خلقی به خروش ناله فریاد
از بهر چه در خروش ای داد
بنگر به جهان که خلق غوغا
ما بی خبران خبر چه گویا
گشتیم مچاله زیر باری
له گشته به زیر پا نه یاری
هر چند که خام گشتگانیم
با دیگ خیال ماندگانیم
دل مرده این جهان خاکی
از خرقه برون روان به پاکی
ماتم زده را بگو فلانی
دنیا همه هیچ هیچ دانی
این خرقه زهد را تقاضا
بر هر که کنی تو عرضه گویا
از زهد مزوّری بدوریم
با خرقه مرقّعی صبوریم
ای مایه حیات جاودانی
ای جلوه پاک زندگانی
ما جام به وصل وی بنوشیم
از هجر خودی برون به گوشیم
امید به روز وعده خالق
با هر عملی زبان که ناطق
گویای حقایقی هویدا
خلقی نگران نشسته تنها
بهتر که بنوش باده ای هان
از رنج زمان گذر ز دوران
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.