به نام داور هستی
در وزارتخانه انگاری قیامت می شود
باز حرف از طرح استخدام نهضت می شود
عده ای هم، چوب لای چرخ نهضت می کنند
لغو استخدام نهضت را حمایت می کنند
سیل با خود منطق و انصاف ها را برده است
نهضتی امروز انگ بیسوادی خورده است
با وجود مدرک بالای فوق و دکترا
بیسواد است در نگاه جمله مسئولین ما
در وزارتخانه دنبال بهانه می روند
عده ای آمار نهضت را نشانه می روند
در تعجب مانده ام با دانش رایانه ها
پس چگونه نیست آمار دقیق از وضع ما !؟
از نگاه برخی دیگر بودجه تنها معضل است
طرح استخدام ما با این بهانه منحل است
در وزارتخانه گر کسری بودجه داشتند
نیرو از آزمون آزاد پس چرا برداشتند ؟!
طرح مشمولان مارا مثل توپی سرسری
سالها پاس می دهندش به زمین دیگری
وقت مارا می کشند امسال تا سال دگر
از بلاتکلیفی آخر می شویم ما جان به سر
حرف های مبهم و ضد و نقیضی می زنند
صبح تصمیمی و شب یک چاه دیگر می کنند
گاه تجمیعی ملاک انتخاب ما شده است
گاه سن و سال و مدرک، آزمون پیدا شده است
پول بیمه از حقوق اندک ما کسر شد
سال ها بیمه برای نهضتی ها رد نشد
نهضتی با آن همه انگیزه و سختی کار
بیسواد است و نباید که شود آموزگار
اما یک سرباز معلم با توکل بر خدا
می شود آموزگار کودک دلبند ما
ما معلق در میان آسمان ها و زمین
به امید معجزه در روزهای بعد از این
قلب ما می سوزد از بی مهری مسئول ها
از غم بازی گرفتن های احساسات ما
ما بلاتکلیف ماندیم سال های بی شمار
با حقوق اندک و با سختی های روزگار
خسته ایم از بس که باز امروز و فردا می کنند
عمر ما بر باد رفته است و تماشا می کنند
حق ما این نیست از بالا به خاک افتاده ایم
هرچه فرصت بود ما یکباره از کف داده ایم
قانون ما لازم الاجراست، اجرایش کنید!
بی شک استخدام حق ماست، اجرایش کنید!
تک تک مسئول ها باید که پاسخگو شوید
روز محشر با خدا، باید که پاسخگو شوید
شیر می گیرد اگر چه دیر می گیرد خدا
حق مظلوم از دهان شیر می گیرد خدا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وهم پیشین قدیم، رسوا و آیت می شود
جذب نیرو با توهّم چون عدالت می شده انحراف از حق، معیار شکایت می شود
روزگاری هم اسامه، سردار امت می شود پس چرا جرم جوانی، ابزار و آلت می شود
غیرتی چون عمر خود را بابت غیرت گذاشت فرصتی با شاخ جهل، مشمول عنایت می شود
رقبتی با رغبتی مجذوب آزمون می شود نامه کارش به عالم هم غیابت می شود
عزّتی با عزّتی پیروز در بحر علوم ردّ او با سن و سال، معیار دیانت می شود
عالمان جمعند و ما خل واژه ایم؟ اصبروا، صبراً جمیلا؛ کان زهوقت می شود
بی دلیل از یک مجرّد چون برائت می شود زین سبب قرآن، بهتر هم قرائت می شود
استجابت گر بخواهی نیک دان ظلم مظلوم موجب ردّ دعایت می شود
این قوانین چون اصالت فرض شد عاقبت، اجرای فرائض هم، ندامت می شود
...... ادامه دارد ......
این تشتت یا تشطط فتنه ای در عالم است یک تشهد با تشحط بی شماتت می شود
یک سقیفه بی سفینه آیه ای در عنکبوت آیه ان یترکوا، لایفتنونت می شود
یک علی و خطبه ای، آیه ای حصر است به آن لایریدون علواً ، تلک دارت می شود
چون به خودخواهی رسید، زالو صفت را هم ببین فرقۀ فرقان طلب ورنه خطایت می شود
جذب نیرو با وراثت از کجا صادر شده؟
چون امامت نیست، بازم جهالت می شود
هیچ زندانی مکن آزاد از زندان قصر تف به عمر و سن و سالت می شود
گاو بودن بهتر و هر دم خیال آسوده دار
زین سبب گویا شرافت را اسارت می شود
بهجت بهجت سروری از اطاعت می شود آیه احسان، کجا در آپ حمایت می شود
چون چهل گردید سنت، جهل در هاون ببین
آنکه می گوید پیمبر، سنّ بعاثت می شود؟
حاجت خود را مگو با ناکسان برخیز و رو
چون کرامت نیست، آیا سخاوت می شود؟
این سماجت ها مکن، بر شک خود عاقبت ترسم، لجاجت می شود
.... ادامه دارد .....
عاقبت ترسم، فردا هم لجاجت می شود
هیچ زندانی مکن آزاد از زندان قصر تف به عمر و سن و سالت می شود
گاو بودن بهتر و هر دم خیال آسوده دار زین سبب گویا شرافت را اسارت می شود
بهجت بهجت سروری از اطاعت می شود آیه احسان، کجا در آپ حمایت می شود
چون چهل گردید سنت، جهل در هاون ببین آنکه می گوید پیمبر، سنّ بعاثت می شود؟
حاجت خود را مگو با ناکسان برخیز و رو چون کرامت نیست، آیا سخاوت می شود؟
این سماجت ها مکن، بر شک خود عاقبت ترسم، لجاجت می شود
ما که حق بودیم و هستیم عاقبت بهر خدمت، حجت ها نهایت می شود
چون برای جذب، وجاهت ها شده چون نوشتی من نوشتم این بداهت می شود
میخ کوبیدن به سنگ، عاجز کند هر مرد را چون شبانگاهان رسید، صامت تلاوت می شود
آزمون استخدامی برخلاف سیاست نمایندگان بود امااقای چهار بند باتحمیل آن وچند مورد دیگر خود وسیاست آپ را جز برای بیگاری کشیدن افراد آشکار نکرد مخصوصا تبعیض آشکار در جذب از ۴گروه بابهانه های بسیار بی اساس
از بستر عافیت برون باید رفت
سلام خدمت آموزش دهنده محترم
مگر من در جایی نوشتم نهضتی مطلقاً بی سواد است؟
همه جوره در آن هست
در ضمن از باب شوخ طبعی شعری را دستکاری کردم
در ضمن از نظر بنده آزمون یکی از معیارهاست نه تمام آن!
فردی را می شناسم که حتی بدون مطالعه و با پتانسیل های پیشین خود رتبه 1 در آزمونی را آورد ( به دلیل یک تبصره قانونی رد شد) و همان فرد در آزمون سال بعد (که آن تبصره قانونی تغییر کرد) چون به دلیل بیماری مادر و ترافیک نیم ساعت سر جلسه امتحان دیر رسید رتبه حد نصاب را نیاورد! پس آزمون منحصراً ملاک نیست! همانطور که تجربه و سابقه نیز منحصراً ملاک نیست!
.... رونوشت در اینجا .... در پناه حق، به فکر هجرت باشید
این یعنی کوته اندیشی.
جناب مدرس آزاد ، بنده خود از پیشنهاد دهندگان این آزمون
جهت انتخاب بودم ، اما ترس از آزمون برای هدر رفت جوانی
و عمر و سالهای تدریس است. ترس از آزمون یک رفتار عادی
است و جای شرمندگی یا اثبات مردانگی ندارد.
من هم اگر استخدام رسمی را حق اجتماعی و قانونی خود
می دانستم حاضر به شرکت درهیچ آزمونی نبودم چون به وقت
نیاز به من اعتماد کرده و مرا به کلاس درس فرستاده اند.
در هیچ کشوری تصور نمی کنم فردی را به جرم جوانی
و میل به تلاش مجازات نمایند. اما در کشور من این همه
اشتیاق و ذوق جرمی نابخشودنی است.
در این جهان هر کس سهمی برای زندگی دارد و با رسمی
شدن آنان بنده جایم تنگ نمی گردد. از کجا تشخیص داده می شود
بنده از آنان صلاحیت ام بیشتر است ؟
به نظر من بهتر است برای همه آنان یک سال فرصت خودنمایی
و هنرنمایی داده شود و بعد به رسمی کردن توانمتدترین و
شایسته ترین آنها اقدام کرد.
بیایید برای پرواز جوانان بال و پر شویم نه قیچی کننده آن.
عزت زیاد.
اصلاح قوانین ترس را کم می کند، معلمی برای افرادی فقط جنبه ... داشته و .... اصلاح قوانین در انتخاب افراد شایسته مغبوض است؟ ...هدر رفت یا نه؟ نگرانی از چه؟ ... احتیاج و اعتماد نسبی به وقت نیاز؟ تجربۀ ارزشمند است ولیکن غیبت غایب دلیلی بر کم ارزشمندتر بودن او نیست! لیکن ذی حق بودن و لیاقت سالاری منوط به جلو افتادن نیست! شیعه محترمه! در کل ضعف سیستمی قوانین چنین بساطهایی را بوجود آورده است! ساده ترین مثال جرم جوانی حداقل سن در استخدامی 89، 22 و در 96 ، 20 سال! و جرم سن حداکثر در سال 95، 35 و در سال97 ، تابع مدرک 40 و 45 سال! ده سال اختلاف در دو سال! کدامیک حق؟ یا هر دو ناحق و ظلمی افزاینده! غفلت قدیم، غفلت جدید و غفلت همراه و به ذهن نیامده!! آری، هر کس سهمی ... و یکی از واقعیت های ملموس اینست که تقریباً جرم و انرژی کل جهان ثابت است! و راه های رسیدن به خدا و معیشت هزار راه! و تنگنایی نیست! مفهومی از امام(ع) ...، از هر قومی یکی بر تنگنای خلافت نشست و آنرا گشاد دید و تجربه و سابقه کرد، جوامع به تنگنا آمده و ...!
ادامه دارد ....
تجربه یکساله مورد اشاره شما نیز در مدار استخدام باشد بهتر است! خشت اول اینست که چه کسی تجربه کند!؟؟! بند "پ" قانونی شده یا رها شده؟!
چه بسا فرد پر پتانسیلی قبل آزمون حال خوبی نداشته است! ولیکن چه مشکلی است که آزمون عضوی از مدار باشد؟ آیا توهّم جنس سوالات در سطح است یا عمق یا نوع موضوع؟! و ...
استعداد سنجی چهره به چهره برای اهل تشخیص (مصاحبه) نیز یک راهکار بسیار عالیست! یعنی واقعاً برای علما و کارشناسان و مشاوران آ.پ نیست؟! به شرط آنکه آلوده به بند "پ" نشود!
و رفع توهّم در جذب نیرو که قیچی برزگ آلوده به وهم است! و نه فرقان که قیچی بین حق و باطل است!
یک سوال؛ جهت رفع توهّم در مدار جذب اصلح نیرو! اولاً سن و سال شایسته شرط است؟
ثانیاً در مدار سری باشد یا موازی؟
ثالثاً اگر خروج از مدار سری به موازی مشروط به شرایطی است، آیا این شرایط صحیح است و هیچ ظلم و غفلتی در آن نیست؟
مگر من در جایی نوشتم نهضتی مطلقاً بی سواد است؟
همه جوره در آن هست
در ضمن از باب شوخ طبعی شعری را دستکاری کردم
در ضمن از نظر بنده آزمون یکی از معیارهاست نه تمام آن!
فردی را می شناسم که حتی بدون مطالعه و با پتانسیل های پیشین خود رتبه 1 در آزمونی را آورد ( به دلیل یک تبصره قانونی رد شد) و همان فرد در آزمون سال بعد (که آن تبصره قانونی تغییر کرد) چون به دلیل بیماری مادر و ترافیک نیم ساعت سر جلسه امتحان دیر رسید رتبه حد نصاب را نیاورد! پس آزمون منحصراً ملاک نیست! همانطور که تجربه و سابقه نیز منحصراً ملاک نیست!
فکر کنم پاسخ را اشتباه اینجا داده اید باید برای ناشناس می دادید