهم شدن فرصت فرار از کشور برای آنان ، هنوز داغِ داغ است.
ما فرهنگیان فرزند خواندۀ وزارت آموزش و پرورش هم نیستیم چه رسد به فرزندان خلف . ما فقط عده ای هستیم که به بادِ کتک تعطیلات عید و تابستان ، عزت و آبروی شغلی خود را با ناله های بیشمار بی حاصل ، هدر داده ایم . گذشت ایامی که شغل ما انبیایی بود و کشت ما درخت دانش و حاصل آن چون شمایی مسئول ! که اولویت تان حمایت از مدیر مدرسه نیست.
اگر در حد و اندازۀ همکاری با سایت صدای معلم صداقت دارید ، عوامل زیر مجموعه خود را ارزیابی حرفه ای نمائید تا مبادا برخورد غرور یا تحکّم آمیز برخی از آنان ، موجبات دلسردی مدیران گردد. همین امروز چند دستور نامه اکید برای ایجاد هماهنگی بین آنان بنگارید و در طی جلسه ای تک تک آنان را تفهیم نمائید که همه ما همکاریم . همکاری همه ما یعنی حق دهی مادران گریان دست خالی دختران و پسران 7 تا 18 سالۀ این سرزمین. من معلم بیشتر از شما طاقت اشک یتیم بازمانده از تحصیل را ندارم. وقتی در اتاق دبیران ، دانش آموز شرمگین از نداری پدر در گوشه چادر گل گلی مادرش پنهان می شود ، قلب من معلم بیشتر از هر کسی به درد می آید . ما که در دل مدیران نیستیم که همه آنان را خشک و منجمد و غیرقابل انعطاف فرض کنیم. او هم به هر حال یک فرهنگی است و او هم در همین جامعه دردمند زندگی می کند.
به فساد مالی مدیران و عدم ارائه رسید دریافت کمک به مدرسه ، اشاره کرده اید. از خلاف کاران هرگز حمایت نمی نمایم اما در جامعه ای که فساد مالی کلان بیشماری دارد انتظار پاک ماندن سرشت تمامی مدیران جز و کل را نمی توانم داشته باشم و قضاوت این مهم بر عهده من نیست . اما خدا وکیلی در یک مدرسه دولتی منطقه محروم یا متوسط به پائین ، کدام فساد مالی می تواند موج زند؟
کج شدن دستان برخی ، نتیجه عمل اطرافیان اوست که امکانات لازم در اختیار او نمی گذارند و همۀ روزنه های مالی برای مدارس را مسدود می سازند. روانشناسان اعتقاد دارند در فضایی که همه چیز توسط والدین قفل می گردد ، حس کنجکاوی یا لجبازی کودک تحریک شده و اقدام به دزدی می نماید.
کاش علامت فلش اتهام خود را به سوی مدیران کل سراسر کشور نیز هدف می گرفتید تا حداقل دل همگان قدری خنک می شد و قضاوت تان تک بُعدی نمی شد. هیچ می دانید کدامین استان های کشورمان از بی قانونی و استبداد رأی و خودخواهی مدیران کل خود ناراضی اند . عکس های آنان همانند عکس های موسولینی و هیتلر بر جاجای مدارس و ادارات شهرها به اهتزاز درآمده است. از بده و بستان های آنان برای حمایت از نمایندگان مجلس یا انتظار نماینده شدن خودشان نیز سخن می گفتید. فراموش نکنیم که در هر عنوان و سِمتی ، افراد متعهد دلسوز از خودگذشته هم داریم و افراد خودخواه خلافکار هم داریم. وجدان شغلی در چنین تنگناهایی بازدارنده است.
شکر خدا در احکام جدید بند سختی شغل برای کارکنان اداری و مدیران مدارس حذف و برای معلمان کاهش ۳۰ درصدی را به همراه داشته است که با رأی دیوان محاسبات عملی شده است. پس بعد از این در انتظار بمانیم تا شاید افرادی که به جای روزی خدا نور تناول می نمایند مدیر و معلم شوند.
حقیقتا آموزش و پرورش این جامعه به دنبال شیر بی یال و دُم است. از فردا منتظر دیگر مفاسد مالی و اخلاقی در مدارس کشور باشید که هر دَم نوایی گوش خراش نویی ساخته و پرداخته می شود. به جای افزایش و تقویت انگیزه ها ، کمترین دریچه های امیدواری را نیز گِل گیرید تا شاید آموزش و پرورش این دیار آخرین نفس های خود را بکشد.
راستی دیوان محاسبات ، زمانی که ناله های معلمان و فرهنگیان این سرزمین آب و هوای دانش و خرد و آموزش کشور را آلوده ساخته بود ، چرا به فریادرسی آنان نیامد ؟ ظاهرا دولت مردان قیچی به دست ، کمترین امکانات و مزایای شغلی معلمان و مدیران را نیز ریش ریش خواهند ساخت. فردای تعلیم و تربیت در نامهربانی شماها پرپر خواخد شد.
جناب صیدلو ،
قبول دارم که همه ما معلمینی برجسته نیستیم ، همه ما مدیرانی شایسته نیستیم ، همه ما مسئولینی متعهد نیستیم و... اما به جای ربط غیر منطقی فساد مالی مدیران خاطی به خاوری ها و زنجانی ها ، بیایید دست در دست هم و در کنار هم برای نظام آموزش و پرورشی آستین بالا زنیم که امروز در درون آن درجۀ افترا و تهمت زنی به هم صنف نیز رسیده است. اگر امروز من و شما یکدیگر را متهم سازیم و در فکر اصلاح رفتار برنیائیم یا توپ را به میدان حریف بیندازیم ، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
بار دیگر از شما می خواهم حیطه مسئولیت خویش را چنان پر از نشاط ، دوستی و گذشت و مهربانی سازید تا مدیر را مقابل خود نیابید. در تقابل سلیقه ، وحدتی حاصل نمی شود در همراهی و تقابل اندیشه سازندگی ممکن می گردد.
جناب صیدلو ،
هیچ هزینه ای برای دریافت شهریه از مردم آن را مشروع نمی سازد چون طبق اصل سی ام قانون اساسی :
" دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را برای همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالی را تا سر حد خودكفائی كشور به طور رايگان گسترش دهد. "
عرض کردم که شما نیز همانند خیلی از ما ایرانی ها ، به اشتباه در مذمت نمودهای علت و معلول ، سخن می گوئید. اگر به دلیل مسئولیت خویش ، این همه از نظام آموزشی بیمار سرزمین خود حمایت ننمائید شاید چون ما نیروهای صفی خارهای بسیاری در مغیلان ببینید منتهی نه به شوق کعبه که در تارو پود آموزش و پرورش گریزان از تغییر و تحول مان.
پایدار باشید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بسیار سپاسگزارم.
بزرگترین اصل همان کاری است که شما
انجام می دهید یعنی پیگیری.
قدرمسلم رسالت آقای صیدلو با پا پیش
گذاشتن در سایت صدای معلم ، خیلی
سنگین تر شده است.
ایشان ابتدا باید ثابت کنند که خودشان
مدیری متعهد هستند.
اگر خلافی توسط هر کس صورت گرفته
با پیگیری تا حصول نتیجه باید در پی اصلاح
جامعه برآییم . چون قانون بازدارنده نیست.
قانون برای آرامش و راحتی مردم باید عمل
نماید ، وقتی چنین نیست افراد آگاه با وجدانی
چون شما برای آرامش جامعه باید بکوشند.
لطفا نتیجه را همین جا قید فرمایید. تشکر
امیدوارم مسیر برایتان هموار گردد و مشکل یا مانع ،
هر چه هست حل و فصل گردد.
در این زمانه آدم خوش قول به سختی یافته می شود. یقین فردی مصمم و با اراده ای هستید. ممنون برای
برقراری ارتباط تان. سپاس از همراهی تان.
خانم امامی آقای صیدلو مگر می تواند یک تنه حریف مافیای پرقدرت پیرامون خود شود؟!مگر می تواند حتی یک کارشناس مسوول حراست را عزل نماید؟!مگر می تواند مسوول امور اداری غیرپاسخگوی دستگاه خود را عزل نماید مگر می تواند ریشه متملق ها و بادنجان دور قابچین ها را از ادارات پیرامون خود بکند؟!زمان کمرئی هم که فضا برای ایشان مساعدتر بوداین امکان برای ایشان فراهم نشد چه برسد به الان!!همه چیز که که در حیطه اختیار آقای صیدلو نیست!!
قدرمسلم خارج از حد توان و اراده شغلی
از ایشان یا هم سنگران حرفه ای شان
انتظاری نیست. اما مدیران از برخورد
عوامل ارزیابی راضی نبودند لذا فقط
تقاضای کنترل و هدایت عوامل زیرمجموعه
ایشان است. کاری به حراست یا سایر واحدهای
اداری نداریم.
چون عملکرد سیستمی حاکم نیست لذا حداقل هر واحد
نظارت بر اجرای بهینه شرح وظایف زیر مجموعه خود
داشته باشد می توان رضایت نسبی بدست آورد.
همه در این نظام آموزشی به تنهایی سعی در
بهبود روابط دارند حتی معلم. تشکر
انتظار داشتم نقدم را نقد فرمائید منتظر شدم
خبری نشد. اجازه فرمائید از برخورد آرا به بهترین
و مطلوب ترین تفکر دست یابیم.
بنده توان و تجربۀ شما را ندارم اما حاضرم به ادامه
مقال با حضرتعالی. سپاسگزارم.
آقا/ خانم امیری ، بنده فقط یادداشت
ایشان را نقد کرده ام و خدای نکرده
بدون شناخت قصد قضاوت بر شخصیت
یا عملکرد ایشان را نداشته ام.
در زیر یادداشت خودشان هر بار که
می نویسند از قلم بدست شدنشان ابراز
خرسندی نموده ام. ممنونم
ببخشید شما قبلا با نام شاکی مطلب نوشتید؟
بجا نیاوردم.
ظاهرا جناب آقای صیدلو هستید؟
برای نامه اداری تان سپاسگزارم.
خودتان از انگیزه های نقدنویسی
مطلع هستید لذا نیازی به توضیح
اضافی نمی بینم.
هدف نگاه از زاویه ای دیگر به
موضوع و محتوا بود. امید تمامی
نیت ها و افعال به سوی کمال و
عدل حرکت کنند. برایتان آرزوی
توفیق الهی و سربلندی دارم.
برای تحمل نقد سپاسگزارم.
درود و صد درود به جسارت
و عمق اندیشه شما همکار ارجمند.