دلم غمگین خدایا آه دارد
به هر آهی ز چشمان ابر بارد
بشر را رویتی در روی خاکی
چه کاری کرد باید ای الهی
بسی بینم میان آوارهایی
میان آوارها بس کشتگانی
چه باید گفت غیر از شکر خالق
زبان عاجز ز گفتن گر چه ناطق
برهنه پا ببینم غرق در خون
چه بس کودک محصّل زخمی اکنون
به امداد این کسان رحمی خداوند
بغل آغوش مادر کودکی چند
پدر کودک تقلا غرق در خون
میان دودی و آتش گشته محزون
کدامین جرم خاکی مرتکب هان
به کیفر زلزله کشتار آنان
بلایا گر طبیعی ای خداوند
بنازم حکمتت را کیفری چند
بشر عبرت بگیرد گر کند عقل
تعقّل کرد باید گفته شد نقل
صدا سیما خبرها را به آنی
گزارش ها دهد بر هر جهانی
طلب امداد از مردم جهانی
کند دعوت که همدردی هر آنی
بلایا گر طبیعی شد نمایان
قیامت روز را یادی عزیزان
در آن روزی کسی امداد لا هان
چه بس افراد له در زیر پا دان
کنم شکری خداوندا چه گویم
که عبرت از بلا حادث بجویم
چنین فهمی کنم ادراک جانا
به بیداری کنم فهمی خدایا
زمان را بنگرم مرگی چو آید
حقایق برملا حقی نماید
بشر خاکی ببینم بس مداری
به ویرانی دگر لا کس مدارس
سیاهی تخته لا ، لا دانش آموز
که در پا تخته علمی یاد امروز
کجا رفتند تلمیذان خدایا
معلم کو رها از خود بلایا
معلم کو دگر باری خدایا
میان تخریب جا امداد ما را
دگر باری خدایا کو معلم
که تلمیذان هدایت با تعلّم
چنین حادث که رویت ای خداوند
میان آوارها افراد هر چند
به طوفانیّ دل کردم نگاهی
کشیدم با حزین آرام آهی
چه حادث بی گناهان کُشته گردند
زمین شد زیر و رو تا کِشته گردند
زمین را شخم کردند تا بپاشند
درش بذری که انسانی بکارند
خدایا شکر گویم عاقلانی
به ایمایی کنند ادراک آنی
پذیرا تسلیت از ما خدایا
که صاحب حادثی باشی بلایا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
خوانندگان محترم با پوزش بیت 18 چنین است:
بشر خاکی ببینم بس مدارس
به ویرانی دگر لا کس مدارس