یک سال از درگذشت ، بانوی اندیشمند و مادر کودکان ایرانی ، « توران میرهادی » گذشت . درباره ی عمر دراز و پر از مهر و روشنایی آن بزرگ ، یاران و شاگردانش گفتند و نوشتند . درباره ی او که بنیان گذار مهد ، دبستان و مدارس راهنمایی فرهاد بود .
از پیشگامان تاسیس شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودک و نوجوان بود ، از نتایج تلاش های سترگ او ، تولد موسسه ی پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان ، موسسه ی مادران ، موسسه ی پژوهشی کودکان دنیا و خانه کتابدار است .این گل های شکفته شده و به بار نشسته ، حکایت از تفکر نهادساز و سازمانده توران میرهادی هست . او در جامعه ای که اعتیاد به تک روی ، انزواگزینی و خودمحوری دارد ، با نهادسازی و مشارکت جویی با دیگر همفکران و همراهان خود ، گام بزرگی در توسعه ی میهنش برداشت و زن بودن در عصر مدرن را برای ایرانیان معنا کرد .
او در اسارت زن گونگی به تعریف مردان نماند .
زن زنده ، فعال ، کنشگر و تاثیرگذار در عصر جدید را آن طور که خود می پسندید و شایسته ی زنانگی می دانست تعریف کرد ، بدون آن که به اسارت فهم دیگران از زن امروزی درآید .
زن زنده و شاداب و فعال سنتی ایرانی نه در پستوی خانه ها که در مشارکت ساختن و آبادانی در روستاها در میان عشایر در مزرعه در کوهستان در شالیزار ودر زندگی سازی بود .
مدرسه ای که عادت کتابخوانی را در ذهن و لذت این عادت را در دل دانش آموزانش می کاشت . مدرسه ای که در آن ترس و ترساندن از عادت ها نبود . مدرسه ای که مشوق مشاهده و کشف بود توران میرهادی به بازتعریف و بازیابی جایگاه و نقش محوری زن در عصر جدید پرداخت و به تمام باورهای متصلب و هیستریک زن ستیزانه سنتی و مدرن ، خط بطلان کشید .
او زن را از بازیچگی مردان مرتجع سنتی و یا شبه مدرن به درآورد و با زیست عملی خود ، زن مسئول و متعهد و متفکر و فعال مدنی را به ایرانیان معرفی کرد .
وزارت آموزش و پرورش و نظام آموزشی کشورمان بسیار به او و شیوه و نگاه خلاقانه ی او در امر تعلیم و تربیت محتاج است . او را که در دوران حیات ، آن چنان که باید و شاید می شناخت و بهره می گرفت ، نشناخت و یا نخواست که از او راهنمایی جوید و از تجربیات گرانسنگش برای تعلیم کودکان ایران استفاده کند ؛ حال که او دیگر در میان کودکان ایرانی نیست ، نام او ، شیوه و سیره ی تربیتی و آموزشی او و تجربه های بکر و راهگشای او و میراث گرانقدر مکتوب او در میان ما هست .
توران میرهادی را به مدارس ایران دعوت کنید ، او را به مدارس کشورمان راه دهید و میرهادی را به فرزندان ایرانی بشناسید تا الگویی چون او را ببینند و بشناسند و از او بیاموزند .
توران میرهادی برای دختران و پسران ایرانی ، برای کودکان و نوجوانان ایرانی چونان مادری مهربان ، درس ها و پندها دارد .
نگذاریم او نیز همچون بسیاری دیگر فراموش شود و نزدیک به نود سال عمر پربارش در خاک دفن شود .
به پاس هفتاد سال رنج و تلاش ستودنی او برای کودکان ایرانی ، شایسته است که وزارت آموزش و پرورش ، برای گرامیداشت یاد او و بهره جویی از سنت آموزشی خلاق و خردپسند مدرسه ی فرهاد او ، زندگی نامه ی درخشانش در کتاب های درسی کودکان و نوجوانان و دانش آموزان ایرانی راهی بیابد و جایی پیدا کند و نام و سیرت و صورتش به میهمانی کتاب های درسی این مرز و بوم بیاید و بنشیند ، تا خود و فرزندانمان هم از او بیاموزیم و هم پاسدار شایسته ای برای میراث معنوی و فرهنگی کشور عزیزمان ایران باشیم .
توران میرهادی یا همان توران کودکان ایرانی درباره ی مدرسه ی فرهاد و تعالیمش این چنین می گوید : " مدرسه فرهاد شاگرد اول نداشت . رقابتی در آن در میان نبود . معلم و دانش آموز به همراه هم کتاب درسی می نوشتند . کتابخانه اش را دانش آموزان و معلمان برپا کردند ، مدرسه ای که عادت کتابخوانی را در ذهن و لذت این عادت را در دل دانش آموزانش می کاشت . مدرسه ای که در آن ترس و ترساندن از عادت ها نبود . مدرسه ای که مشوق مشاهده و کشف بود، مدرسه ای که هنر در پرورش ذهن خلاق کودکان ، نقش مهمی داشت ."
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ارائه روش های تعمیم این زیرساخت به جامعه تعلیم و تربیت کار اندیشمندان آ پ است هر چند می شه مدارس خود الگوبرداری کنند.
اما آیا می توان از فرهنگیانی که هیچ منزلتی ندارند امید جرقه زدن داشت؟