گفتا ز که نالیم که از ماست که برماست و یا به عبارتی دیگر آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.
با یک حساب سر انگشتی و دو دو تای ساده مشکلات چندین و چندین ساله ی جامعه ی فرهنگی اعم از وضع معیشتی و منزلت اجتماعی شان، بدون دردسر و با دست مبارک خودشان قابل حل است.اما نمی دانم بجای انتخاب این راهکار ساده چرا از دیگران انتظار حل مشکلاتشان را دارند و انواع راهکارهای ضعیف را انتخاب می کنند و حتی رنج کتک خوردن و زندان را به جان می خرند ؟
راهکار:
کافی است اولاً با کمی عمق دادن به افکارمان، خرد جمعی را بالا برده و سطح فکرمان را به هم نزیک کرده و یکسان عمل کنیم، ثانیاً سعی کنیم هیچگاه با پاک کردن صورت مسئله، مسئله را حل نکنیم.
به طوری که مستحضر هستید، آزمون هایی که در کلاس های مان برگزار می کنیم، نتایج این آزمون ها نشانگر عملکرد دانش آموز، عملکرد معلم و عملکرد برنامه های وزارت خانه است و این آزمون ها عملکرد هرسه گروه را می سنجند.
اگر نتایج آزمون ها قابل قبول نباشد که هیچ موقع نیست و اکثراً مابین بیست الی سی درصد را نشان می دهند، این نتایج برای انسان اندیشمند و فکور پیام می دهد که نه یک پای کار بلکه تمام پای کار می لنگد که هم عملکرد معلم به دلیل گرفتاری های مالی، معیشتی و و دغدغه فکری و هم عملکرد دانش آموز بدلایل مشکلات پیچیده اجتماعی که مجال گفتن در اینجا نیست و هم عملکرد برنامه های وزارت خانه اصلا و ابدا قابل قبول نیست و نتایج آزمون های تیمز و پرلز هم که هر چهارسال یکبار توسط یک موسسه معتبر بین المللی برگزار می شود و نشانگر جایگاه ایران در رده های آخر در میان شصت هفتاد کشور شرکت کننده در آزمونهاست دقیقآ مؤید این قضیه است.
ولی هزاران اسفا که اکثریت قریب به اتفاق معلمان بنا به هزارو یک دلیلی که هیچ گونه پایه ی علمی ندارد، خودشان را توجیه کرده و نتیجه غیر واقعی (هشتاد الی صد در صد قبولی) را اعلان می کنند و با این کار نسنجیده به مسولین رده بالا پیام می دهند که عملکرد معلم، دانش آموز و برنامه های وزارت خانه در حد عالی است و قطار آموزش و پرورش همیشه در مسیر مستقیم خود در حال حرکت است. و ندانسته هم دنیای شان را خراب می کنند(هم شرمنده اهل و عیال و فرزندانشان هستند و هم در سطح پایینی از منزلت اجتماعی قرار دارند که حتی دانش آموزشان هم بیرون از مدرسه قبولشان ندارند و به ریششان می خندد) و هم آخرتشان را خراب می کنند (نمی دانم روز قیامت در پیشگاه عدل الهی چه توجیهی برای این کارشان خواهند داشت).
و سپس گریه و زاری و داد و فریاد راه می اندازند که این چه وضعیت حقوق است و ما در راه ماندگانیم.
یکی نیست به این عزیزان بگوید که بابام جان آن پیام های عالی و مثبت دادنتان به مسؤلین چیست و این گریه و زاری کردنتان چیست؟ و هر دو کار را خوتان کرده اید که اصلاً قابل جمع نیستند. (جالب اینجاست که بعضی از مدیران مجموعه که جز دیدن منافع زودگذر خویش و حفط چند صباح صندلی شان توان دیدن کل مسئله را ندارند، با همراه کردن بعضی از معلمان با خود، بر علیه معلمانی هم که گزارش درست و واقعی از کارشان ارائه می کنند صورتجلسه و طومار امضا نموده و برایشان پرونده سازی می کنند و آنها را افراد نا سازگار می دانند).
یکی نیست به این عزیزان بگوید بابام جان در آن طرف دنیا نتایج به دست آمده از آزمون های تیمز و پرلز نه تنها موجب عزل وزرای آموزش و پرورش کشورها می شود بلکه لرزه بر اندام رئیس جمهور کشورها می اندازد ولی توی بزرگوار از ابتدا خودت و کارهایت را زیر سوال برده ای و با پر کردن ریزنمرات صد در صد قبولی که این کار را هر شخصی که سواد خواندن و نوشتن دارد هم می تواند بکند، نا خواسته به محیط پیام می دهی که بود و نبود من در کلاس و آزمون هایم هیچ تفاوتی ندارد.
عزیزم !
حقوق خودت را که با حقوق کارمند بانک،پرستار و مهندسین مقایسه می کنی؟ هیچ کدام از آنها گزارش غیر واقعی از کارهایشان که توی بزگوار می دهی نمی دهند. اگر حقوق کارمند بانک کم باشد یا بعلت عدم تمرکز فکری آنقدر دچار اشتباه می شود که بلافاصله صدایش در می آید یا خودش باید از طریق غیرقانونی از پولهای دم دستیش کمبودش را جبران کند که بازهم صدایش در می آید.
اگر حقوق پرستار کم باشد یا دچار افسردگی می شود و یا انگیزه کاریش را از دست می دهد و بیمار جان خود را از دست می دهد و صدای اینکار در جامعه در می آید. همچنانکه اخیراً در اخبار 20:30 شاهد بودیم اگر معیشت مهندسین نظام مهندسی تأمین نشود مهندس امضاء فروشی کرده و از زیر بار مسؤلیت شانه خالی می کند و ساختمان بر روی سر مردم خراب می شود ( همچنانکه هر سال بیش از 250 مورد در خود تهران ریزش ساختمان را شاهد هستیم) و صدای این کار در جامعه در می آید.
ولی کاری که توی معلم می کنی (که جنس کارت از نوع پروسه و فرهنگی است نه مانند کارهای سه گروه فوق الذکر که کار آنها از نوع پروژه است) یعنی همان انعکاس نتایج غیر واقعی در ریزنمرات و تحویل یک نسل بیسواد به جامعه، صدایش به همین زودی ها شنیده نمی شود بلکه چند نسل بعد و موقعی شنیده می شود که کار از کار گذشته و تو هفت کفن پوسونده ای. لذا بهترین راه برای مطلع نمودن مسؤلین از مشکلات و رساندن صدایت به گوش مسولین گزارش درست از کارت هست و بس.
بینک و بین الله اگر شما خودتان وزیر بودید و جامعه ی معلمان اینگونه به تو گزارش می دادند چه فکری به ذهنت خطور می کرد و چه اقدامی می کردی؟ آیا جز این فکر می کردید که همه ی کار ها درست است و هیچ اقدامی نمی کردید؟
با این گزارش های غیر واقعی از عملکردشان محیط های کار و مدارس را به جهنم خانه ای تبدیل کرده اند که به هیچ وجه نه برای معلمان، نه برای دانش آموزن و نه برای اولیا قابل تحمل نیست و خدا را گواه می گیرم که چه عمل هایی که در این محیط ها اتفاق نمی افتد که آدم شرمش می آید بیان کند ومسئول همه ی آنها خود معلمان هستند و نه افراد دیگر . نمی دانم روز قیامت در قبال این دانش آموزان معصوم و اولیایشان و از طرفی با ظلم کردن به خانواده هایشان چه پاسخی خواهند داشت؟
همچنان که در ابتدا اشاره شد ما در قبال کارمان هم در این دنیا و هم در آخرت مسؤلیم و باید کارمان را درست انجام دهیم و این به معنی آن نیست که خدای نکرده حق دانش آموزانی را که در دست ما امانت هستند ضایع کنیم بلکه با ارائه گزارش درست مسولین مربوطه را از عیوب کار آگاه سازیم. تا به فکر چاره ی کار باشند.
عزیزی که ادعا داری اگر جامعه را به بدن انسان تشبیه کنند؟ معلم سر آن بدن است که مرکز فرماندهی (مغز) در آن قرار دارد، خداییش چه کسی مقصر است جز خود ما؟
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شخصا تا بحال حتی یک مورد در این بیست سال خدمتم لیست نمرات را باب میل مدیر مدرسه تکمیل نکرده ام و کسی هم متعرض من نشده جز اینکه دیگر در مدارس خاص نام و نشانی از بنده نیست علیرغم سواد و هوش بالا.
عبارتی که در بالا از نویسنده نقل قول شده واقعا دردآور است. براستی اگر معلم قلمش را به هر دلیل به دروغ آلوده کند معلم نیست و معلم نماست. ما از این ناله می کنیم که اکثریت نمایندگان مجلس و وزرا و ... و ... آلوده هستند. خودمان چه؟ رواست که خداوند حکیم عادل معلمان فقیری را که با توجیهات مختلف نمره غیر واقعی به دانش آموزان میدهند با تمام کسانی که قوانین امکانات و ثروت کشور را به کام کاخ نشینان و سرمایه داران بی درد نموده اند یکجا در جهنم جمع کند.