تصمیم اخیر شورای عالی آموزش و پرورش در راستای حذف هر گونه آزمون ورودی برای پایه هفتم و عدم استفاده از کتاب های کمک آموزشی در سال تحصیلی آتی و در دوره ابتدایی ٬ موجی از نشاط و امید را در محافل علمی و پژوهشی کشور بر انگیخت . این عزم و اراده وزارتخانه سرنوشت ساز و حیاتی ما ٬ هرچند دیر وقت عملیاتی و رسانه ای گردید ولی ابعاد و زوایای مبهم و تاریک متعددی را در اذهان بسیاری از محققان و متخصصان امور آموزشی و تربیتی آشکار ساخت .
رهایی همزمان معلمان دلسوز و فداکار ٬ دانش آموزان و اولیای آنها از معضلات ٬ دغدغه ها ٬ استرس ها و اضطرابات ناخواسته ای که در گذشته به سراغشان آمده بود موجبات رضایت مندی اکثریت خانواده ها را به همراه داشت . اظهار سپاس و حمایت بسیاری از اساتید و رؤسای دانشکده های روان شناسی و امور تربیتی سراسر کشور حکایت جداگانه و قابل تأملی است که از چند جنبه می تواند مورد مداقه و ارزیابی جدی کارشناسی قرار گیرد .
در سنوات گذشته که این آزمونها به عمل می آمد و حتی بهره گیری از کتب کمک درسی در رسانه های جمعی از جمله صدا و سیما و مدارس ما با تبلیغات گسترده و چشمگیری توصیه و پیشنهاد می گردیدند یا آموزشگاه ها و مؤسسات ویژه ای برای راهیابی نونهالان به این مدارس خاص ٬ برنامه های آموزشی مختلفی را اجرایی می کردند ٬ رخوت و سکوت معناداری در فضای عمومی این مرز بوم حاکم شده بود ؛ چرا این اساتید خبره روان شناسی ٬ سکوت مصلحتی یا محافظه کارانه خود را بر فریاد اصلاح طلبانه ترجیح داده بودند و خطرات و معایبی را که از رهگذر این آزمونها نصیب دانش آموزان ٬ آینده سازان ٬ خانواده ها و آموزش و پرورش کشور می گردید گوشزد نمی کردند ؟
یا اگر بر اساس یافته های علمی خود و آرای دیگر نخبگان ایرانی و سایر کارشناسان عرصه های بین المللی ٬ اظهار نظر کارشناسی کرده بودند چرا مدیران عالی وزارتخانه ٬ نسبت به توجه به این دیدگاه ها و عواقب تلخ و ناگوار آنها دچار غفلت شده بودند ؟
در دنیای پیچیده امروزی که متخصصان هر حوزه حیات اجتماعی ٬ برنامه ریزی های علمی ٬ دقیق ٬ مدون و منسجمی طراحی کرده و سالیان سال از قابلیت اجرایی مطلوب و مقبولی برخوردار هستند اتخاذ این تصمیمات متناقض و متضاد ما چه توجیه منطقی و عقلانی خواهد داشت ؟
به عنوان مثال این تنوع و تکثر مدارس ما - از ذکر عنوان پر تعدادشان اجتناب می شود - بر چه مبناهای معتبر حرفه ای و با چه اصول و سازوکار تخصصی بنیان گذاشته شده بودند که اکنون به دلایلی بنیان و اساس بسیاری از آنها سست و لرزان شده و مقرر گشته است که نه تنها از گسترش و توسعه آنها جلوگیری شود بلکه باید به تدریج از گردونه فعالیت های رسمی کنار گذاشته شوند .
آیا این نشانه ای از تناقضات موجود و بلاتکلیفی و سرگردانی و تحیر همزمانی مدیران آموزشی و خانواده های ایرانی نیست و نباید از مدتها قبل چاره اندیشی و مرتفع می گشتند ؟
اگر محصولات فکری و یافته های تجربی و عملی بزرگان علوم تربیتی ٬ خریداری در سازمان و بازار رسمی حوزه آموزش و تربیت این مملکت نیابند چه کاربردی عملی و علمی در وزارتخانه های دیگر خواهند داشت ؟
اگر ارتباط تنگاتنگی بین روان شناسان ٬ کارشناسان تربیتی و مقامات آموزش و پرورش شکل نگرفته باشد و تصمیمات اعلامی وزیر محترم را پشتیبانی ننمایند بی تردید ایشان متهم به أخذ تصمیمات لحظه ای ٬ بدون پشتوانه ٬ عجولانه و و غیر کارشناسی می شوند و این امر سبب سلب اعتماد مجامع علمی و افکار عمومی جامعه به مرکز تولید فکر و اندیشه رسمی و معتبر می شود و شائبه ناآگاهی را در میان قشر تحصیل کرده و روشنفکر مان شایع می سازد .
بارها شنیده ایم که با ارتباط سازنده و ارگانیک دانشگاه ها و مراکز مهم فنی و صنعتی است که بسیاری از ایده ها و افکار خلاقانه به بار نشسته و رشد و شکوفایی ٬ افزایش بهره وری و درآمدسازی هنگفت و توسعه همه جانبه می گردد .
به راستی آیا زمان آن نرسیده است که چنین رابطه مستحکم و پایداری بین دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش کشور ایجاد نماییم و با تجدید نظر در شیوه های رایج کنونی و تصویب قوانین روزآمد و مقررات کارساز و با تزریق عقاید این بزرگان علمی در قانونگذاری و اجرای برنامه های مفید و مؤثر نه تنها کودکان را در عبور از مسیر آموزشی بانشاط و متفکرانه یاری کنیم بلکه شخصیت او را برای یک زندگی مسئولانه و آگاهانه در آینده نیز شکل دهیم ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
محمد زُهَری از شاعران معاصر:
« از یکی پرسیدم ره اندیشه کجاست؟
با تحیّر پرسید: از کدامین شهری؟
گفتم: از شهر ببینید و نپرسیدم!
گفت: عافیت در این است که ندانی ره اندیشه کجاست!»
متأسّفانه، آدم های این زمانه، فعلی را صرف می کنند که برایشان صرف داشته باشد.
پیروز و سربلند باشید.