اگر دکتر رنانی محصول آموزش و پرورش است تمام دانشآموزانی که ترک تحصیل کردهاند هم محصول همین نظام هستند/ هنگامی که با لحن تند (البته با رعایت ادب) وی را مورد انتقاد قرار دادم به جای اینکه مرا مورد تنبیه قرار دهد به پاس این انتقاد، کتاب امضا شدهای به من هدیه کرد/ این هم به نظام آموزشی نادرستی که مدعای ما است بر میگردد. اگر دانشجویی پایاننامۀ اصیل ننویسد بار کجی است که از اصیل ننوشتن تکالیف مدرسه با خود به ارمغان آورده است. اگر دانشجویان اخلاق حرفهای را رعایت نمیکنند بدان سبب است که بنیاد اصول اخلاقی در ابتداییترین دوران حیات خود یعنی همان دوران دانشآموزی درست بنا نشده است/ از اشکالات نظام آموزش و پرورش این بوده که نتوانسته است به اندازۀ کافی دانشآموزان قوی در حوزۀ علوم انسانی پرورش دهد تا بتوانند در دانشگاه و در تخصصهای جامعهشناسی، علوم تربیتی و... تا آن اندازه قدرت پیدا کنند که برای مشکلات تربیتی، اجتماعی و سیاسی جامعه راهکارهایی عملی ارائه دهند/ همۀ ما آموزش و پرورشی هستیم و دکتر رنانی بیش از همه، چون قبل از همه معلم اخلاق است و احتمالاً آوازۀ اخلاقگرا بودنش به شما نیز رسیده است. دکتر رنانی معلم واقعی است، زیرا خودش نماز میخواند، روزه میگیرد و دیندار واقعی است، اما دانشجویانش را مجبور به نماز خواندن و دینداری نمیکند. دکتر رنانی هرگز دروغ نمیگوید و غیبت نمیکند، ما را از سرک کشیدن به حوزۀ خصوصی دیگران بر حذر میدارد/ دکتر رنانی اهل نمایش دادن خود نیست که به دنبال نوشتن کتاب، به نام خود باشد. دکتر رنانی برای جامعهاش زندگی میکند و اگر کتابی در حوزۀ توسعه و آموزش بنویسد، قطعاً به نام و نشان خودش کاری ندارد، بلکه به اثرگذاری و حل مشکلی از نظام آموزش توجه دارد/ معلمان ایرانی همیشه یکی از زحمتکشترین و شرافتمندترین اقشار جامعه ما بودند و هستند
به نام خالق عشق
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد
عرض سلام خدمت آقای دکتر محرم آقازاده
چند روزی بود نوشتۀ شما در فضای مجازی میچرخید و بهدست بنده رسید. ( 1 )
چندین بار متن شما را خواندم و با هر بار مطالعه نکات جدیدی از تهمت و توهین و افترا به شخص دکتر رنانی یافتم. بیمقدمه عرض کنم من اهل مسامحه دربارۀ آنچه خطا و اشتباه میپندارم نیستم، تا جاییکه اغلب موارد این بیپرده سخن گفتن مرا به دردسر انداخته است. اکنون نیز همین ویژگی مرا وادار به پاسخگویی ساخته است .
انتظار میرفت که شما تفاوت بین نهاد آموزش و سازمان آموزش پرورش و روشهای آموزشی و کار معلمان شریف و زحمتکش را بدانید، ظاهراً اگر این تفاوتها را میشناسید در متن خود تجاهل کردهاید. اگر نمی دانید عرض می کنم وقتی دکتر رنانی خطاب به معلمان از بایدها و نبایدهای آموزش سخن می گوید دقیقا منظورشان نظام آموزشی است.
نوشتۀ شما ظاهراً پاسخی به انتقادهای دکتر رنانی بود. این انتقاد بهحق میبود، اگر در بوتۀ اخلاق و انصاف قرار داشت، اطمینان دارم اگر چنین بود ایشان نیز سپاسگزار شما میشد، چرا که به مخالفان خود بیش از موافقان وقع مینهد و برای آنان احترام قایل است.
1ـ شما دکتر رنانی را دعوت میکنید با یاران دانشگاهیشان برای بچهها شعر بخوانند و «البته دایره زنگی هم با خود ببرند» تا جایی که من رنانی را میشناسم برای سرافرازی و توسعۀ میهنش برای کودکان شعر میخواند و حتی حاضر است دایره زنگی هم با خود ببرد و ما شاگردان وی در این مهم یاریش خواهیم کرد، چرا که دوست نداریم کودکان سرزمینمان بدون تجربۀ کودکی وارد مرحلۀ بزرگسالی شوند. آقای دکتر محرم آقازاده حتی اگر لازم باشد برای اعتلای سرزمینمان با کودکانمان خواهیم رقصید و از آوردن دایره زنگی هم دریغ نخواهیم کرد، تا کودکانی سالم و شاداب و در آینده بزرگسالانی قوی و توانمند داشته باشیم.
2ـ شما از دکتر رنانی دعوت کردهاید به پژوهش بپردازد. برای اطلاع شما عرض میکنم دکتر رنانی و همکارانش سالهاست پژوهش نظاممند در توسعه را با تأکید بر آموزش آغاز کردهاند. شما صبور باشید زیرا نتیجۀ هر پژوهش بهسرعت حاصل نمیشود.
همین که نام دکتر رنانی را در کنار نام افرادی چون آمارتیاسن گذاشتهاید و از وی خواستهاید مانند آنها باشد، خود نشان از جایگاه علمی دکتر رنانی دارد، اما نیک میدانید که یکی از دلایل موفقیت آمارتیاسن و نتایج قابل اتکای او دربارۀ توسعه، پژوهشهای چندساله و فضای مناسب کار بود. شما باید بدانید پژوهش، فرایندی زمانبر است و اگر قرار باشد به نتایج محکم و متقن برسد، کاری بسیار سخت و دشوار پیش رو خواهد داشت و این دقیقاً کاری است که دکتر رنانی در حال انجام آن است و فقط کسانی قادر به درک آن هستند که خود دستی بر آتش دارند.
3ـ دربارۀ صاف راه رفتن و فخرفروشی دکتر رنانی که بسیار جای تعجب دارد، چطور فردی که خود را در حوزۀ تعیلم و تربیت مدعی میداند؛ دربارۀ مشکلات معیشتی فقط مختص معلمان نیست، اگر هم باشد متولی آن دکتر رنانی نیست وظیفۀ او به عنوان یک روشنفکر دانشگاهی بیان دردها و ارائۀ راهکارهاستشخصیت یک فرد، به این راحتی قضاوت میکند؟ اتفاقاً دکتر رنانی نه به گفتۀ دوستان و یاران و دانشجویانش، بلکه به گفتۀ مخالفینش هم یکی از استادان متواضع دانشگاه است که هرگز فخرفروشی در او دیده نشده است. اگر دکتر رنانی محصول آموزش و پرورش است تمام دانشآموزانی که ترک تحصیل کردهاند هم محصول همین نظام هستند. اگر دکتر رنانی، دکتر رنانی شده است به معلمانش دستمریزاد میگوییم، اما موقعیت او حاصل تلاش، پشتکار و شب بیداریهای او است. بقیۀ کسانی هم که نتوانستهاند مدارج دانشگاهی را طی کنند فرصت استفاده از محضر معلمان را داشتهاند، اما دکتر رنانی نشدند، کما اینکه دکتر آقازاده هم نشدند.
4ـ دربارۀ اعتراض شما به حضور دکتر رنانی در تلویزیون عرض میکنم. دکتر رنانی اگر لازم باشد و هرگاه فرصت بیابد به تلویزیون خواهد رفت ؛ او کسی است که برای ارائۀ ایدهها و نظراتش دربارۀ توسعۀ ایران از همه ابزارها و امکانات استفاده خواهد کرد. استفاده از رسانه برای ایجاد گفتمان توسعه یکی از راهکارهای اساسی است (مگر حضور در رسانۀ ملی از نظر شما مشکلی دارد که با چنین عصبانیتی در این باره برخورد کردهاید، تا جاییکه غلطهای نگارشی، املایی و دستوری در نوشتههایتان به چشم میخورد).
5ـ شما دکتر رنانی را به «مناظره» دعوت کردهاید، اتفاقاً دکتر رنانی همه افراد را به «گفتوگو » دعوت میکند و از همین الان خبر خوشایندی برایتان دارم که در انتقادپذیری فرد بینظیری است، بهطوریکه حداقل تجربۀ شخصی من نشان داد هنگامی که با لحن تند (البته با رعایت ادب) وی را مورد انتقاد قرار دادم به جای اینکه مرا مورد تنبیه قرار دهد به پاس این انتقاد، کتاب امضا شدهای به من هدیه کرد. راستش شرمندۀ وی شدم، زیرا در ابتدای کتاب نوشته بود: «در طول بیست سال سابقۀ کاری در دانشگاه، هیچ دانشجویی را ندیدم که بدینگونه به من انتقاد کند». در واقع همین برخوردها است که دکتر رنانی را از دیگران متمایز میکند. او دکتر رنانی است، منش و رفتارش ریشه در اعتقاداتش دارد.
6ـ شما تلاش کردهاید که انتقاد دکتر رنانی به نظام آموزشی را تبدیل به انتقاد از معلمان کنید. اتفاقاً دکتر رنانی یکی از مشکلات نظام آموزش و پرورش را نداشتن حقوق مکفی معلمان دانسته است و همیشه در سخنان و بیاناتش حقوق معلمان ایرانی را با معلمان کشورهای توسعهیافته مقایسه میکند و به دنبال راهکارهایی برای افزایش حقوق معلمان است؛ اما مشکلات معیشتی فقط مختص معلمان نیست، اگر هم باشد متولی آن دکتر رنانی نیست وظیفۀ او به عنوان یک روشنفکر دانشگاهی بیان دردها و ارائۀ راهکارهاست.
7ـ دکتر رنانی را به قدرناشناسی از معلم محکوم میکنید؟ آیا فراموش کردهاید دکتر رنانی پیش و بیش از آنکه اقتصاددان باشد، معلم است!
من به واسطۀ همکاری علمی که با ایشان دارم از نزدیک شاهد قدرناشناسی گاه به گاه از وی هستم، اما دکتر رنانی نیازی به قدردانی ندارد، چون مانند بیشتر معلمان سرزمینمان در مدرسه و دانشگاه او یک معلم واقعی است، معلمی که به کارش، شاگردانش، مخاطبانش، میهنش و اعتقاداتش عشق میورزد. ایشان بر اساس همان قانون عشقی که شما میگویید «ندارد» معتقد است که «جهان، جهان عاشقی است، اول به خدا بعد به خلقت، هستی و انسان» و به ما نیز میآموزد که بدون انتظار هرگونه حقشناسی و قدردانی از سوی دیگران در جهت انجام عمل خیر و درست گام برداریم.
8ـ در مورد مقایسه میزان خلافکاری دانشآموزان و دانشجویان بهتر نیست که نتایج تحقیقاتتان را بهطور روشن و مستدل ارائه دهید تا ما هم استفاده ببریم؟ تا جاییکه نتایج پژوهشها نشان میدهد، متأسفانه در میان دانشآموزان مواردی از بزهکاری چون مصرف مواد مخدر، رابطۀ جنسی پر خطر و نزاعهای خیابانی و... آمار بالایی را نشان میدهد.
9ـ گفتهاید: «آقای دکتر رنانی به دانشجویانتان بیاموزید دست از دزدی علمی بردارند ... و با اخلاق حرفهای کار کنند» شما این اتهام «دزدی» را بر اساس کدام مستندات به دانشجویان دکتر رنانی میزنید؟ آیا این شیوۀ اتهام زدن «اخلاق حرفهای» است؟ در اینکه بعضی از دانشجویان رعایت امانت را نمیکنند و پایاننامه اصیل نمینویسند تردیدی نیست، اما این هم به نظام آموزشی نادرستی که مدعای ما است بر میگردد. اگر دانشجویی پایاننامۀ اصیل ننویسد بار کجی است که از اصیل ننوشتن تکالیف مدرسه با خود به ارمغان آورده است. اگر دانشجویان اخلاق حرفهای را رعایت نمیکنند بدان سبب است که بنیاد اصول اخلاقی در ابتداییترین دوران حیات خود یعنی همان دوران دانشآموزی درست بنا نشده است.
10ـ گفتهاید «رنانی قدری وقت برای مطالعات اقتصادی باز کند» پاسخ من این است که اگر ایشان وقتی برای اقتصاد نمیگذاشتند، در ایران بهعنوان یکی از سرمایههای اقتصاد مطرح نمیشدند و درجۀ استاد تمامی دریافت نمیکردند.
11ـ دربارۀ دورۀ مطالعاتی در آموزش و پرورش اگر شما اطلاع ندارید، عرض مینمایم که ایشان سالها است روی طرح «آموزش و توسعه» کار میکند. تا آنجا که من از نزدیک مشاهده میکنم، ایشان بهطور تنگاتنگ با اعضای هیأت علمی دانشکدۀ علوم تربیتی همکاری دارند و نتایج همکاریشان بهصورت مؤسسهای برای توانمندسازی مادران و زنان است و ظاهراً شما از آن بیاطلاع هستید.
12ـ به دکتر رنانی گفتهاید «دست از ژورنالیسم پوچ علیه آموزش پرورش بردارید» لطفاً بفرمایید کجای متن رنانی ژورنالیسم پوچ علیه آموزش و پرورش است که اگر این زحمت را بر خود هموار کرده بودید من نیز میتوانستم پاسخگو باشم.
13ـ شما اتهام میزنید که «رنانی از ارائۀ تحلیلهای عمیق اقتصادی عاجز است و به تحلیلهای ژورنالیستی دون مایه میپردازد». سؤالی که برای من و دیگران پیش میآید این است که چرا دکتر آقازاده وقت خود را صرف «تحلیلهای ژورنالیستی دونپایه» میکند و اگر این تحلیلها تا این حد بیمایه است، پرداختن به آن گناهی نابخشودنی در زمینۀ استفاده از زمان به نحو مطلوب است. بهتر بود شما به جای توهین و افترا با استدلالهای خود، ضعف این تحلیلها را نشان میدادید و به جای آن تحلیلهای قویتری ارائه میدادید.
14ـ آقای دکتر شما در قسمتی دیگر از نوشتهتان خوانندگان مطالب دکتر رنانی را که اکثراً دغدغه حوزۀ توسعه دارند، «خواریطلب» خواندهاید که توهین صرف به همۀ خوانندگان نوشتههای دکتر رنانی بود و من به سهم خود از همۀ آنها عذرخواهی میکنم و قضاوت را به خوانندگان واگذار مینمایم که اتفاقاً بخش بزرگی از معلمان شریف و زحمتکش کشورمان را نیز شامل میشود.
15ـ اشاره میکنید که از بخت بد آموزش و پرورش است که افرادی چون دکتر رنانی فقط اقتصاد میدانند، مشخص نیست چرا این موضوع باید از نگونبختی آموزش و پرورش باشد. اتفاقاً از بختیاری و سربلندی آموزش و پرورش ایران، فارغالتحصیلانی است که در حیطۀ تخصصی خود کار میکنند، اما از اشکالات نظام آموزش و پرورش این بوده که نتوانسته است به اندازۀ کافی دانشآموزان قوی در حوزۀ علوم انسانی پرورش دهد تا بتوانند در دانشگاه و در تخصصهای جامعهشناسی، علوم تربیتی و... تا آن اندازه قدرت پیدا کنند که برای مشکلات تربیتی، اجتماعی و سیاسی جامعه راهکارهایی عملی ارائه دهند و بنابراین بار آنها بر دوش افرادی است که همچون دکتر رنانی هر چند فقط اقتصاد خواندهاند از اقتصاد به فرهنگ رسیدند و دریافتهاند که حتی مشکلات اقتصادی ریشۀ فرهنگی دارد و اینان تا آنجا به مطالعات وسیع و عمیق پرداختهاند که پی بردند برای حل مسائل اقتصادی نیز باید به بریدن علفهای هرز فرهنگ پرداخت، در واقع این ناکامی آموزش و پرورش در تربیت افراد توانمند بار اضافهای برای برخی اقتصاددانان از جمله دکتر رنانی شده است. من به جای شما بودم به پاس خدمات این افراد بهطور ویژه از آنها سپاسگزاری میکردم.
16ـ مطلب بعدی ادعای بسیار خطرناکی است چرا که میگویید «وجدان رنانی را دیدهاید که ایشان پیش وجدان خود احساس آرامش میکنند و حرفهای شیک میزنند» میخواستم خواهش کنم اگر تکنیکی برای دیدن وجدان افراد دارید به ما هم آموزش دهید!
17ـ درباره این ادعای شما که در دانشگاه به زنان شوهردار پیشنهادهای غیر اخلاقی میشود باید عرض کنم بخش بزرگی از این معضل به همان اصول آموزشندیده در دوران مدرسه باز میگردد. جنابعالی که متخصص تعلیم و تربیت هستید نیک میدانید این اصول اخلاقی در کودکی بنیان نهاده میشود و در بزرگسالی تنها بناهای قویتری روی شخصیت ساخته میشود. در ضمن سؤال من این است چرا شما دانشگاه را از کل جامعه جدا دانستهاید؟ متأسفانه این موضوع یکی از معضلات حال حاضر و یکی از کریه ترین اشکال خشونت علیه زنان در جامعۀ ما است. مگر دانشگاه را میتوان از جامعه جدا کرد؟! اتفاقاً تجربۀ زیسته من به عنوان یک زن نشان داده است که خوشبختانه این مشکلات در دانشگاه خیلی کمتر به چشم میخورد.
18ـ در بخشی از نوشتارتان به طور مشخص خطاب به دکتر رنانی مینویسید: «به دستیارانتان بیاموزید چشم پاک باشند».
سؤال من این است که آیا شما مشخصاً چشم ناپاکی از دستیاران دکتر رنانی دیدهاید؟ آیا هرگز آنها را از نزدیک ملاقات کردهاید؟ تهمت و افترا زدن بدون ارائۀ دلیل و مدرک جرم است. آقای دکتر از شما تقاضا میکنم شواهد و مستندات قوی و مستدل از آنچه ادعا میکنید، ارائه دهید که در غیر این صورت صحبتهای شما گزارههای نادرستی است که قابل تعقیب است.
19ـ سؤال کردید چرا دانشجویی که باج ندهد، هیأت علمی نمیشود؟ از شما میپرسم این مشکلات چه ربطی به دکتر رنانی دارد؟ در تمامی نوشتۀ شما مواردی وجود دارد که به شخص دکتر رنانی مربوط نیست: به طور مثال اگر تشت اعتبار مقالات علمی ایران از بام افتاده است چه ارتباطی به دکتر رنانی دارد؟ اگر شواهدی دال بر تقلبی بودن مقالات دکتر رنانی و دانشجویانش دارید ارائه کنید تا ما هم مطلع شویم. وگرنه آنچه که به دکتر رنانی مربوط نیست، از جمله نداشتن توانمندی دانشجویان یا ناتوانی آنان در نوشتن شرح حال علمی (که اتفاقاً اشکال نظام آموزش و پرورش در پرورش افرادی با توان بالا در نوشتن است) را خطاب به وی مطرح نکنید، چرا که از اخلاق به دور است.
20ـ گفتهاید که «معلمان را دوست دارید» بهتر است بدانید اتفاقاً همۀ ما معلمان را دوست داریم و باز در جایی دیگر بیان کردهاید «من آموزش و پرورشیام» این را بدانید که همۀ ما آموزش و پرورشی هستیم و دکتر رنانی بیش از همه، چون قبل از همه معلم اخلاق است و احتمالاً آوازۀ اخلاقگرا بودنش به شما نیز رسیده است. دکتر رنانی معلم واقعی است، زیرا خودش نماز میخواند، روزه میگیرد و دیندار واقعی است، اما دانشجویانش را مجبور به نماز خواندن و دینداری نمیکند. دکتر رنانی هرگز دروغ نمیگوید و غیبت نمیکند، ما را از سرک کشیدن به حوزۀ خصوصی دیگران بر حذر میدارد.
21ـ پیشنهاد کردهاید دکتر رنانی در عرض شش ماه چند کتاب به نام خودش بنویسد، فارغ از اینکه چگونه ممکن است کسی بتواند در عرض شش ماه چند کتاب بنویسد! باید عرض کنم دکتر رنانی اهل نمایش دادن خود نیست که به دنبال نوشتن کتاب، به نام خود باشد. دکتر رنانی برای جامعهاش زندگی میکند و اگر کتابی در حوزۀ توسعه و آموزش بنویسد، قطعاً به نام و نشان خودش کاری ندارد، بلکه به اثرگذاری و حل مشکلی از نظام آموزش توجه دارد.
در پایان من نیز چون استادم ـ دکتر رنانیـ از کسی که عیب کارم را به من گوشزد کند و نقدی بر اثر و نوشتهای ارائه دهد، قدردانی میکنم، مشروط بر آنکه به جای نقد مطلب به حاشیههای پراکنده نپردازد.
همین جا بر خود لازم میدانم از همۀ معلمان دورۀ ابتدایی تا پایان دورۀ دبیرستانم خالصانه تشکر کنم و ارادت و احترام خود را به آنها ارزانی دارم که اگر آنها نبودند، امکان نوشتن این مطالب را نمییافتم و خدمت همۀ آنها عرض کنم، اگر انتقادی به روشها و نظام آموزشی هست قطعاً ازجایگاه معلمان سرزمینم چیزی نمیکاهد زیرا معلمان ایرانی همیشه یکی از زحمتکشترین و شرافتمندترین اقشار جامعه ما بودند و هستند.
( 1 )
پاسخ دکتر آقازاده به یادداشت رنانی
به نام خدا
محضر ارجمند جناب آقای دکتر محسن رنانی
قدری وقتتان را برای انجام دادن مطالعات اقتصادی باز بفرمایید. اگر علاقه مند به کار مستقیم با آموزش و پرورش هستید لطفا یک دوره مطالعاتی در زمینه آموزش و پرورش بگذارنید. اگر برایتان مقدور نیست دست کم به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان یا دانشگاه آزاد خوراسگان بروید. سری به اداره آموزش و پرورش هم بزنید.
اگر وقت دارید دست از مخالف خوانی بر علیه آموزش و پرورش بردارید. دست از ژورنالیسم پوچ بر علیه آموزش و پرورش بردارید.
اهل اقتصاد باشید بدان معنا که امام معصوم فرمودند. اقتصاد پیشه کن تا فقیر نشوی. ژورنالیسم پوچ گرا فقیرتان می کند.
استاد تمام اقتصاد دانشگاه اصفهان، جناب دکتر رنانی، نقش خود را از ارایه دهنده تحلیل های عمیق اقتصادی به ارایه دهنده تحلیل های ژورنالیسیتی دون مایه تقلیل ندهید. نام های بادآورده ژورنالیستی بدجوری انسان را به زمین گرم می زنند.
به قول فوکو، نوشته ها باید بدون اسم نویسنده معنا بدهد نه با اسم نویسنده. اگر اسمتان را از روی یادداشتتان بردارند و پشت آن دانشگاه اصفهان هم نباشد، نوشته شما را به جز آنانی که خواری طلب هستند نمی خوانند.
از بخت بد آموزش و پرورش است که امثال جنابعالی، دکتر مشایخی، نیلی و ... و سایر آقایان و خانم های اقتصاددان فقط اقتصاد می دانند.
در گوشه به ظاهر امن دانشگاه نشسته اید و بیانیه صادر می کنید. چطور در پیش وجدان خود احساس آرامش می کنید وقتی سخنان شیک می زنید، ولی در عمل حتی فوتتان را هم از آموزش و پرورش دریغ می کنید.
جناب دکتر، معلمان آموزش و پرورش شعر خواندن بلد نیستند. لطف بفرمایید با یاران دانشگاهی تان بیاید و شعر بخوانید. دایره زنگی یادتتان نرود.
آقای دکتر رنانی، چند پژوهش نظامدار درباره آموزش و پرورش دارید؟!! برادر من از آمار تیاسن یادبگیرید، از حکمن بیاموزید و ... آموزش و پرورش به قدری گند نیست که دامنتان را بیالاید. باور بفرمایید همه ما آموزش و پرورشی ها به نیکی شعر خواندن بلدیم، خوب نوشتن را هم خوب می دانیم. اگر بخواهید چندین مقاله عمیق تحلیلی سیستماتیک می توانیم در نفرین به آموزش عالی بنویسیم که هیچ وقت کار مثمر ثمری از خود نشان نداده است-البته فرصتی ایجاد کرده است که شما و امثال جنابعالی صاف صاف را بروید و فخر بفروشید.
یادتان نرود زود زود به تلویزیون بروید و به فامیل اطلاع بدهید برنامه هایتان را تماشا بکنند. ما هم زمانی به فامیل هایمان می گفتم تلویزیون ببینند.
امیدوارم روزگاری اگر به ایران آمدم در تلویزیونی که شما خیلی دوست دارید با هم بنشینیم و درباره نقش کارکردی آموزش و پرورش و آموزش عالی در ایران به طور تطبیقی مناظره بکنیم.
این نوشته را می نویسم نه از برای حق ناشناسی شما، نه برای دفاع از کژکاری های آموزش و پرورش و معلمان. هدف این نوشته بیان حق ناشناسی ای است که 40 سال مدام و حتی پیش از آن در ایران در حق معلمان روا داشته شده است. معلمان عزیز ایرانی با سیلی سرخ می کنند تا به فرزندان شما آنچه در طبقه اخلاص دارند تقدیم کنند. ببخشید که تنگی روزگار به قدری برایشان سخت گرفته است که شعر ساده و مردمی "عموم زنجیرباف" را هم فراموش کرده اند.
یکی از اهداف بزرگ آموزش و پرورش عمومی و عالی آموزش عالی، قدردانی است. جناب دکتر رنانی، چقدر قدردانی کرده اید از معلمان کشورم. اهل اقتصاد هستید. حتما قانون ساده عرض و تقاضا را می دانید. ولی از قانون عشق نمی دانید. معلمان با فرزندان شما داد و سستد نکرده اند، جان داده اند تا نسلی جانی بار نیاورند. هنوز کمترین خلافکاری ها از دانش آموزان سر می زند. با دانشجویان خودتان مقایسه کنید.
جناب رنانی، شما به دانشجویان تان چقدر حق شناسی و قدردانی می آموزید. دانشجویان اقتصاد شما چقدر رساله و پایان نامه اصیل می نویسند؟
آقای دکتر !
به نسل متخصص ایران چقدر می آموزید خردمندانه زندگی کنند؟ چند درصد از دانشجویان اقتصاد شما در همه دوره ها با اخلاق حرفه ای کار می کنند؟ دانشجویان شما چقدر امانت دار علمی هستند؟ بیاموزید به دانشجویانتان دست از دزدی علمی بردارند.
جناب دکتر رنانی عزیز، در دانشگاه های شما به دختران و زنان شوهردار مردم پیشنهادهای بی شرمانه داده می شود. به دستیارانتان بیاموزید چشم پاک باشند. جناب دکتر رنانی، استادان، دانشجویان را به بردگی علمی می کشانند و برای استاد شدن و ارتقا گرفتن از هیچ دسیسه ای بر علیه آنان بهره می جویند. دانشجویی که در دوره دانشجویی، باج نداده باشد هیئت علمی شدن او بیش از 90 درصد منتفی است. آقای دکتر رنانی، چرا؟
دکتر رنانی عزیز، تشت اعتبار مقاله های ایرانی در نزد مجلات علمی از بام افتاده است. چقدر باید از راه خلاف علمی که صورت می گیرد باید خفت به جان خرید. این همه، از خانه امن شما به بیرون می تراود.
جناب رنانی به دانشجویان تان بیاموزید سر شما و سایر استادان را کلاه نگذارند. به دانشجویان تان توانانی انجام دادن کار بیاموزید. فارغ التحصیل دوره دکتری شما حتی توانایی نوشتن یک نامه برای تقاضای فرصت مطالعاتی را ندارد. بیش از 60 درصد فارغ التحصیلان شما بی کار هستند، نه از آن روی که کارآزموده بی کار هستند، بل از این روی که توانایی انجام دادن کار را ندارند. آنان با تأسف حتی نمی توانند شرح حال علمی شان را تنظیم کنند. اگر باور نمی کنید نمره های فراوانش را من دارم می توانیم در مناظره ای که می توانیم داشته باشیم از تلویزیون نشان دهم.
من آموخته ام که مهربان باشم. من، آموزش و پرورش و معلمانش را دوست دارم. من برای بچه ها کتاب می نویسم. من عمرم را برای هدیه کرده ام. من آموزش و پرورشی ام.
از برای خدا، 6 ماه وقت بگذارید کتابی به نام خود در زمینه نقش آموزش و پرورش در توسعه بنویسید. کتاب درباره تطبیق کارکرد نقش آموزش و پرورش و نقش آموزش عالی در توسعه ایران بنویسید تا روشن شود دانشگاه ها چند مرده حلاج بوده اند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
« قدر استاد نکو دانستن
حیف که استاد به ما یاد نداد. »
وُلتر، فیلسوف و نویسنده ی بزرگ فرانسوی می گوید: « من با حرفی که می زنی مخالفم ولی حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی حرفت را بزنی. »
یکی از مشکلات اساسی نظام آموزشی کشور ما فقدان آموزش علمی و عملی مهارت های زندگی به ویژه مهارت تفکّر انتقادی در آموزشگاه ها ( از دبستان تا آموزش عالی ) است. یاد نگرفته ایم چگونه کسی یا نوشته ای را نقد کنیم. در محاوره ها و نوشته هایمان از کدام حروف و کلمه ها استفاده کنیم. بهتر است قبل از هر چیزی خوب فکر کنیم و هر چیزی که به ذهنمان رسید بلافاصله آن را به زبان نیاورده و با قلم آن را ننگاریم. لحن انتقاد از خود انتقاد مهم تر است.
بهتر است همه ی ما ( دکتر رنانی، دکتر آقازاده، خانم امیری اسفرجانی و همه ی کسانی که نقد می کنند و نقد می نویسند ) این مهم را رعایت کنیم.
الهی به زیبایی سادگی
به والایی اوج افتادگی
رهایم مکن جز به بند غمت
اسیرم مکن جز به آزادگی.
پایدار باشید.
«یادگیری شاگردان بی فایده است. مگر اینکه کتاب های خود را گم کنند، جزوه های درسی خود را بسوزانند و جزئیّات از بر شده برای امتحان را فراموش کنند.» آنچه باقی خواهد ماند، آن یادگیری است.
به امید آموزش علمی و عملی مهارت های زندگی در تمامی پایه های تحصیلی از پیش دبستانی تا آموزش عالی و ایجاد تغییرات مثبت ( رشد ) در رفتار شهروندان و کاهش آمار بزه کاری و جرم و جنایت و کاهش حجم پرونده های قضایی در کشور و بالا رفتن امید به زندگی در هموطنان عزیز و سربلندی همه ی ایرانیان در سرتاسر جهان.
ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است.
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند.
پایدار باشید.
یک لیبرال هیچگاه مسلمان مخلصی نیست و نفاق و شرک را همیشه با خود همراه دارد
آقای رنانی را سیاسی می پرستید و شخصیت واقعی او را پنهان می کنید
هر بلایی سر آموزش و پرورش ما آمد از شر وجود تفکر رنانی هاست از جمله آقایان اکرمی وحاجی و نجفی و ...
اینها آموزش و پرورش را با افکار لیبرالی و سکولاری خود به قهقرا بردن اینها بودند که به خاطر منافع شخصی و حزبی و مخالفت با مانیفست حضرت امام خمینی ره ؛ مجری برنامه ریزی دشمن در آموزش و پرورش شدند
ظاهرا استاد گرانقدر و اخلاق مدارتون حسابی در کلاسهایش شما را شستشوی مغزی داده تا داه حق را گم کنید و سره را از ناسره تشخیص ندهید
باید به حالتان و تفکر مشوش شما گریست
حیف !حیف از شما فرزندان ایران که افتادید دست اساتیدی چون رنانی