مقارن به ۳۸ سال از دمیدن فرمان تشکیل سازمان نهضت سوادآموزی در صور سپری گشته و نهادی که طلیعه ظهورش با محو و سلّاخی دیو بی سوادی آب بندی شده ، علی العجاله با عقد اخوت ابدی با این پدیده یقیناً باید با تولد روزافزون جاماندگان از تحصیل،آن را از سِکانس مُهمَل با سوژه ادغام یا انحلال مبرا دانست ولی آنچه در این برهه از زمان ، ناقوس بی عدالتی را به تحرک واداشته و ما را بر کرسی قضاوت نشانده اجحافات مبذول شده در حق آموزش دهندگان نهاد مذکور که علی رغم سواد پداکوژیک و مُلبِّس به جامه ی پیغمبری از نام معلم مبرّا و از دیرباز آموزشیار خطاب و عجالتاً از مدت طویل و مدیدی تا به امروز با تدبیر سُکانداران و مقرّبین این نهاد و پرده برداشتن از خط و مشی ها و عقاید پوسیده ای که ماسک دانش برچهره زده با مَسخِ نام به آموزش دهنده و امحاء برخی موارد حقوقی و تراکم گسل های متعدد تبعیض و تصمیمات محفلی و برنامه های حزین مورث عدول به سیاست استثمار و پَسرَفت و سایه گستری تلخ زیستی و تلخ کامی بر معیشت آنان گردیده و فی المثال با عدم شفاف سازی در اعلام سرانه سوادآموزی و متمایز بودن این نرخ و کسورات سلیقه ای آن در استانها و شهرستانهای کشور و ملزم نمودن آموزش دهنده به سبب دریافت حق الزحمه به انعقاد قرارداد سفید امضا با مؤسساتی که مطابق مصوبه 21 / 9 / 85 شورای عالی انقلاب فرهنگی و رویش مصوبه 23 / 7 / 92 بنا به پیشنهاد رئیس سازمان نهضت سوادآموزی به شورای مذکور مبنی بر اینکه « نهاد مربوطه تنها ارائه خدمات سوادآموزی را راهبری کند و تدریجاً از مباشرت و تصدی مستقیم امر سوادآموزی به مدیریت فرآیند سوادآموزی روی آورد » پیشنهادی که مع الوصف رنگ و بوی دیگر به خود گرفته و بانی قلیل سازی سفره و تقسیم نان آموزش دهندگان با مؤسساتی منجر شده که علی الظاهر با اسامی وَسیم و مزین همچو مؤسسات مکتب القرآن و بسیج سازندگی و سازمان بهزیستی کشور و...امّا باطناً با سیاستهای عنکبوتی و منسوج سعی در وصال به سودجویی های مادی و منفعت طلبی های مکنون خود داشته و با انحاء مختلف از ایفای مواد ۲۸و ۳۸ قانون تأمین اجتماعی سرباز زدند و علی رغم عدم مساعدت چشمگیر در شناسایی و جذب افراد کم سواد و بی سواد از جانب این ارگانها و ناکامی در نیل به تحقق اهداف نگرشی،شناختی و مهارتی سازمان نهضت سوادآموزی مِن باب ریشه کنی بی سوادی در بین گروه سنی ۴۹-10 سال در برنامه پنج ساله پنجم توسعه، مبین آن خواهد بود که حنای حمایت و پشتیبانی این نهاد از مربیانش بی رنگ تر از هر مقطعی گشته است.
به راستی سازمان مزبور با رهسپاری آنان به سوی این مقاطعه کاران و رَتق و فَتق امور به دنبال کدام اهداف و چشم اندازهای فراسوی خویش بوده که اینگونه آسمان و ریسمان به هم بافته و علی القاعده با دریافت اعتبار358 میلیارد و 148 میلیون و 400 هزار تومان در بودجه سال آینده کدام عقل و منطق انسانی حکم می کند که چنین نهاد انقلابی و تربیتی که صاحب منصبان آن پیوسته فلسفه وجودی اش را با چنان دَبدَبه و کَوکَبه در بوق و کرنا می نوازند با تحمیل برخی وظایف خود به دیگر نهادها و انعقاد تفاهم نامه با آنها تنها جهت گریز از تعهد جذب و استخدام مربیانش چنین کلاف دَرهَم و بَرهَم و معبر دالان واری شکل دهد که خود نیزدر تمییز سرنخ آن مات و مبهوت بماند ؟
حقیقتاً با وجود تجلی ژست های حامی و مقید قانون رئیس این نهاد از آموزش دهندگان خویش علی ای حال با دریغ از اعطاء یک برگ نسخه قرارداد توسط این مؤسسات به آنها در برابر کابوس عدم تقبل تعهداتشان باید به کدام مرجع و نهادی پناه برند و از حیث احقاق حق خود درب آن دقُ الباب نمایند؟
آیا حتی زیبنده نبود در مراسم گرامیداشت سالروز تشکیل این نهاد در عوضِ نثار خَروار خَروار اظهارات کلیشه ای و تکرار نطق های سنوات گذشته و برجسته نمودن اقدامات نخ نما و ابراز تقدیر و اِحاله فوج فوج تمجیدات به یکدیگر، از این متولیان گُمنام که از رِجحان بِلامُرجَّح به ستوه آمده و علی الدّوام از پشت شیشه انگشت به دهان نظاره گر انتصاب خدمات و اهتمامات خویش به سایر مسئولین و شیرین کام ساختن آنها در ارائه گزارش سالانه عملکرد خود ، تقریظی هرچند ناچیز و کلامی به عمل آید؟
به ضِرسِ قاطع ما مستوجب بسی تحیّر و شگفتی است که اعتراضات صنفی این مربیان مُطیع و مُنقاد با اقدام بِزَن بهادُری این نهاد که خود را داعیه دار بیرق نجات و نگاهبانی نیروهایش قلمداد نموده با مَنِش و ترفند کیش و مات موجد چیرگی مُنتَقِم بر مُنتَقِد گردد و مع الوصف با انحلال و تعلیق کلاسهای آموزش دهندگان بر طبل بی عدالتی بکوبد و با نگاهی از عرش به فرش آنها را تافته ای جدا بافته لحاظ و سخنان مطالبه گریشان را عاری از نظم و نَسَق معرفی و در مُخیّله و نظام ذهنی خویش آنها را اَلکَن و اَبکَم به تصویر کِشد ، گرچه به زَعم ما نباید به باد ذهول سپرد که دیگر مَتَرسَکِ ارعاب و تهدید در دل یک معلم فَزَع و جَزَع به پا نخواهد نمود و دستانی که مُتأثّر از روح های زُمُخت به سیاه نمایی و نَهیب و استیلا بر مُقدّرات و ایجاد اختناق مبادرت ورزد ،به اندک آه و فَغانی در آستین فرو رَوَد و فارغ از اینکه دگر بار قنوت گیرد و رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنه...سر دهد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آفرین بر قلمتان برادر
اگر سطح سوادنیروها بررسی نشود و در آزمون توانمند سازی شرکت نکرده باشند که آزمونی تحمیلی بود کلامتان صحیحی است.
اگر نمایندگان و مسولین سازمان و وزارت با عمر و جوانیشان بازی نکرده باشند حرفتان محترم هست.
آموزش دهندگان به اندازه امثال آقایان بی مدرک و با ادعای مدرک و افرادی این چنینی ارزش بیشتری دارند. خاصیتشان هم بالاترست.
گذشته از شوخی فوق، از نظر ادبی متنی زیبا و قوی ارائه کرده اید
ولی از نظر حقوقی خالی از اشکال نیست، مشکل اینجاست که حق را با قانون مساوی می دانند، این بی دقتی های پیشین و تداوم پسین آن همین می شود که می بینی و همان حقی هست که نمی بینی و نمی بینند.
یا از کادر صای معلم؟
صبرکن تا بیوفتد روزی/که همه پای بر سرش مالَند/
طبل غاصب، مثال طنبورست/که صدایش به حرف می نازد/
صبرکن تا بیوفتد شمشیری/که علی هم نماز می خواند؟/
اگر مسئولی بگو مسئولم
جناب ناشناس اینکه بدانی مسئولم یا نیستم برای شما، اثری دارد؟!
شایدم غریب قریبی است که سابقه نشست و برخاست با مسئولین را داشته است و دست رد به بند پ زده باشد.
کسی دنبال حزب باد است که یا نفسش مشکل داشته باشد و یا علمش! قرآن و احادیث روشن ما جایی را برای حزب آنهم باد می گذارد؟
یه کوچکی نژاد بود که طرفدار نهضتی ها بود که جوری باهاش حرف زدند که بشه تابع جمع
الان همه مثل بیرانوند حزب بادند.
هرجا نفع توش باشه حرف می زنند. اگر کشتن ما هم به صلاحشون بشه می کشند ابایی ندارند.
خدا را نمی بینند. ما هم چشم هایمان بسته است. در بین ما همکاران عاقل و با فهمی هم هستند که درست و مستند حرف می زنند. می شناسیمشان. همه مسئولین به خونشان تشنه اند. بندگان خدا چه روزهای مدیدی را برای پیگیری حقوق همه با وجود ناراحتی هایی که برایشان داشت گذاشتند تا نتیجه مثبتی برای همه باشد.ما همه در تجمعات شرکت داشتیم. من با بچه کوچک این همه راه را دو سه بار به تهران آمدم.
به خدا سازمان طرفدار ما نیست. اگر همه متوجه می شدند در این نهضت هیچ عملکرد مثبتی نیست و فقط وقت تلف کردن برای کشور هست تا الان بساطش جمع شده بود.
به خاطر این حرف اتفاقات بدی برای برخی همکاران ما نیفتد صلوات.
اگر اتفاقی برای این افراد بیفتد کی میفهمه؟
مگر روند کار نهضت چیست که این آموزش دهندگان را دارند اذیت می کنند؟
آقای روحانی کجایی که ببینی دارند چه می کنند؟
شما که از حقوق شهروندی حرف می زنی!
اگر اینا را بکشند و براشون اتفاقاتی پیش بیارند شما جوابگویی؟
این ها مگر جز اجرای قانون استخدام چیزی خواستند؟
بیاین ببینید دارند باهامون چگونه رفتار می کنند؟
ما که نمی تونیم مثل هانیه اکبریانی باز هم داشته باشیم؟
کاش این مسئولین بی وجدان کمی دلشان به درد می آمد؟
این وقت کشی ها و این راه بستن ها کاری از پیش نمی برد.
ما هنوز بیداریم.
اگر رهبری از ما دفاع نکند پس چه کسی می خواهد از ما دفاع کند.
ما پشت ولایتیم ولی مثل اینکه ما برای رهبری مهم نیستیم. ما تا کجا باید تحمل کنیم و سکوت کنیم و قناعت کنیم تا ما رابفهمید؟!
ما دهه های پنجاه و شصت واقعا زجر کشیدیم . از زمان بچگی ما در حقمان ظلم شده است تا الان.
بچه های ما هم ما را می بینند. مصیبت های ما را می بینند.
چگونه این همه درد و رنج و زحمت ما را با جواب های بی پاسخ در ذهنشان حلاجی کنند. مسئولین هم ما را بدبخت کردند و هم بچه های ما را!
تو را خدا ما را اینقدر زجر ندهید. ما همه مریض شدیم. بلاتکلیفی را با ما تجربه نکنید. ما عروسک خیمه شب بازی مسئولین نیستیم .....
اگر با هم مشکل دارید سر ما خالی نکنید.....
با حرفهای بیهوده ما را از حقی که داریم محروم نکنید.
ما را با کدام ترازو ها سبک سنگین می کنید که محاسباتتان درست در نمی آید؟
نگرانید با تعیین تکلیف ما کدام یک از آرزوهای شما نابود شود؟
قانون مصوب 3/6/95 می گوید ما هم می توانیم جذب به صورت حق التدریس باشیم. جناب حسینی چرا باید نتواند این گفته را کتبی اعلام کند؟
چرا مرد نیستید؟ چقدر قول و وعده می دهید و عمل نمی کنید؟اگر نمی توانید در این جایگاه کار مفیدی برای خلق خدا انجم دهید زوری نیست خجالت نکشید بلند بشید و بروید. کسی شما را کتک نمی زند.
همکاران ما را درب مجلس کتک زدند. به حد کافی تحقیرمان کردید.هنوز هم دست بردارمان نیستید؟
تا الان مستمر کار کردیم. امسال را به خواست خود شما کلاس نگرفتیم. این یعنی چی؟
می خواهید با ریزش این چنینی نامردی خودتان را ثابت کنید؟
چرا کلاس همکاران را منحل کردید؟
هر روز هم وسعتش می دهید.
کلاس ها ناگهانی غیب می شوند و سازمان و ادارات می گویند ما دلیلش را نمی دانیم.
اونایی هم که خواستند کلاس بگیرند و جزو فعالان بودند که نگذاشتند کلاس ثبت کنند.
آقای عباسی مشهدی
آقای مونسان
آقای نامجومنش
شما همیشه در سازمان با آموزش دهندگان خوب برخورد کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا واقعا نیتتان برایشان خیر بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انصافا مشاوران خوبی برای ریاست سازمان هستید.
هر کس نداند ما که می دانیم.
سالهای پیش برخی آموزش دهندگان فرم های 013 را می گرفتند ولی اکنون دیگر به ایشان نمی دهند.
تو که می گفتی آقای چهاربند مرد شریفی ست و مخالف نهضتی ها نیست.از سازمان بخواهید آمار و مستندات واقعی و درست بدهد.
شما بودی که می گفتی نظر ایشان با آموزش دهندگان مثبت ست ولی آمار درستی از نهضتی ها همراه با مستندات ندارند.
شنیدم کلاست را سازمان منحل کردند.دستت به جایی نمی رسد. این ها با هم فامیلند استخوان هم را دور نمی اندازند. من و امثال شما طعمه ایم.
همین آقای چهاربند حاضر شد سر حرفهایش بماند؟هنوز هم می گویی چهاربند مرد شریفی ست.
از نهضتی ها دارند پله می سازند.
حرفهایت تاکنون دروغ نبود ولی خوب ساکتت کردند.جرات داری بیا باز بگو چهاربند خوبه.
بنده آنچه به خاطرش وقت و زمان باارزشی را صرف کرده بودم عنوان کردم.
ایشان مخالف ما نیستند.آنچه محرز نیست همان ست که بارها اعلام شده است.من حرف شخص جناب چهاربند را انتقال دادم که فرمودند چندین نوع آمار به ما ارائه شده است ولی مستندات ندارد.معلوم نیست چه کسانی قرارست در قالب این آمار جذب شوند.
کلاس بنده به دستور شخص آقای باقرزاده و همکاری چندی از مسئولین همراه ایشان در تاریخ 22آذر ماه 1396 منحل گردید.سازمان حاضر نشده اند تا به این لحظه دلیل انحلال کلاس بنده را عنوان کنند. البته نمک پروده ها هم خوب ادای دین کردند. پاسکاری و سکوت فعلا بهترین موضع هست.موضوع را به سمت و سویی سوق داده اند که مستنداتی بر آن نیست و تنها به خاطر آنچه برایشان خوشآیند نبوده است گمان کردند با این حرکت توانستند بگویند ببین ما بلدیم و می توانیم.
امیدوارم بتوانند در جایگاه دیگری هم بگویند که این سازمان همین قدر که در برابر پیگیری و اعتراض افرادی چون من در مقابل عدم اجرای مصوبه جدیت دارد همه چیز را صادقانه و با نیت خیر برای همه آموزش دهندگان انجام داده اند و حقیقتی پنهان نیست.
گفتن کلاس کسی را منحل نکردند. ولی ما شما را می شناسیم.تا حالا حرف بیخود ازتون نشنیدیم.
چقدر بی انصافند.
چند نفر مثل شما هم که پیگیرند و دلشون میخواد کار درست بشه چرا این رفتار را انجام می دهند.
منتظرند از پیگیری ها خسته شوم.
قصد دارند مسایلی را پیش بکشند که هیچ ربطی به بنده ندارد.
بالاخره کسانی هستند که منتظرند بتوانند از این آب گل آلود ماهی بگیرند.
من واقعا ناراحت شدم از این مسایلی که اتفاق افتاده است. شما هم اطلاعات خوبی دارید. هم خوب صحبت می کنید. جدیت شما و واقع بینیتون را دوست دارم. از این که سازمان و آقای باقرزاده به خودشان اجازه دادند با افرادی چون شما اینگونه برخورد کنند واقعا ناراحتم.
همیشه افراد توانمند و پر تلاش باید ساکت بشوند تا عده ای خرشان را برانند.
تبر، هیزم را میشکند
و سنگ، شیشه را
کلمات لطیف، روح را متعالی
و کلمات کثیف میتوانند روح را
متلاشی کنند!
واژگان از قدرت نامریی فزایندهای برخوردارند که غالب مردم از آن بی خبرند.
چرا پس هیچ چیز روی مسئولین ما اثر ندارد؟
کدام یک از مسئولین اینقدر سختی کشیدند؟
آقای باقرزاده شما اگر موافق ما هستید چرا این افراد را نمی توانید توجیه کنید؟
بیان شما مشکل دارد یا کار نهضت سوادآموزی مشکل دارد یا وزارت مشکل دارد؟
شما مسئولین آدم نیستید.
چندین بار خود آقایان عباسی مشهدی و حیدری گفتند که ما نمیذاریم استخدام بشید.
آقای خدادادی توی امور استخدامی وزارت گفتند من نمیذارم یوی از نهضتی ها جذب بشه.
چقدر این آقای سلیمانزاده چرب زبانی کرد
رفت و آمد بخشنامه را تقصیر آموزش دهنده ها انداخت.خودشون چقدر علیه ما حرف زدند حالا همشون دوست جون جونی سازمان شدند.یعنی اینقدر آدم باید .... باشه؟
یه تسبیح گرفتید دستتون می چرخونید یه جا مهرم درست کردید رو پیشونیاتون یعنی ته با ایمانی هستید؟
منشی دفتر آقای چهاربند و حسینی را باید گل گرفت.
بی ادب محضند.
جدا کی این آقای علیین را گذاشته توی وزارت؟
آقای شمسایی و آقای حسینی که ما را بردید توی سالن اجتماعات و روضه های دروغ خوندید.شما واقعا انسانید؟
هی دم به دقیقه با اعضای کمیسیون چی میگید که اینا هر ثانیه نظرشون عوض میشه؟
آقای الهیار ترکمن خیلی انسانید !!!!
چند سال متوالی جناب نوبخت سر جایشان باشند آموزش و پرورش گلستان میشه بله!!!!!
وزارت و سازمان با تفرقه اندازی و مسایل پشت پرده ای نفاق را در بین مربیان بیشتر کردند که سر جایشان بمانند.
این برود یکی دیگر می آید ولی سیستم دروغ گویشان سر جایش هست
دولت از ما حمایت نمی کند
رهبری هم حمایت نمی کند
پس ما چه کنیم؟
با وجود نیاز شدید نیرو باز هم ما را کنار گذاشتند.افرادی جذب شدند که معلوم نیست در چه قالبی توانستند پیش دبستان یا خرید خدمات باشند.
حتی به استان های دیگر انتقال داده شدند که در چشم اذهان نباشند. برخی مسئولین حتی با نمایندگان استان تبان می کنند.
خوب ست از ما هم یادی کنند.
صدای معلم از شما ممنونیم.
باید نادان باشیم اگر این سیاست های پشت پرده ما را از مسیر درست دور کند.
نهضت سوادآموزی با این جابجایی ها قرار نیست دانشگاه بین المللی سوادآموزی قطب خاورمیانه شود. منبع خوبی برای درآمدزایی گروهی ست که از بودنش آنقدر نفع می برند که نبودنش جیره بندی هایشان را قطع می کند.
در این وزارت روباهان مکاری نشسته اند که هنوز زود ست مردم آنان را بشناسند.
پشت آنچنانی هم ندارند ولی راه پیش می برند.
خیلی جالبه وقتی به جای ادب و شعور شکمشون وارد یک جلسه می شود.
مغز پر بار و پر کار ورزش و هیکل میزون هم می خواهد. خیلی ها از درهای وزارت و مجلس رد نمی شوند پشت در چاق سلامتی می کنند.
سینی سینی شربت و شیرینی و کیک و آبمیوه را هر نیم ساعت من آموزش دهنده دارم میل می کنم خدای ناکرده شماها نیستید که!
من باید بشینم تست و منبع بخونم که دانشگاه روزانه با معدل خوب قبول شوم و عمر با ارزشم را برای زندگی در این کشور خرج کنم که تو مسئول بری خار از کشور مسافرت بعد بیای بگی من مدرک بین المللی از فلان دانشگاه نرفته دارم.
آخه چقدر شماها پستید؟
خوبه ها
برای دروغ گویی هم کسی مالیات پرداخت نمی کنه.
اونقدر به ما دروغ گفتید که حد نداره.
مطلبی که از اقای الهیار ترکمن نوشته شد اونقدر دل منو درد آورد که حد نداره. خدایا ببین کیا ما را نابود کردند.
از سواد و مدرک ما کوه ساختند ولی خودشون کلی مشکل دارند.
آقای ادهمم که چند وقت پیش فهمیدیم که رشته مرتبط با کارشان نیستند و فقط ما را اذیت کردند.
یعنی خدا شما مسئولین را می بخشد؟
چرا تکلیف ما را مشخص نمی کنید؟
خوب شد نماینده مجلس نشدی.
عقده های روانیتو سر این آموزش دهنده ها خالی کردی؟
معضل جامعه ما داشتن افرادی چون شما هستند که فرق خیلی مسایل را با هم نمی دانند. من آموزش دهنده نیستم ولی خوب می شناسمت.
ما آموزش دهندگان نهضت همواره باید برای هر چیزی زیاد از حد بدویم. مسئولین استان به ما می گویند. به خدا ما پیگیر کارتان هستیم ولی شما بیخود دنبال نکنید چون هر کاری خودشان بخواهند همان می شود.
حالا ما یک سوال داریم چه کسانی باید برای ما رفع بلاتکیفی را بخواهند؟
اگر نمایندگان مجلس باید تایید کنند و رای بدهند پس وزارت چه کاره است؟
اگر وزرات باید تعیین تکلیف کند پس مجلس چه کاره است؟
چرا آمار ما را از سازمان می خواهند. این حلقه برای چه تشکیل شده است.؟
یکی از همین هایی که کلاسش را منحل کردند همیشه می گفت نمی توان از یک حربه بیش از یکی دوبار استفاده کرد.ولی اتحاد همیشه جواب می دهد.
من برای چهار نفرشان خیلی ناراحتم چون هم از سلامتیشان مایه گذاشتند هم از زندگیشان.
خدایا خودت چاره ساز شو.
خدا نگذره از اونایی که برای منافعشون برای سازمان کار کردند. حالا چه وعده هایی گرفتند که هر روز خبر ببر بیار می کردند خدا می دونه کاش لااقل جذبشون کنند این همه جاسوسی هاشون هدر نره.
توی همه گروه ها عضو هستند و به امید وعده ها همکاران خودشونو درگیر کردند.
این چهار نفری را که کلاسشان منحل شده و من اطلاع دارم را خوب می شناسم.
فکر کنم فقط خدا با صابرین است
این آزمون برای چه منظوری برگزار شد؟
چقدر تحت فشار بودیم تا این آزمون را خواندیم .
کلی ادارات اذیتمان کردند که اگر در این آزمون شرکت نکنید ال می شود بل می شود.
الان کسانی هستند که آزمون شرکت نکردند کلاس هم گرفتند امتحان هم گرفتند تمام شد رفت. وای به خدا من ازتون نمی گذرم. خونمونو تو شیشه کردید. از بهار تا تابستونمون نابود شد. این قدر که برای این آزمون اذیت شدیم با این منابع تکه پاره و مسخره برای کنکور سراسری اذیت نشدیم. کلی هم هزینه پرینت جزوه ها را دادیم.
من در چند تجمع شرکت کردم. یه عده به خدا لیاقت معلمی را هم ندارند برای جاسوسی می آمدند. انگار مأمور بودند که بیان و کنترل کننده باشند.
چقدر خانم کارگری و آیدا از دست اینا حرص می خوردند که چرا با رفتارهای اینا ما باید بهمون ظلم بشه. حیف که سازمان و وزارت از تلاش و پشتکار بچه های فعالی چون اینا استفاده نکرد.کم پیدا میشه توی این دوره کسی کتاب بخونه و مطالعه داشته باشه. اما اینا اهل مطالعه و تحقیقند.
من الان 40 سالمه یه بچه دارم. کلی فکر و غصه که آیا بشه آیا نشه. تهش آزمونم بگذارند معلوم نیست بتونم شرکت کنم. ولی برای افراد پر تلاشی مثل اینا خیلی ناراحت شدم.
به خدا ما خیلی قانعیم و آبروداری می کنیم ولی سازمان از ما سوءاستفاده کرده است.
من نه زورم می رسد و نه شرایطش را دارم که برم شکایت کنم. سخته به خدا.خودتونو بذارید جای ما.
از یه طرف میگید ما با شما تعهد نداریم از اولم گفتیم.
از یه طرف حساب کتاب جیب ما و موسسه دستتتونه.
از یه طرف ثبت کلاس هامون دست خودتونه. از یه طرف دیگه آمار ما را شماها باید به وزارت اعلام کنید.
خودتون از این قاطی بودن حرفها و شرایط چیزی متوجه میشید؟
یه قانون و آیین نامه را اونقدر تابش دادید که کلاف سردرگم شده .به هر کی میگیم مغزش هنگ می کنه. داغ میکنه.
یعنی وضعیت ما اینقدر پیچیده ست؟
در کل کشور هیچ دو تا موسسه طرف قرارداد ما یه متن قرارداد واحد ندارند. به میل خودشون دارند سر ما را کلاه می گذارند و با هماهنگی سازمان
مگر سازمان آمار ما را بهشون نداده؟
چرا هنوز ما باهاشون میریم تو استانهامون حرف می زنیم میگن سازمانتون آمار به درد بخور نداده؟
مگه مدارک ما را اسکن نکردید ؟
اصلا با ما خوب برخورد نمی کنند. حق التدریس ها که پیششان می روند تحویلشان می گیرند تا می فهمند ما نهضتی هستیم دلشون میخواد زود بریم.
میگن نهضت هیچ چیزش مشخص نیست.به ما گفتند شما 500 تا 700 نفرید ولی الان میگن 130000 نفرید.
آقای باقرزاده اینا کی هستند که شما معرفی کردید؟ مگه ما این تعدادیم؟
در آزمون توانمند سازی ما 57هزار و خرده ای ثبت نام کردیم تازه با بعد از نود و دویی ها
کی ما این تعداد هستیم؟
حق الناس را می شناسید؟
در استان ها به جای جذب ما به عنوان نیرویی که قانون مجلس هم آن را می گوید نیروهایی جذب شدند که اصلا مشمول نبودند. آقای بطحایی با خوزستان چه کردی؟
چی را اومدی بازرسی کردی؟مگه داشتی سر به سرمان می گذاشتی که وعده دادی و رفتی ؟
چی را پیگیری کردی؟
همه دست به یکی کردید ما را بازی بدید؟
ما مسئولی که مرد باشد کم دارید. غیرت داشته باشد کم داریم. ما خون دادیم شهید دادیم که یه عده بیان ما را بزنند؟
خودتون حاضرید بیاین توی این شهر با این اب و هوا زندگی کنی؟
توقع زیادیه که ازتون تعیین تکلیف می خواهیم.
این نماینده ها که الان ما را می بینیند رو می چرخانند او موقع که رای می خواستند که رو دیوارها می نشستند و دعوت به شام و ناهار می دادند حالا شدند دشمن ما؟
عجب روزگاریه که تا به جایی می رسیم خدا را هم بنده نیستیم.
حقوق شهروندی برای ما آموزش دهندگان وجود نداره؟
به خاطر اعتراض و پیگیری مطالبه قانونی کلاس همکاران ما را منحل کردند . ما صدامون به کجا می رسه؟هر دوره بهمون توی اداره میگن برید اعتراض کنید و تجمع برید دیگه بهتون کلاس نمیدیم. این آزادیه ما داریم. خب ما مشمول قانونیم. مجلس برای ما قانون نوشته .
آقای روحانی ؟
آقای روحانی ؟
آقای روحانی ؟
اگه نمی تونید کاری برامون بکنید و تکیفمونو مشخص کنید بیاین بگین. زجرکشمون نکنید.یه تیر خلاص بزنید بمیریم راحت بشیم.
مگه از چیزی واهمه دارند؟
مگه قراره ما را اونا استخدام کنند که نگرانند؟
بر چه اساسی از ما بیمه کم می کنند؟
مگه اینا تعهد ندادند که حقوق ما را بدهند پس چرا تا سازمان بهشون پول نده به ما حقوقمونو نمی دهند؟
اینا همش جای شبهه داره. کی باید جواب ما را بده؟