نه هر مرد مردی نه هر زن زنی
نگارا چه گویم تفرق زنی
نه هر سنگ گوهر نه هر نی شکر
سوادی که خواندی ندارد هنر
نه هر فرق تاجی نه هر سر کله
وجودی خودی جلوه ده ای تبه
نه هر سرخ مرجان نه هر سبز یشم
بهایی تو آنی که دوری ز خشم
نه هر عاشقی می شود عشق قرن
نه هر عابدی را اویس قرن
نه هر تیغ برد سری از سرا
شود ذوالفقار علی حیدرا
چه می شد سخن راست گفت هر زمان
که چندین دروغ است به زرّ کان
درست اصل ما زاده نسل ما
بدان عیب باشد نبینی به پا
نه هر آدمی بهتر آمد ز دد
که دد بهتر آمد ز افعال بد
هر آن آرزویی که آید به دست
به آسانی اکنون ببینم شکست
نه هر آهویی راست آن مشک ناف
نه هر شکّری از نیستان ناب
چه نیکو شود آن سخندان پاک
چو بیند عمل در سخن چفت و چاک
نه هر مال ده هست حاتم به داد
نه هر خوان گستر شود آن عباد
گرفتم که مدح زمانی ولی
چه داری به جز درد باشد کسی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.