به جز افراد معروف و به اصطلاح سلبریتیها، صدها و شاید هزاران نفر از افراد معمولی، در گروههای تلگرامی شماره حساب خود را برای دریافت کمکهای نقدی اعلام کردهاند. این اتفاق یک ناهنجاری است. ویژگی اَتمیزه یا ذرهای شدن جامعه، در حادثه اخیر هم خودش را نشان داد.
اگر از افراد فرصتطلب و کلاهبردار بگذریم، همه میخواهند با نیت خوب کاری بکنند اما خارج از روال، به صورت فردی و تقریباً به حالت آنارشیستی. هدف، کسب مشروعیت و محبوبیت برای خود و گروه خود است اما این همه داستان نیست.
ظاهراً لازمه جلب اعتماد برای خود و گروه خود، مشروعیتزدایی از نهادهای ذیربط و نشاندادن تصویری سیاه از مناطق زلزلهزده است. بر این مبنا خبرهای زلزله، سیاسی و جناحی و قومی شده است.
پیدا کردنِ خبرِ مستقل از تفسیر و تحلیل در میان انبوه گزارشهای خبری کار دشواری است. در یک سایت خصوصی، تصویری از چهار مرد در فضای باز منتشر شده که در تاریکی شب کنار کومهای از آتش ایستادهاند. گویا فقط از یک خانواده 38 نفر کشته شدهاند و همین چهار نفر زنده ماندهاند. اگر این خبر را مشت نمونه خروار حساب کنیم، قاعدتاً باید تعداد کشتهها در زلزله کرمانشاه از مرز 20 هزار نفر گذشته باشد که البته چنین نیست.
تصویرها در فضای مجازی اغلب تَل آوار و ویرانی را در کادر بسته نشان میدهد.
افراد شاخص در حوزه سیاست و هنر و اجتماع (سلبریتیها) و نهادهای مستقل جامعه مدنی در این گونه حوادث میتوانند نقش موثری ایفا کنند اما نقش آنها باید مکمل نقش نهادهای رسمی و متخصص در امدادرسانی باشد رسانههای اصلاحطلب خرابی آپارتمانهای مسکن مهر را برجسته میکنند. آنچه میتوان از مجموعه اخبار و گزارشهای غیررسمی برداشت کرد، تاکید روی تلفات بسیار، خرابی وسیع، کمبود شدید امکانات در مناطق زلزلهزده، رفتارهای ناهنجار و غریزی زلزلهزدگان مانند غارت کمکهای امدادی، بیاعتنایی و ضعف نهادهای دولتی و حتی اِعمال تبعیض قومیتی در این وانفسا و خلاصه، مصیبت در مصیبت است. اینها کلیشههای سیاسی جهان سومیِ هستند و در ایران سابقهای صد ساله دارند.
هدف تبدیل یک اتفاق طبیعی به امری سیاسی و انداختن تقصیر به گردن حکومت است. عدهای هم که ذهن خلاقتری دارند، ماجرا را به تونل 46 کیلومتری در مرز ایران و عراق مرتبط میکنند و به زلزله، جنبه رازآلود و مبهم میدهند؛ آنچنان که گویا اصلاً دست طبیعت درکار نبوده است، غافل از اینکه اولینبار اداره زمینشناسی آمریکا خبر وقوع زلزله و درجه و عمق آن را اعلام کرد.
اصلاحطلبان روی خرابی ساختمانهای پروژه مهر انگشت میگذارند و به دولت سابق که این روزها نمایندگان آن در شاه عبدالعظیم بست نشستهاند، حمله میکنند.
اصولگرایان هم روی ضعف نهادهای دولتی در کمکرسانی تاکید میکنند. کیهان هم تلفات پروژه مهر را دو نفر اعلام کرده است. قومگراها هم دنبال مالیدن کلاهی نَمدی از این فاجعه هستند و روی کُرد بودن آسیبدیدگان زلزله و بیاعتنایی دولت به کردها تبلیغ میکنند.
اصلا در فضای مجازی و حتی رسانههای کاغذی چیزی به نام واقعیتِ یک رویداد اهمیت ندارد و مرز بین گزارش و خبر با تفسیر و تحلیل مخدوش است و هر کسی از ظن خود و با استراتژی و تاکتیک سیاسی گروه و جناح و یا شخص خود واقعه را گزارش میکند.
این رفتارها به اصل موضوع که کمکرسانی اصولی و بههنگام به زلزلهزدگان است، لطمه میزند. در چنین هنگامهای قاعدتا همه باید اختلافات را کنار بگذارند و روی کمکرسانی به آسیبدیدگان متمرکز شوند. ممکن است عدهای تصور کنند با این تصویرسازیهای غیرواقعی، مردم را تشویق به کمک به زلزلهزدگان میکنند اما بسیاری از مخاطبان، زود یا دیر واقعیتها را میفهمند و دچار سرخوردگی و بیاعتمادی به رسانهها میشوند.
نهادهای مسئول هم ممکن است با این فضاسازیهای متناقض دچار انفعال شوند.
متاسفانه برخورد ما با فاجعههای ملی، برخوردی احساسی، کوتاهمدت، دایی جان ناپلئونی و به شدت سیاسی است.
ما باید یاد بگیریم که امدادرسانی امری تخصصی است. باید یاد بگیریم که به نهادهایی مانند آتشنشانی و هلال احمر و... بهعنوان نهادهای تخصصی و غیرسیاسی اعتماد کنیم. کار این نهادها حتما نقص دارد اما چاره کار بیاعتماد کردن مردم به نهادهای رسمی مسئول و تشویق حضور آنارشیستی افراد فاقد مهارت امدادرسانی در مناطق آسیبدیده نیست. باید در کنار نهاد متخصص و هماهنگ با آن عمل کنیم. وقتی اغلب رسانهها، نهادهای رسمی کمکرسانی را بیاعتبار میکنند، میدان برای ورود افراد و گروههای منفعتطلب باز میشود.
افراد شاخص در حوزه سیاست و هنر و اجتماع (سلبریتیها) و نهادهای مستقل جامعه مدنی در این گونه حوادث میتوانند نقش موثری ایفا کنند اما نقش آنها باید مکمل نقش نهادهای رسمی و متخصص در امدادرسانی باشد.
حضور توریستی افراد با صندوق عقب خودرو پر از کمک و حداکثر با یک وانت بطری آب و کنسرو و کمپوت و لباس و این اعتقاد که «خودم باید کمک را به دست ذینفعان برسانم»، هرچند از نظر احساسی بسیار بااهمیت است اما ممکن است در امدادرسانی به زلزلهزدگان اخلال ایجاد کند.
دیدن کوهی از بطریهای آب و بستههای نان و کامیونها و وانتهایی که بارشان تخلیه نشده در ازگله یعنی مرکز زلزله اخیر نشانه ناهماهنگی در ارائه کمکهای مردمی است. برای کمک به زلزلهزدگان دیر نشده است و نیاز آنها فقط بطری آب و کنسرو و پوشاک نیست.
مسئله اصلی بازسازی خانههای ویرانشده و آسیبدیده است که معمولاً در موج اول همدردیها دیده نمیشود. الگوی قهرمانانه تختی در زلزله بوئینزهرا و الگوی گروههای معارض رژیم در زلزله طبس، در زلزله کرمانشاه ممکن است جواب ندهد چون خیلی چیزها تغییر کرده است. وقتی اینهمه روی نهادسازی در جامعه مدنی تاکید میکنیم، نباید نهادهایی مانند هلال احمر را تضعیف و یا بیاعتبار کنیم.
روزنامه همدلی
نظرات بینندگان