وقوع اتفاق ناگوار زلزله غرب کشور در اوایل هفته گذشته، ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرد. اتفاقی که شاید مردمان چندین شهرستان را بی مسکن و خانواده های زیادی را داغدار خود کرد. در این میان اما، آماری از سوی مسئولان در رسانه ها منتشر شد که مي توان آن را تلنگري در حوزه آموزش و پرورش دانست و با اندكي تأمل و دقت در آن ، از تكرار فاجعه و افسوس بر فرصت از دست رفته، كاست. البته اين بدان معنا نيست كه دیگر حوادثی چون زلزله، سیل و ... تکرار نشود بلكه كافيست تنها قادر باشیم درصدی از خسارات جانی را کاهش بدهیم.
در بازار داغ خبرها خواندم که قریب به 80 مدرسه در 5 شهرستان (سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، قصرشیرین، دالاهو و گیلان غرب تخریب شده اند این درحالیست که تعداد کل فضاهای آموزشی در این مناطق 757 عدد بوده است ) بنابراین تقریبا 10 درصد فضاهای آموزشی در شهرستان های مذکور کاملا تخریب و غیرقابل استفاده است.
همچنين به کرات در اخبار منتشر شده از مناطق زلزله زده ي غرب كشور تاکید می شود که مدارس آسيب ديده دارای بافت فرسوده بوده و قدمتی بیش از 30 سال داشته است .
از سوي ديگر از قول وزیر محترم آموزش و پرورش شنیدم، از اينكه این اتفاق در ساعات حضور دانش آموزان در كلاس درس، نیفتاده است، خدا را شکرگزار بوده كه در غیر این صورت آمار دانش آموزان مصدوم بسیار بالا می رفت.
سوالي كه پس از اين حادثه به ذهن خطور مي كند، اين است كه آيا چنين خطرات بزرگي را فقط يك نهاد دولتي بايد از سرجامعه دفع كند؟
سهم من و شما و تک تک افراد جامعه در دل نگرانی براي دفع خطر چیست؟
آیا وقت آن نرسیده که سهم فرزندان مان را قبل از هر آسیب جدی بپردازیم؟!
"تکرار اشتباه، دیگر اشتباه نیست، انتخاب است" اتفاقات این چنینی چقدر باید تکرار شود و تا چه حد باید هزینه کنیم تا بدانیم و درک کنیم که باید کنترل کنیم و لازم است قبل از حادثه، دغدغه ي وقوع حادثه را داشته باشیم، نه اینکه پس از آن عزادار حادثه باشیم و در برزخ دلسوزی و عذاب وجدان هروله کرده و تنها با دست به دست کردن گزیده ای از تصاویر و اخبار در فضای مجازی و گروه های دوستانه ، تا حدی خود را تبرئه کنیم! و بعضا اگر اندکی دست به قلم داریم در یادداشت هایمان به دنبال شناسایی و معرفی متهم باشیم و تمام تلاش خود را برای آویزان کردن حلقه گناه و نشانه گرفتن انگشت اتهام به سوی دیگران ، به کار ببریم.
آیا این راه حل مساله است؟!
چگونه به خود اجازه می دهیم در این مسیر دیگران را متهم کنیم در حالی که خودمان اندک تلاشی برای بهتر شدن نمی کنیم!
چطور است که در مقالات خود با آب و تاب فراوان و با استفاده ماهرانه از کلمات و جملاتی که عواطف خواننده را جریحه دار می کند، سیستم آموزشی کشور را "فشل و ناکارآمد" می خوانیم و تمام مشکلات جامعه، از حوادث طبیعی و غیر مترقبه تا نوع رفتار افراد و مسئولان را ناشی از ناکارآمدی این نهاد بزرگ می دانیم!!
آیا فراموش کردیم که ما هم عضو این نهاد "فشل و ناکارآمد"! هستیم و به برکت همین نهاد، حداقل توان نوشتن را به دست آورده ايم.
مگر غیر این است که وزارت آموزش و پرورش، تنها وزارتخانه ای است که بیش از 97 درصد جامعه درگیر آن هستند. آیا این گونه نیست که هر خانواده حداقل به واسطه یک فرزند با این وزارتخانه درگیر است؟ اگر این گونه است، چطور ممکن است، بتوانیم از کنار آموزش و پرورش به راحتی عبور کنیم؟ کافیست اندکی تأمل کنیم، در این صورت حتما متهم کردن این وزارتخانه ی بزرگ به معنای متهم کردن خودمان است.
تخریب و غیرقابل استفاده شدن 80 فضای آموزشی در مناطق زلزله زده ی غرب کشور، تنها دغدغه خاطر شخص وزیر محترم آموزش و پرورش و یا رئیس جمهور محترم وقت نیست!
لازم است مسئولان هر منطقه خود را بیشتر از قبل مقید دانسته و منشا مشکلات را بررسی کنند و راهکارهای لازم را برای جلوگیری از خطرات اینچنینی، ارائه دهند.
مدارس فرسوده و خشتی و گلی نه در شأن دانش آموزان این مرز و بوم است و نه محیطی امن برای حضور فرزندان مان ؛ مدارسی که قدمتی بیش از 30 سال دارند، باید مخاطره ذهنی مسئولان منطقه و مردم شود و نباید فراموش کنیم:
اگرچه حادثه کرمانشاه تمام شد ولی، حادثه ای دیگر در کمین است و این بار شاید نوبت ما باشد.
به قول بزرگی؛
"تکرار اشتباه، دیگر اشتباه نیست، انتخاب است".
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
گفتن از طریق صندوق ذخیره وام میدن . با سود زیاد
من عضو صندوق ذخیره فرهنگیان نیستم چکار کنم حتی وام هم بهم نمیدن
سایر اداردت کمک بلاعوض به کارمندانشان می کنند ولی آ پ تا این لحظه
هیچ .
کسی نیست به داد ما برسه
امید است که نیازی به وام نداشته باشید.
شما هم همانند وابسته های دولت از نقد می ترسید.
از نقد نباید ترسید حتی اگر در شرایط بحرانی باشد.
ليكن منظور شما را از جمله " شما هم همانند وابسته هاي دولت از نقد مي ترسيد"، نفهميدم.. و بسيار كنجكاوم كه "نقد سازنده" ي خواننده يادداشت ساده ام را، بدانم.
من معتقدم نقد يك موضوع نشان دهنده ي اهميت آن موضوع از نظر خواننده است.
سپاس كه براي مطالعه اين يادداشت وقت گذاشتيد.
با توجه به یادداشت شما (به دنبال شناسایی متهم و نیز انگشت اتهام به دیگران) اگر خاموش باشیم همه فکر می کنند که کارها درست بوده و به فکر اینده ای بهتر نخواهند بود.
ما باید هم کمک کنیم و هم علت بعضی مشکلات پیش امده را تجزیه و تحلیل کنیم تا شاید بار دیگر و در نقطه ای دیگر شاهد تلخی کمتری باشیم.
چه اشکالی دارد که افراد یا نهاد های متخلف در این ازمایش (که قسمتی تقدیر و قسمتی اختیار دخالت دارد) شناسایی گردند و درس عبرتی برای من و دیگران باشد که باید در هر کار محواله ای در هر زمان و مکانی پاسخگو باشیم.