از آغازین روزهای فعالیت های اجتماعی خود همیشه این باور را داشته و دارم؛ کسی یا جمعی که در راه رسیدن به حقیقت، صادقانه کوشش و تلاش بی دریغ نماید اگر در این راه مرتکب خطا و اشتباه شود این خطا موجب گمراهی و ضلالت آن نمی گردد، زیرا کسی (جمعی)که صادقانه کوشش می کند با آگاه شدن از خطای خود در صدد جبران خطا برمی آید و به راه خود در رسیدن به حقیقت و شفقت بر خلق ادامه می دهد.
شورای هماهنگی عملا خود را در تضاد قهرآمیز با حکومت تعریف می کند و بر تشدید گسل اصرار دارد ولی مشکل از آنجا آغاز می شود که اصرار بر یک مسیر غلط کرده و آن را به دو غلط تبدیل کنیم ! افسانه سیزیف را مرور کنیم، او به محض اینکه سنگی را به بالای تپه می غلتاند برای به بالا غلتاندن سنگی دیگر بی قرار می شد !
شورای هماهنگی تشکل های صنفی را از فعالیت های تکراری و چرخه ای که هرگز حاصلی ندارد برحذر داشتم و تعجب من از تمایل پایدار و سیری ناپذیر دوستان برای انجام کار به این بیهودگی است.
هر پدیده طبیعی و اجتماعی آفاتی دارد که می تواند موجب فرسایش و تباهی آن و حتی به ضدخود تبدیل شود همان طور که انتخابات می تواند به شو و کارناوال تبدیل شود، شورایی هم که قرار بود روزی گره گشا شود، به مرور، خود به معضلی تبدیل شده است.
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی می نمود
ابراز دوستی دوستان نسبت به معلمان در بهترین تحلیل، دوستی خاله خرسه را به یاد می آورد، تصمیمات تهی از عقلانیت مانند سنگی بزرگ بر سر کسانی فرود می آید که قرار بود از آنها حفاظت کنند !
و امّا نشانه هایی چند از این مسیر غلط:
1- فرمول ساده:
با صدور بیانیه شروع و با لیست کردن همه ی مطالبات و تعیین ضرب الاجل، ادامه یافته و البته با فرزندانی مانند تهدید به اعتصاب، تجمع و اعتراض خیابانی کامل می شود. این فرمول از مسیرهای غلطی است که کنشگران معیشتی و البته نئومعیشتی ها بر آن، اصرار کودکانه دارند.
ما منتظریم دستاوردهای آخرین بیانیه و تهدید دوستان به اعتصاب و تجمع در اردیبهشت 97 را نظاره گر باشیم.
2- معلم .کارگر
یکی دیگر از نشانه های مسیر غلط دوستان، اصرار بر این است که معلمی از شعب و مصادیق کارگری است (مانند جوشکاری و لبنیاتی ) و با اتحاد معلمان و کارگران (پروژه امروز چپ های ایرانی) ، علیه ستم معیشتی چه ها که نتوان کرد !
در سایت دوستان می خوانیم:
کارگر فریاد کن / سحرت نزدیک است / عمر بیدادگری به سر آمده است / مردم به خروش آمده اند!
3- توهم به جای تعقل !
تشکل باید عاقلانه و واقع بینانه مشکلات و مسائل و فرصت ها و تهدیدها را ارزیابی کند، خود را در ارتباط و تعامل با حکومت و نه در برابر آن در جهت بهبود اوضاع قرار دهد.
تشکل شرایط جهانی، منطقه ای و داخلی را می بیند و با خواسته های تعدیل شده، بلند پروازی تخیلی ندارد، او رسیدن به اهداف را تدریجی و تکاملی جستجو می کند نه یکباره و خلق الساعه !
اما نگاه متوهمانه اینگونه نیست در این نگاه خواستن توانستن است، احمدی نژاد را یادتان هست که شعار داد یکبار برای همیشه مشکل معلمان را حل خواهد کرد و دوستان پس از پیروزیش سراسیمه به دیدارش شتافتند و معجزه هزاره سوم به دلیل عجله با زیرشلواری و دم پایی از آنان استقبال نمود !
شورای هماهنگی هنوز بر به پرواز درآوردن زیردریایی اصرار دارد و هیچ نقدی را بر نمی تابد.
با تاکید بر آن که این دوستان تا حد زیادی اهل گفت و گو و تعامل هم نیستند .شورای هماهنگی تشکل های صنفی را از فعالیت های تکراری و چرخه ای که هرگز حاصلی ندارد برحذر داشتم و تعجب من از تمایل پایدار و سیری ناپذیر دوستان برای انجام کار به این بیهودگی است
4- انتخاب تقابل به جای تعامل ولی به اسم استقلال !
شورای هماهنگی عملا خود را در تضاد قهرآمیز با حکومت تعریف می کند و بر تشدید گسل اصرار دارد. دوستان کم تعداد ولی پر تاثیر نئو معیشتی در شورای هماهنگی و کانون با صراحت می نویسند، سمت و سوی آنها و حکومت متفاوت است، یکی کارفرماست و یکی انجام دهنده کار و در این رابطه "رایزنی" چه معنایی دارد؟
پیشنهادشان چانه زنی و پیکار است، بر این مبناست که بازرس کانون با افتخار می نویسد:
" کودکان این وطن به پیکار ما دل بسته اند" !
این نشانه ها را در نوشته های بعد دنبال خواهم کرد.
در انتها اشاره ای هم به یاوه هایی کنم که بعضی به نشرش اقدام کردند ولی باید بدانند که "رعد و برق به رغم نور و صدای زیادی که دارد، می آید و می رود، اما آنچه باقی می ماند آسمان است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سوال معلمان این است بالاخره کی وکجا و به دست چه کسی و توسط کدام مجلس در کدام دوره قرار است این تبعیض یاس آور وجانسوز بین معلمان و دیگر کارمندان دولت از بین برود چطور معلمان بپذیرند و با چه روحیه ای خوب کار کنند وقتی می بینند دوست و قوم وخویششان با همان مدرک و سنواتی که او دارد حقوق ومزایایشان سر جمع دوبرابر وگاهی سه برابر دریافتی این معلم می شود؟
اصراز بر موضوعی غلط گاهاً می تواند بی نهایتی فیزیکی از اغلاط بشود.