اولین سوال صدای معلم از عبدالرضا فولادوند مدیرکل شهرستانهای استان تهران موضوع واگذاری دو مدرسه ابتدایی روح الله و سادات بومهن با 1400 دانش آموز به دبیرکل یکی از احزاب سیاسی اصلاح طلب بود. قبلا آقای فولادوند در واکنش به این گزارش (اینجا) که در 17 مهر منتشرشد، در کامنتی پرخاشگرانه و تهدیدآمیز محتویات گزارش را سراسر کذب خواند.
واقعا این دسترسی های آسان برخی به وزیر، شگفت انگیز است. آیا هر معلم و یا هر موسس مدرسه غیر انتفاعی امکان این را دارد که هر وقت بخواهد مستقیما با وزیر صحبت کند؟ تنها نکته درست و حقوقی در کامنت ایشان این بود که "قراردادی با آقای کمیجانی منعقد نشده است". آقای فولادوند تمام پروسه واگذاری را در "عقد قرارداد " خلاصه کرده بود و در این مصاحبه هم همان را می گوید. در حالی که در گزارش آمده است: "اداره آموزش و پرورش قبل از عقد قرارداد، این دو مدرسه را ظاهرا با دستور مستقیم آقای فولادوند در اختیار پیمانکار گذاشته است."، همچنین در قسمت انتهایی گزارش از قول آقای کمیجانی نوشته ام: "فعلا قراردادی بسته نشده.... "، اتفاقا این سوال مطرح است که چرا آقای فولادوند، بدون "عقد قرارداد"، دو مدرسه را تحویل پیمانکار،داده و ایشان حدود یک ماه، این دو مدرسه را با 1400 دانش آموز را بدون عقد قرار داد اداره کرده است؟
فولادوند در پاسخ به این سوال صدای معلم که پرسیده : " آقای عبدالهی با آقای کمیجانی صحبت کرده اند. آقای کمیجانی آن را تایید کرده است." می گوید: [کمیجانی ]چه چیز را تایید کرده است ؟ تایید کرده است اگر بنا باشد بسته حمایتی شکل بگیرد ما در اولویت هستیم." آقای فولادوند از کجا می داند که کمیجانی به من چه گفته است؟ چرا از قول آقای کمیجانی حرف می زند؟ برعکسِ نقل قول مجعول ایشان، آقای کمیجانی در گفت و گو با من تاکید کرد که در "مزایده" شرکت کرده و "برنده" شده است و واگذاری مدرسه با او "قانونی" بوده است، اما هنوز قراردادی با او "بسته نشده" است و من همین ها را از قول کمیجانی در گزارش نوشتم. آقای فولادوند با شرطی کردن جمله و گذاشتن قید "اگر بنا باشد" خواسته یک امر واقع شده را به یک احتمال تحقق نیافته ، تبدیل کند. حالا که اظهارات آقای فرج کمیجانی اهمیت دارد، در ادامه بخش های نگفته ای از حرفهای آقای کمیجانی که به روشن شدن ماجرا کمک می کند را می نویسم.
صدای معلم در مورد واگذاری دو مدرسه در قالب بسته حمایتی، از آقای فولادوند می پرسد:
" چرا سه روز قبل از آغاز سال تحصیلی این کار را کرده اید؟" فولادند می گوید : "ما فکر کرده بودیم آن نیروهایی که به ما قول داده بودند می رسند در حالی که این نیروها هجدهم مهر رسیدند."،صدای معلم می پرسد : "یعنی قبلا آنجا معلمی نداشته است؟" فولادوند می گوید : "چرا معلم داشته است. تا هجدهم معاون و مدیر سر کلاس حضور داشته اند و کلاس را اداره می کردند. آقای چهاربند در روز هجدهم حدود 28 نیرو در اختیار ما گذاشتند. "
صدای معلم می پرسد : "ما شنیده ایم که اداره آموزش و پرورش آنجا و اداره کل این نیروها را مرخص کردند تا بتوانند نیروی جدید بیاورند؟" آقای فولادوند می گوید :"نه چنین چیزی واقعیت ندارد...." معلوم نیست، چگونه در دو مدرسه با 1400 شاگرد، مدیر و معاون با رفتن سر کلاس، کمبود 28 نیرو را جبران کردند؟ اگر هم کلاس های دو مدرسه روح الله و سادات تا 18 مهر معلم داشته اند، بعد از آمدن آن 28 نیروی جدید با معلمان موجود در مدرسه چه کرده اند؟ اصلا چرا نیروی جدید گرفتید ؟
جواب روشن است . آقای فولادوند قضیه را می پیچاند. واقعیت این است این دو مدرسه تا اواخر مهرماه در اختیار آقای کمیجانی بوده و آقای کمیجانی 55 معلم را سر کلاس این مدارس فرستاده بود. بعد از انتشار گزارش من در صدای معلم و تحقیقات و بازرسی که از سوی بزرگی زاده و کمره یی صورت گرفت و تایید 90 درصد محتوای گزارش، در جلسه ای با شرکت مسئولان اداره کل و وزارتخانه در 22 مهرماه تصمیم بر این شد که بر اساس مصلحت دو مدرسه سادات و روح الله به روال معمول مدارس دولتی برگردند. آقای فولادوند عمدا داستان این 22 روز را حذف می کند. جالب اینکه به جای عذرخواهی از کامنت پرخاشگرانه و تهدید آمیز خود علیه نویسنده گزارش صدای معلم هنوز هم طلبکارانه و از موضع بالا و به عنوان شاخص و شاقول اصلاح طلبان به دیگران درس می دهد!
من گزارش واقعه را با استفاده از گفته های فرج کمیجانی می نویسم. اگر آقای فولاوند باز هم از در خلاف گویی درآید، سند فرمایشات آقای کمیجانی را در اختیار صدای معلم می گذارم که به طور کامل منتشر کند.
ذر یکی از روزهای اواخر شهریور 96 عبدالرضا فولادوند به فرج کمیجانی تلفن می زند و پیشنهاد "برداشتن چند مدرسه را در قالب بسته حمایتی" به او فردا ممکن است ، باز هم چند نفر که از طریق رانت سیاسی به مقامات دولت و نمایندگان مجلس دسترسی دارند، فضا را علیه بطحایی برگردانندمی دهد. کمیجانی به پردیس می رود. به گفته آقای کمیجانی رییس آموزش و پرورش پردیس (که ظاهرا نسبت خانوادگی هم با آقای فولادوند دارد)، به کمیجانی می گوید 6 تا مدرسه بردار! کمیجانی می گوید نمی توانم. می گویند 4 تا بردار! می گوید نمی توانم. آخرسر آقای کمیجانی به دو مدرسه رضایت می دهد. اداره آموزش و پرورش پردیس دو تا مدیر برای دوتا مدرسه تعیین می کند. مدرسه ها را همان روز تحویل او می دهند و به گفته کمیجانی"بقیه نیروها را بیرون کشیدند."،آقای کمیجانی ظرف دو روز نیروهایش را سازماندهی کرد. 150-160 نفر را تلفنی دعوت می کند. شخصا با آنها مصاحبه می کند. 55 نفر از آنها را انتخاب می کند و به کار می گمارد. این افراد را قبلا برای مدرسه ای اجاره ای، در منطقه 8 شناسایی کرده بود. دو مدرسه بومهن بدون قرارداد در اول مهرماه با کادری که آقای کمیجانی وارد مدرسه کرده و با هدایت و هزینه او شروع به کار می کند.
آقای کمیجانی می گوید که برای معلمان دو مدرسه بومهن روپوش فرم به قیمت 10 میلیون و پانصد هزار تومان خریداری کرده است. روز افتتاح مدارس فقط یک میلیون و 700 هزار تومان شیرینی خریده که تفاوت مدرسه در دوره جدید را با قبل به رخ دانش آموزان و اولیا بکشد. روز دوم یا سوم مهر، آقای فولادوند به کمیجانی زنگ می زند و می گوید : "آقای کمیجانی ! برادران بالا اومدن و گفتن صلاح نیست مدرسه را به کمیجانی بدی .... " فولادوند در ادامه به کمیجانی می گوید: " شما دست نگه دار تا من پیگیری ام را بکنم". کمیجانی شجاعت آقای فولادوند را در مقایسه با چهاربند و باقری تحسین می کند و طعنه می زند که آن دو جرات نمی کردند به او چیزی از دخالت "برادران بالاتر" بگویند. مساله واگذاری این دو مدرسه با توصیه آقای فولادوند فاقد چهارچوب قانونی بوده و احتمالا دلیل بازگشت دو مدرسه به شرایط قبل از بسته حمایتی همین بوده است.
به دستور وزیر آقای بزرگی زاده بازرس ویژه وزیر و آقای کمره یی جداگانه روی گزارشی که من نوشته بودم تحقیق کرده اند. نتیجه این تحقیقات اگر منتشر شود برای همه مفید است. آقای کمیجانی می گوید که در فاصله 15 تا 20 مهرماه با آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش در باره موضوع واگذاری این دو مدرسه مستقیما صحبت کرده است. اظهارات آقای کمیجانی را در مورد محتوای این گفت و گو فعلا بیان نمی کنم. اما واقعا این دسترسی های آسان برخی به وزیر، شگفت انگیز است. آیا هر معلم و یا هر موسس مدرسه غیر انتفاعی امکان این را دارد که هر وقت بخواهد مستقیما با وزیر صحبت کند؟ برخوردهای وزیر این شبهه را ایجاد می کند که او به تشکل های حامی خود در جریان کمپین معرفی و انتخاب وزیر، (مانند مجمع فرهنگیان و شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه) وامدار است و پاداش آنها را به صورت انتصاب اعضای اصلی این تشکل ها در مسئولیت ها جبران می کند.
بر خلاف اظهارات آقای فولادوند ، آقای کمیجانی در تاریخ 21 مهر هنوز مدرسه ها را در اختیار داشته و افراد منصوب او مدرسه را اداره می کرده اند. حتی در این روز می گوید که تا الان باید 62 میلیون تومان حقوق بپردازم و بسیار خوش بین است که مساله در جلسه ای که فردا یعنی 22 مهر با حضور همه طرف ها برگزار می شود به نفع او حل شود و به رفقای حزبی خود اطمینان می دهد که شایعه برکناری فولادوند و باقری دروغ است و خبر موثق دارد که این دو نفر جایشان محکم است.
آقای کمیجانی می گوید که از سال 93 قرار بوده که یک یا چند مدرسه در قالب طرح بسته حمایتی به ایشان بدهند، بارها هم تاکید می کند که این طرح سودآور نیست و زیان ده است. هم حزبی هایش هم با دلیل و مدرک ثابت می کنند که گرفتن مدرسه در قالب بسته حمایتی سرتاسر ضرر است. البته چون به قول یکی از دوستان "کمیجانی عشق مدرسه دارد" حاضر است هزینه بدهد.
این فرمایش آقای عبدالرضا فولادوند که "این بحث در حد گفتمان بوده است" خلاف واقع است. احتمالا منظورشان از گفتمان این است که اتفاقی نیفتاده و مساله در حد حرف بوده . اما شواهد و دلایل روشنی وجود دارد که آقای فولادوند می خواهد مسئله را ماستمالی کند. دو مدرسه واقعا بیش از 20 روز در اختیار آقای کمیجانی بوده .آقای کمیجانی 55 معلم را شخصا مصاحبه کرده و سرکلاس فرستاده است. آن هم در شرایطی که قراردادی با آموزش و پرورش نداشته است و برادران بالا هم با واگذاری مدرسه به او مخالف بوده اند. وزارتخانه بعد از تحقیق در مورد گزارش من به این نتیجه می رسد که این اتفاق افتاده، اما تصمیم می گیرند مساله را "مصلحت آمیز" حل کنند.یعنی نیروی انسانی مورد نیاز این دو مدرسه از سوی آقای چهاربند تامین شود و عقد قرارداد با آقای کمیجانی و طرح بسته حمایتی دو مدرسه روح الله و سادات منتفی گردد و مدرسه دوباره به روال سابق (دولتی )بر می گردد.
من هیچ اختلاف شخصی با آقای کمیجانی و دیگر اعضای مرکزی مجمع از جمله آقای عادل عبدی مشاور محترم وزیر آموزش و پرورش و خانم فرحناز مینایی پور که اخیرا حکم مدیرکلی از آقای بطحایی گرفت ندارم. هر سه اینها و نیز بسیاری از اعضای مجمع از دوستان قدیمی و فعلی من هستند.
در خصوص واگذاری مدارس بومهن ، رابطه جای ضابطه را گرفت و حتی در بازرسی و بررسیِ تخلف، باز هم مصلحتی عمل شد.
رفتار وزیر قابل درک است. امتیازاتی که آقای بطحایی به حزب اعتدال و توسعه نوبخت و مجمع فرهنگیان و انجمن اسلامی میدهد قابل درک اما غیر قابل توجیه است.
وقتی در آذر 95 صحبت های در گوشی آقای کمیجانی با عارف و جهانگیری مطابق سناریویی که محمدعلی نجفی چیده بود علی اصغر فانی را کله پا کرد و وقتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری 96 ، کمپین اکثریت اعضای ستاد فرهنگیان روحانی (حدود 30 نفر ) دانش آشتیانی را از چشم رییس جمهور انداخت. فردا ممکن است ، باز هم چند نفر که از طریق رانت سیاسی به مقامات دولت و نمایندگان مجلس دسترسی دارند، فضا را علیه بطحایی برگردانند.
آقای فولادند در گفت و گو با صدای معلم گریزی هم به سیاست می زند و می فرماید : " آقای عبدالهی همه نیروهایمان را یکی یکی می کوبد پس چرا آقای عبدالهی از طیف مخالف دولت انتقاد نمی کند؟....به نظر من این جفا به تفکر اصلاح طلبی است. او حرف خودش را می زند و کسی هم نیست بگوید ایها الناس من کجا این کار را کردم. "
لابد آقای فولادوند انتظار دارد که من در سال 96 از مدیران آموزش و پرورش سال 90 انتقاد کنم!
من نمی دانم آقای فولادوند در دوره ای که اصولگرایان روی کار بودند چه فعالیت اصلاح طلبانه ای داشته اند؟ اما من در آن دوره 8 ساله به شهادت صدها نوشته که با سرچ ساده در اینترنت قابل دسترسی است، مثل همین حالا منتقد گفتار و عملکرد وزرای اسبق (فرشیدی ، علیرضاعلی احمدی و حاجی بابایی) و معاونان ومدیرکل های آنها بوده ام . در سال 90 هم وزارت آموزش و پرورش و هم صندوق ذخیره فرهنگیان مثل همین تهدیدی که فولادوند کرده ، به خاطر نوشته های انتقادیم از من به دادگاه فرهنگ و رسانه شکایت کردند. در مورد من معتقدم که داشتن تفکر اصلاح طلبی لزوما به معنای فعال سیاسی و حزبی بودن نیست .
این تفکر که ما اصلاح طلبی را معادل دفاع از زید و عَمر بگیریم تفکر غیر اصلاحی است. عده ای می گویند همین که یک رییس جمهور، یک وزیر، یک مدیر کل با تابلو اصلاح طلبی پشت میز بنشیند، اصلاحات تحقق پیدا کرده است و وظیفه گروه های اجتماعی و افراد مثلا معلمان دعاگویی برای مدیرانی مثل فانی و دانش و بطحایی و در رده پایین تر آقای فولادند و زینی وند و دیگران است.
صاحبان این تفکر این تفکر از روزنامه نگاران اصلاح طلب انتظار دارند که:
"خار را در چشم رقیب ببینند اما تیر را در چشم مدیر منتسب به اصلاحات و اعتدال نبیند." این تفکر قبیله ای است و ضد اصلاح طلبی . مدیران را نه بر مبنای خط کشی سیاسی بلکه بر اساس گفتار و عملکردشان باید نقد می کنم.
آقای فولادوند احتمالا وقت تحقیق و جست و جو ندارد. اگر در همین سایت صدای معلم جست و جو می کرد، احتمالا با دیدن تعداد مقالات و یاداشت های انتقادی من در باره حمیدرضا حاجی بابایی در همین 4 سال گذشته که آنها سرکار نبوده اند از گفته خودش ابراز ندامت می کرد. از این به بعد هم اگر امثال حاجی بابایی و فرشیدی حرف نامناسبی بزنند یا رفتار نادرستی بکنند حتما آنها را نقد می کنم.
نظرات بینندگان
از جناب آقای عبدالهی باید بابت این شفافیت ها تشکر کرد ولی گاهی رگه های حب و بغض ها با افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی را در یادداشت های ایشان می توان برداشت کرد، و حتی گاهی این برداشت را می توان داشت که الان لازم دیده در مورد چه افرادی یادداشت بنویسد و در مورد چه افرادی فعلا نباید نوشت
البته شاید هم این مساله برمیگردد به داشتن اطلاعات و شنیده ها از افراد و مجموعه ها.
از رانت شهریه بالای مدارس مدیرآن ارشد مانند نوید ادهم و زینی وند هم بنویس
به زودی زینی وند سه چهار نفر آدم رسانه ای دور و برش که نگذاشتن زرافشان وزیر شود مخالفت خود یا بطحایی را شروع می کنند
فرج کمیجانی اشتهایش فقط در مدرسه خواری نیست . خدا وکیلی مدیر کل شدن مینایی پور که دوست شما سبک و خفیف شدن مدیریت ها نیست آیا می دانی صد نفر را شخصت به معارفه ش دعوت کرده ؟آیا از سخنرانی عجیب و غریبش در روز معارفه خبر داری ؟
زینی وند برای شما و دوستان ت بد نبوده نظری و نجات و مینایی پست گرفتن
درباره زینی وند و سه چهارمی که نگذاشتن زرافشان وزیر شود باید بگویم همه لر هستن و اگر درحقشان نامردی وخیانت نکنند آنها خیانت نمی کنند ضمن آنکه آلان کبکشان خروس می خواند چون معاون روابط عمومی و معاون سازمان مشارکت ها و معاون وزیر و مشآور مدیر کل تهران شدندر. شما فانوس زا تا این بی خاصیت و خاموش دیده بودید ؟!! معاون زینی وند یک خط در روزنامه ها می نویسد ؟معاون رسانه تبدیل به پخش کننده اخبار وزیر در کانالها شده !!! همه اینها یعنی قدرت خوب تقسیم شده و برای زینی وند و این سه چهار نفر خانه خراب کن همه چیز آرام و مطلوب است
مبدا شمسی پایین آوردن قد و قامت مدیریت ها و اوج دخالتها در انتصابات بدون تردید تاریخ انتصاب ایشان است . خون گریه کردن برای شیرزاد هم افاقه ای نخواهد کرد چون مدتها ست نقد شیرزاد براساس سطح دوستی ها تنظیم شده است و این روزها بیشتر بخش های وزارت مانند روابط عمومی دوستان او محسوب می شوند
احسنت آقای شیرزاد
اینها طرفدار هیچ اصولی نیستند نه اصلاح طلبی نه اصول گرایی...
اینها فقط تابع منافع خودشان هستند
تنها در سنخ ابن الوقتها می گنجند....
روحیه خستگی ناپذیر در هر جبهه ممکن البته صرفاً برای رضای پروردگار.
جامعه نیازمند ذره بین است.
از بومهن نوشتید یاد آ.پ رودهن نیز افتادم.
کار شیر حمله کردن است
درندگان به مؤمنین آسیب نمی زند، پس مؤمن از چه جهت می ترسد؟
شیر نمایان است و خودنمایی احتیاج ندارد
هر که در این امواج حاصل شده از اشتباهات قدیم، بتواند بنویسد ملوانی پهلوان است.
... ...
اداره نکردن جایی دلیل قطعی بر ضعف علمی نمی شود.
بی حرمتی هم نمی کنند، زیر سوال می برند.
اثر تفکرات غلط در سالهای پیشین و تداوم و تزاید آنها در سال های پسین، نتیجه اش کار اشتباه و بی حرمتی دیدن است؛ از خودش بر خودش، عمر حاصل آزمون استخدامی تو عثمان بود.
آیا شیرزاد هم قبول دارد مبدا تاریخ کوچک شدن مدیریت ها در آموزش و پرورش تاریخ حکم انتصاب مینایی پور است یا خیر
راستی کمیجانی رسما از این نوشته برای پورسلیمان و شیرزاد اظهار تاسف کرد پس
شیرزاد تاسف تاسف
آیا به معنای این عبارت اندیشیده اید که فرمود: فی حلاله حساب و فی حرامه عقاب! حلال آن هم باید حساب و کتاب داشته باشد. چقدر از این واگذاری در قالب مناقصه های صوری به دوستان و رفقا واگذار شده؟ چرا؟؟؟؟؟
از این استدلالهای کودکانه واقعا نه تنها احساس شرم که احساس خفت و خواری می کنم. از خودم می پرسم یعنی اینها معلمند؟ متربیان اینها قرار است سرنوشت آینده جامعه را در دست بگیرند؟
آخه پدر آمرزیده این فعل و رفتار انسان است که به او ارزش داده روی راه رفتن روی دوپا! اصلاح طلبی و اصول گرایی هم دو مفهوم تهی از معنایند که فقط برای به جان انداختن مردم و سرکار گذاشتن آنها خلق شده است. شما مشغول باشید تا آنها میلیارد میلیارد پول این ملت را غارت کنند و در کانادا و یا فرانسه به ریش من ساده لوح بخندند. این کلام خداست که فرمود: «کل حزب بما لدیهم فرحون»
این نوشته ها از روی گفتار دیگران رانتی را مشخص نمی کنند
اگه رانتی صورت گرفته شفاف بیان کنید
این جناب شیرزاد هم هر از گاهی توسط این محافل، اطلاعات و اخباری جهت دار بهش داده میشود و ایشان هم یکی از ابزارها برای بروز بیرونی این دعواها هستند. البته حضرت ایشان هم به مانند حضرت محمود خان برای اینکه به فراموشی سپرده نشود این نقش را می پذیرد.
تازه همه چیز را رو نکرده.
قسمتی هم برای سریال بعدی گذاشته.
بنا بر ادله موجود از یک رانت بزرگ جلوگیری کرده.
این قابل ستایش است مگر این که آقای فولادوند خلافش را ثابت کند.
نقد و تخریب را از هم تفکیک کنیم
۱.سابقه آقای فولادوند ، صداقت،شجاعت ایشان در دفاع از دولت بر افراد منصف پوشیده نیست
۲.توجه ایشان به انضباط مالی، حقوق شهروندی، کیفیت بخشی به فعالیت های آموزشی و تربیتی، دفاع از دولت تدبیر و امید و سیاست های آن باعث شد که حداقل حاکم شدن روح دولت در بدنه اداره کل شهرستانهای استان تهران احساس شود
۳.از ساماندهی فرمودید و گویا شخصا در جلسه حضور داشته ای اول به عرض می رساند ایشان مدیر کلی هستند که در حوزه ساماندهی ورود و با توجه به ورود و خروج نیرو از اداره کل هستند پس ازاینکه اشراف دارند ودر جلسات ساماندهی حضور دارند باید خرسند بود
۴.تلاش عده ای از افراد در وزارتخانه برای دولت مشخص است
حداقل از نزدیک صحبت و اظهارات شفاف ایشان را شنیده ایم
پس منصف باشیم
آموزش و پرورش لازم نخواهیم داشت .
من از آن معلمان هستم ترا به خدا دست از سر ما بردار
چقدر ما برای شما ودوستانتان در وزارت نان و آب دارد
که اینقدر شدی مدافع ما
برادر من این اتفاق انقدر پررنگش کردی که به ما آسیب زدی
ترا به هرکه می پرستی دست از سر ما بردار
فکر کنم نیرروی نفوذی هستی
آقای شیزاد برای چه کسی در وزارتخانه کار می کنی
چقدر برای شما نان و آب دارد
چرا جایگاه خود را تنزل دادهای
انقدر در این طرح اطلاعات نادریت به شما رساندن که با عث تخریب خودت شدی
من به عنوان یکی از همکاران به شما شک دارم
با یک حساب سر انگشتی من که الفبای سیاست را نمی دانم
فهمیدم آقای عبدالهی از چند نهر در وزارتخانه خط می گیرد تا مدیر کلی که با دولت همراه و به تمام و کمال در گفتار ورفتار ایسان مشهود است مورد حمله قرار دهد
این رفتار تخریبی شما از حالت نقد خارج شده و به شخصیت شما لطمه زده
آقایانی که در وزارت نیز به این موضوع دامن می زنند معلوم شدهاند
واقعا متاسفم
بین این همه که چرات شفاف گفتن خط فکری خود را هم ندارند
سراغ چه کسی رفته ای
آقای ........چه هدفی داری
چقدر ما اشتباه کردیم
آقای شیرزاد به عنوان تخریب چی زینوند و کمره ی بر علیه
فولادوند و کمیجانی عمل می کند. این برای هر فردی روشن شده و آنقدر ما ساده بودیم که فکر می کردیم این آقا به دنبال حق می گردد واز ما ناخواسته اطلاعات جمع می کند.
غافل از این که عده ای فقط در حال تلاش برای وزیر شدن بمی باشند.
ترا خدا به ما کاری نداشته باشید.
الحمدلله اصول گرا باشما کاری ندارد. فقط جنگ برای وزیر شدن به چه قیمتی.
اما من شهادت می دهم آقای فولادوند انسان دست پاک و با خدای است .این شما بودید که مانع کار ماشدید
اول از استثمار بعد از حقوق کم بعد استخدام
ترا خدا کافیه
ارزانی شما و دوستانت در وزارت
من مراجعه نمودم برای کارم در وزارت گفتند از فولادوند شکایت کن
حالا فهمیدم موضوع جنگ پست ولی از زبان شیرزاد برای.......
کافیه پیش از این
من از همان افرادی بودم که 1هفته مشغول آموزش توسط مدرسان آقای کمیجانی بودم انصافا آدم دید باز وبا سعه صدری هستند.
این وسط عده ای ما را که هیچ شناختی از فولاد وند و کمیجانی نداشتیم تحریک به شکایت بر علیه این دو نفر می نمودن
حتی می گفتند بیشتر با کمیجانی سر دفاع از وزیر لج دارند
از ما استفاده ابزاری نفرمایید
جناب آقای شیرزاد جهت استحضار و خبر چین شمادر وزارت
به عرض مبارک می رساند
فولادوند معامعله گر نیست
او مدیران خود را فدای صندلی خود نمی کند.
آقای فولادوند اصلاح طلبی ریشه دار است و هیچ موقع دیگران را که برای د
که برای دولت زحمت کشیده اند فدای پست خود نخواهد .
یادمان نرفته پرونده ایشان در دادگاه و احضار ایشان وتعدادی از
مدیرانی که زحمت کشیده اند در ایام انتخابات
دوستان شما در وزراتخانه حاضرند برای حفظ صندلی خود مدیران مقتدر را حذحذف نمایند
اما ملت آنها را حذف خواهد نمود
من به عنوان خواننده مطالب آقای شیرزاد
قبل وحال در این موضوع در گفتارشان اختلاف زیادی مشاهده
نمودم
در نوشتار اول معلمان جذب شده را از طریق رانت و از بستگان و راهی برای استخدام بدون تشریفات ذکر نموده
وحالا می فرمایند ۱۶۰ نفر به مصاحبه دعوت شده اند
کدام حرف شما درست است
میشه راهنمای بفرمایید
شیرزاد جان کمان زینوند را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار
من حداقل تصویر آقای فولادوند در دیدار با آقای خاتمی را در ایامی که هر کسی برای منافع خود این کار را نمی کرد مشاهده نمودیم
دیدار ایشان با آقای کروبی
نام گذاری تعدای از مدارس به نام آیت اله هاشمی
وحتی سالنهای اداره کل ونصب تصویر ایشان
خب میشه بفرمایید یک رنگ بودن و پایبندی به اصول چیه
محضر مبارک منتقد با انصاف آقای شیرزاد عبدالهی
به عرض مبارک می رساند در رابطه با آقای فولادوند دچار اشتباه شدهلید
آیا افرادی که در اداره کل نام بردی در زمان ایشان انتصاب شده اند آت زمان چرا از مدیر کل وقت حرفی نمی زدی
آیا سایر مدیران کل بعداز چهارسال دوم در حوزه کاریشان مملو از طیف مخلف دولت نیرو در پست ها منصوب نموداند حرفی نزدی
آیا افرادی که در وزارت برای وزیر شدن و ترس از حضور فولاد وند در آنجا
شما را جلو انداخته اند دورگه سیاسی نیستند؟
وابستگی ایشان به حزب ریشه دار نشان از تفکر و اعتقاد ایشان به تشکیلات دارد
شکر خدا سراغ یک نفر رفتی و با اطلاعات بی پایه به ایشان حمله ننودب
در آخر فولادوند قطعا مثل بقیه بر سران مدیران با نماینده معامله نمی کند
زیرا معامگران در وزارت از چشم اصلاطلبان افتاده اند
آیا آقای کمیجانی حق حیات دارد یا ندارد
آیا تلاش برای زندگی از نظر اسلام منع شده؟
آیا افرادی که به وزارت نرسیده اند باید از شیرزاد برای رسیدن به هدف استفاده کنند
وقتی آقای کمیجانی از وزیر دفاع کرده جرمی مرتکب شده
دیگران چرا باید برای رسیدن به منصب وزارت سر کمیجانی تلافی کنند
1) اینکه با اینکه نوشته شیرزاد کاملا شفاف و قابل درکه و مشخصه رانت اتفاق افتاده کجای ماجراست و با اطلاع رسانی انجام شده جلوی رانت گرفته شده یه سری از دوستان اصرار دارن بگن متوجهش نیستن!!
2) این که مطلب خیلی سنگین بوده و داشته برا فولادوند گرون تموم می شده که یه عده از دوستان ایشون ظاهراً مامور شدن به شکل گروهی به شیرزاد حمله کنند و از شایستگی های!! فولادوند تعریف کنن.
اینکه برای فولادوند به خاطر انتخابات پرونده ای باز شده خیلی جای افتخار نیست. اگه نبود سوتی هایی که دوره انتخابات داد نمی تونستن براش پرونه باز کنن. مگه ما طرفدار خاتمی و روحانی نیستیم؟ همه می دونیم اگه اشتباه کنیم پرونده برامون می سازن پس باید مراقب باشیم. مراقب نبوده کار دست خودش داده. در مورد نکاتی هم که در مورد پاکدستی و با خدا بودن و هزار تا امثال این صفت ها در مدحش نوشته شده با شواهد و قرائن خیلی سازگار نیس. امیدوارم تو این مورد اشتباه از من باشه.
ادامه در پست نظر بعدی:
3) اینکه شیرزاد متهم شده به اینکه آدم کمرئی و زینی ونده. من خودم به شخصه از هیچکدوم از این دو بزرگوار خوشم نمیاد. زینی وند و امثالش که با موقعیت گیری برا خودشون دارن منافعشون رو می برند و نمی خوام وارد این مقوله بشم. کمرئی هم که با مدیریت طلاییش!! چه در شهرستان های تهران و چه مدت کوتاه شهر تهران دیدیم چه مدیر توانمندیه!! یه مدیر به شدت محافظه کار و ترسو که جرئت عزل و نصب مدیر های اصول گرایی که پشتشون به جاهایی گرم بود و امروز هم از طرف همین زینی وند پشتیبانی می شند رو نداشت. البته شاید قصدش رو هم نداشت و منافعش بر موندن این مدیرا بوده. الله اعلم. اما در هر صورت برچسب آدم این دو بزرگوار بودن هم به شیرزاد نمی چسبه چون کم به اونا هم نقد وارد نکرده. در هر صورت همه ما معلمیم. کاش جای منافع شخصیمون حقایق رو ببینیم...
باتشکر