نامزدهای معزز انتخابات صندوق ذخیره مواظب باشند با تبلیغات مضحک و عجیب و غریب حیثیت چند صدهزار فرهنگی را خدشه دار نکنند!
از روزی که تبلیغات انتخابات صندوق ذخیره شروع شده است روزانه به ده ها گروه و کانال وکمپین دعوت می شویم و اگر هم گروه یا کانال را ترک کنیم دوستان خاطرشان مکدر شده و البته بلافاصله مجددا ما را اضافه می کنند.
اما آنچه بنده را به نوشتن واداشت سبک و سیاق تبلیغات برخی همکاران است که عمق فاجعه در آموزش و پرورش را بیش از پیش نمایان می کند.
فیگورها و ژست هایی که در عکس های تبلیغاتی عالیجنابان می بینیم هم خنده دار است و هم تاسف بار.
وعده های نجومی و پوپولیستی برخی عزیزان را کجای دلمان بگذاریم؟ به به وچه چه ها و تملق های اطرافیان هم که شبانه روز از فتوحات و کرامات و دست پاکی نامزد مورد حمایت خود می گویند دل هر معلم دلسوزی را می شکند که چرا این گونه شده ایم.
در این گروه ها هر روز با ده ها پیام روبه رو می شویم که افرادی نامزدها را امین،صدیق،مدبر،ناجی،دانشمند،عارف،سالک و...خطاب می کنند!
امیدوارم برخی همکاران به همین مقدار بسنده کنند و تبلیغات به شام و ناهار و کارناوال های خیابانی نکشد.
یادمان نرود که ما معلم هستیم و رسالتی به غایت سنگین و حساس داریم.
از لحاظ حقوق و معیشت که در بدترین شرایط قرار گرفته ایم پس حداقل حیثیت و قداست معلمی را بیش از این لگدمال نکنیم.
هزاران غیرفرهنگی در این قبیل گروه ها ما را زیرنظر دارند.
البته همکارانی که تبلیغاتی بدین شیوه دارند بخش کوچکی از مجموعه عظیم آموزش و پرورش هستند و به دور از انصاف است که جامعه به صرف این قبیل موضوعات نگاهی صفر و یکی به معلمان داشته باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تا قبل ازخوندن این مطلب از این همکارجوان چندان توجهی به تبلیغات نکرده بودم.
پس در تبلیغات صندوق ذخیره هم گل کاشته ایم.
همین که نام ونشان کاملم رو نمینویسم بدونید که ما چقدر ترسو پرورش یافتیم
صندوق ذخیره فرهنگیان با سرمایه فرهنگیان تشکیل و سرمایهگذاری های بسیار زیادی کرده است که با مراجعه با سایت صندوق میبینیم در بیمه،بانک،بورس و ...و املاک زیادی جزء دارایی و سرمایه صندوق هستند.حال اینکه یک فرهنگی که در سال ۷۴ با ۱۲ سال سابقه خدمت عضو صندوق شده و امسال بعد از ۲۲ سال عضویت در صندوق بازنشسته میشود بقول مدیران صندوق امسال نهایتا ۲۵ میلیون سرمایه و سود و خودش و دولت را میگیرد و با صندوق تسویه حساب میکند اما او و تمامی همکاران و همدوره های او و بعد از او که عضو صندوق شده اند و بعدا تسویه خواهند کرد از تمامی امکانات و سرمایه ها و دارایی های بسیاری که با سود سرمایه ما بنا شده بی بهره اند.این همه داراییها صندوق به چه گروهی خواهد رسید؟فرض کنیم تمام اعضا صندوق متفق القول بخواهیم اکنون از صندوقرخارج شویم به هر کدام ۱۰_۲۰ میلیون تومان میدهند و صدها و یا هزاران میلیارد تومان که باقی میماند به چه کسی متعلق است؟
براستي تكليف اين همه ملك و اموال منقول و غير منقول چه مي شود؟
ايا اين سوال و هزاران سوال ديگر نيز به بايگاني راكد والبته نهفته ما مي رود و همچنان بدون پاسخ و لاينحل باقي خواهد ماند؟
روزی ملا خری را به بازار برد که بفروشد. هر مشتری که برایش میرسید, اگر از جلو میامد خر دهانش را باز میکرد که دندان بگیرد و اگر از عقب میامد لگد میزد. شخصی به ملا گفت: با این وضع کسی خر را نخواهد خرید. ملا گفت: مقصد من هم فروش آن نیست فقط میخواهم مردم بدانند که من از دست این حیوان چی میکشم. هرچه میکشیم از خودی هاست !!!!از ماست که برماست .من معلم ظالم پرور و دزد پرور هستیم.لعنت بر خودم که زود باورم هستم.