دلاور جهانی کوروش نام را
که نام آوری بود تحسین سرا
جهان آفرین را به یاد آوری
که نیکان میان خلق ها داوری
به تاریخ باید گذر کرد هان
که تاریخ سازی حقیقت بیان
بیان فهم شد دیده باید گشاد
که مردان دنیا حقلیق به یاد
که نامش به قرآن اشارت همان
که تاریخ قرآن از او یاد هان
ز ذوالقرن یادی کنی ای نبی
به تبلیغ هادی میان خلق همی
جهان آفرین را سپاسی دلا
که هادی میان خلق ها رهنما
که ما بین خلقی هم او رهنما
گرایش به آیین ایمان دلا
جهان آفرین را بباید سپاس
که مردان راهی شدند حق شناس
به ایران و ایرانیان افتخار
که نیکان تمامی از او یادگار
قلم را نگارشگر آمد ولی
دلاور کوروش بود هان خود یلی
سوره کهف آیه 83 الی 99
83
خدایا به ما نیز ظرفی بده
که در صبر باشیم چون او سده
بپرسند از تو سؤالی رسول
حکایت ز ذی القرن حق را قبول
به آنان بگو زود گویم جواب
به وقتش حکایت شود در خطاب
84
به او داد خالق بسی قدرتی
زمین را به تمکین و را نصرتی
85
که هر رشته چیزی به او داده ایم
هم او را به حق یاوری کرده ایم
86
به مغرب زمینی سفر شد قروب
در آن جا که خورشید عالم غروب
که خورشید در چشمه ای تیره آب
غروبی بکردش چنان یک حباب
گروهی که کافر به دین بوده اند
به ذی القرن گفتیم پیمان کنند
چو ایمان بیارند شان لطف ها
که در غیر این می رسد قهر ما
87
که ذی القرن گفتا دلا این چنین
که هر کس ستم ها کند در زمین
به کیفر عذابی رسانیم شان
پس از مرگ هم در عذابی همان
88
بدانید هر کس به آیین ما
در آید نکوکار گردد رها
ز کیفر عذابی هدایت شود
سعادت ببیند چه نعمت خورد
چه پاداش عقبی و دنیا دهیم
به آرامش آسایشی جا دهیم
89
از آن جا گذشت تا به مشرق زمین
که سیاح بودش زمین را همین
90
که خورشید را در طلوعی ببین
به مغرب زمین درغروبی همین
که قومی بدیدش در آن آفتاب
نبود سایبانی حرارت بتاب
91
ز احوال شان ما خبر داشتیم
تو هم تا ببینی که ما خواستیم
92
سفر را ادامه به سمت شمال
به جایی رسیدش که فهمش کلال
93
دو سدی که منجر شمال و جنوب
که وحشی ببودند شان چون ذئوب
94
به ذی القرن گفتند شان این دو قوم
چنان ظالمانی به تاریخ یوم
که خرجش دهیم ما که سدی کشی
ز یأجوج و مأجوج ما را رهی
95
به آنان بگفتش خدا ثروتی
عطا کرده بر من کمک قوتی
به همراه من کارگر می شوید
بسازیم سدی ز شرش رهید
96
بگفتا شما آورید آهنی
زمین را به آبی کنید تا همی
به دیوار چینیم سنگ آهنی
ز عمق زمین تا به بالا همی
بیفروختند آتشی شد مذاب
گدازه شود آهنی همچو آب
مذابی ز مس در میان درزها
که ما بین سنگ آهنی مس به لا
97
چنان سد قوی گشت دیگر دو قوم
به آزار هم صلح دادند یوم
توانای تخریب و بالای آن
چنان ناتوان در تعجب همان
98
بگفتش که این لطف پروردگار
که شامل بشد سد را بر قرار
قیامت به روزی خرابی شود
که فرمان خالق به آنی شود
که این وعده ای شد ز فرمان حق
زمین لرزه آید قیامت به شق
99
رسد وعده ای قوم یأجوجیان
به همراه آنان که مأجوچیان
ز موجی پریشان شوند فرشیان
دمیده شود صور جمع در میان
بیابان ببینی پر از انسیان
قیامت بشد هر چه هستی عیان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
احمد محترم
کمی واقع بینانه نگاه کنیم .
رباعی تقدیمی :
دهن کجی به که هان ای عزیز می دانی
حقیقتی نه نهان آشکار پنهانی
محقق است که ذوالقرن دان همان کوروش
به افتخار کنی یاد زنده دورانی
در ضمن این غزل را راجع به انقلاب مطالعه فرمایید .
( از سروده های دهه هفتاد )
دیده آرایید یاران رهبر دل آمده
ناجی ما مسلمین منزل به منزل آمده
عاشقان عشق از دیدار دل هر دم خروش
همچو یک تکبیر زن یک مرد کامل آمده
شهر ایران را بگو ظلمت کده از بیخ ریخت
شاهد عدل در پی ملعون باطل آمده
با ندای آخرین صوت زمان تکبیر زن
رهبر ما یاوران از قرب نایل آمده
بلبل مجلس بگو ایام سختی پر کشید
آسمان اهل زمین را شوق حامل آمده
دفتر تاریخ گشت پر از صفات مؤمنین
یاور حق یار دل از اوج حلال آمده
غم مخور ای یاوران آب و خاک ملک تن
منجی ما در غیاب او به ساحل آمده
خلاصه بدیها: رانت اختلاس و تجاوز زر زور تزویر
با سلام
تقدیمی :
( در قالب غزل )
در بند نکو نامند هر خلق چه فرمایی
صوفی به عبادت شد عارف بکند کاری
از روز ازل باشد ادراک کنی جانا
هر درد شود درمان جز مرگ بقا فانی
حمدی بکنم او را اویی که خدا باشد
او باقی و ما فانی ما فانی و او باقی
گر خلق جهان کافر یا عارف و زاهد شد
یک ذره اثر در او حادث نشود دانی
هم طالح و هم صالح بدنام و یا خوشنام
درمانده تقدیرند ای خواجه دانایی
در عالم تنهایی تنهاست دلا هر کس
خوش عارف دانا را بیناست چه بینایی
در بند اسارت ما هر چند تقلایی
ایام رسد پایان عمری گذرد جانا
باقی به حهان ماند خیری بکنی باقی
سلطان جهان باشی از دور روی بیرون
عمری گذرد جانا گر مالک دورانی
کاری بکنی جانا جاوید در این دوران
آن فرد بباشد هان در خدمت جانانی
هر فرد خدا بینی محبوب خلایق شد
کاری بکنی جانا خوشنام نه بد نامی
در بین خلایق ما ماییم دلا اشرف
ما اشرف دورانیم ای عارف ربانی
با سلام
تقدیمی :
( در قالب غزل )
1
من خاکیم از خاکیان زندان تن را بشکنم
تا از دیار نیستی با کاروان من بگذرم
هفت اختر اقلیم عشق در دست دارم خاکیان
ایمان قوی دارم که من بند شیاطین بگسلم
با حمد و ذکر آتشین اسباب را ویران کنم
جان را فدای ساغر یک موی ساقی می کنم
قدرت از آنم شد خدا آصف صفت در نزد او
فرمان حق را مطلع گردنکشان را سر زنم
ای عاشقان ای عارفان ای سالکان ای خاکیان
در دست دارم قدرتی قرمان حق را می برم
طاغی سر راهم شود از راه بیرونش کنم
فرمانده ام ای حکمران با تیغ سرها می زنم
گشتم مقیم کوی حق احیا کنم حقی بدان
در دست دارم آیتی فرمان آن آیت برم
بینم ترازوی عمل گشته سبک ای مردمان
میزان علی گشته نه ما عدل علی را می خرم
جامی بده ساقی مرا این فتنه را بر هم زنم
دست خدا باشد مرا شاهین دنیا می شوم
ای عاشقان ای سالکان پیغام حجت را رسان
بر مردمان منزوی شیران مرد کشورم
خوان کرم دارد خدا بخشد به هر شاه و گدا
لایق که باشد محترم فرمان برم از رهبرم
والی خدا را کن مدد امداد دارد بی عدد
خواهد تو را همراه خود آباد سازد میهنم
کدام کتاب از گوروش به جا مانده است تا برویم ما هم بخونیم تا مثل شما هدایت شویم؟!!!!!!
متهم بر دین آن کس را دلا
با عبادت شهرتش را برملا
خود نمایی نیست جایز مردمان
شرک باشد خود نمایی عاقلا
من مقسم آتشم ای مردمان
من خزینه دار جنت هر زمان
حوض را صاحب که اعرافی همین
هر امامی نحت فرمان رب جان
در ضمن
اشعار اینجانب را راجع به هفته دفاع مقدس و بسیج دانش آموزی و شهید محمد حسین فهمیده و ... مطالعه کنید .
ولی تاریخ پیری گشت گوید با قلم رمزی
به پا خیزند مردانی بگیرند ملک دوران ها
اگر فرزند سهراب است رستم ناله ها دارد
به شمشیر ابرقدرت خراب ایران و توران ها
پایدار باشید .
بعضی ها متاسفانه شیفته موهومات شده اند
دوست عزیز
آفا / خانم معلم
یک معلم باید سعی کند با تعصب و حب و بغض نسبت به مسائل برخورد نکند .
کوروش بخشی از تاریخ و هویت ما است و هر فردی که آن را انکار کند خود و پیشینه اش را نفی و انکار کرده است .
آگاهی از تاریخ و تعریف درست و بدون حاشیه و غرض و مرض از آن وظیفه هر معلم است .
صدای معلم نگاهی جامع نسبت به این گونه مسائل دارد .
پایدار باشید .
ضمنا آقای بایبوردی مفسر قرآن شده اند و از همه مفسرین متخصص جلو رفته اند!!!!!
شما کشوری را در عصر حاضر در دنیا نشان دهید که مانند گوروش پرستان وطنی چنین به خرافه پرستی افتاده باشند؟
با تشکر از آقای پورسلیمان و دفاعیه ایشان
آقای معلم عزیز :
اینجانب مفسّر قرآن نیستم ، به اندازه ظرف واژگان ذهن و اطلاعات اندوخته و مطالعه تفسیر المیزان ، با استفاده از متن ترجمه قرآن مجید ؛ منظومه عرفانی مفاهیم کلام وحی را با توفیقات الهی در حدود 18574 بیت به نام سوره های قرآنی با وزن عروضی ( فعولن فعولن فعولن فعل ) را به نظم در آورده ام .
به ثبت آثار در فیبای کتاب مراجعه فرمایید تا صحت و سقم را تأیید فرمایید.
همکار معلم ، وقایع تاریخی واقعیت های پاک نشدنی زندگی امروز افراد است. کوروش برای من و شما اگر ارزشی ندارد منشور کوروش برای آمریکائی ها که آنرا ربوده اند ارزش دارد.
برای پیدا شدن دو کوزه یا سفال قدیمی ، باستان شناسان کلی ذوق می کنند چون می فهمند و تاروپودشان با تمامی ارزشهای نهفته در اعماق زمین و ... عجین شده است. لذا عصبیت بی مورد باعث از دست رفتن هویت ملی و تاریخی ما ایرانی ها می گردد.
همکار محترم ، نیکوست که هر چیز را بجایش پاس بداریم.
مهم نبود این همه موزه درسراسر کشور
نبود.
همکار محترم معلم عزیز
با سلام
شهدای معاصر جایگاه ویژه خودشان را دارند ؛ مورد احترام تمامی ایرانیان بوده و هست و خواهد بود .
از وادی خون آمد صد قاصدک خاکی
از پرده برون رفتند دیدند چه افلاکی
پنج رباعی زیر را مطالعه فرمایید. تاریخ را در لابلای مفاهیم جویا شوید هر کدام به یک دوره ای ختم می شود>
جهان رو به ویران خرابی دلا
ز ایوان و طاقی کنی یادها
ز افراسیابی ز کسری چه شد
حکایت عیان از کجا تا کجا
به آیین زرتشت یاد آوری
حکیمانه پندی که پندی دهی
به گفتار و رفتار و پندار نیک
به کردار یاد آوری ها همی
روی آبی گر چه عیسی راه رفت
یوسف کنعان به قعر چاه رفت
یونسی در بطن ماهی آزمون
با یقین خاتم سراغ ماه رفت
در عصر معاصر با این همه قهرمان تبریزی چرا به دام کوروش افتاده اید؟
معلم محترم
رباعی :
برون از جهل تجاهل عارفی ها
معارف کسب کن علمی بیفزا
جهان افسون فسانه لا عزیزان
نظر تاریخ را تاریخ گویا
تبریز شهر اولین ها:
خوشا تبریز و اوصاف جمالش
نگهبانا نگهدار هر خصالش
ز کوه عینالی تا کوی ائل گل
فضا بینی معنبر از نهالش
میان مردم گرم و صمیمی
ببینی تربت صاحب کمالش
چه مردانی که در خاکش نهفته است
به تحفه بر دو بیتی پرس حالش
چو پرسیدی به ایما رمز گیری
که در خلوت شوی بینی خیالش
چو قند پارسی سی و دو حرفش
به شیرینی دلا شیرین حلالش
جمال طبع شعر فارسی چند
به هجرش جان دهم آید وصالش
چه پرسی از من مسکین شاهد
چو بینم مسکن خاک سفالش
ندا آمد که ای دانای اسرار
محافظ شو خدایا از زوالش
ولی در گوشه این شهر دیرین
نشسته می زند ساز باحالش
از افتخارات ایرانی
پیدایش رسم الخط شیوه نگارش باستانی
رباعی :
لفظ و معنا بنگر روح میان اجسامی
رسم خطی است دلا صامت و گه اصواتی
با مصوت نه شروعی کلماتی ما را
کن ندایی به منادا سخنان پیدایی
کوروش لوحی از گل پخته است که در538پیش از میلادبه فرمان اونگاشته شده است.
هر گاه از هر چیز خواستید بفرمایید تا دفاع کنم. بنده روی اصولی که بدانها اعتقاد درونی دارم به راحتی توانایی دفاع دارم.
هویت تاریخی نه ادعاست نه تله بالاخره هست. شما هر کاری کنید تاریخ رضا پهلوی و.. را می توانید از تصویر روزگار پاک سازید؟
بنده فقط واقع بین هستم و چون شما دچار توهم تاریخی نشده ام. تلفظ درست واژه ها اولین و حتمی ترین رسالت یک معلم است کوروش نه.......
اعتقاداتم را دارم. درضمن یرچسب زدن کار پسندیده ای نبست. اتفاقا بنده تاریخ را به لحاظ دروغ پردازی هایش نمی پسندم.
فعلا شماهستید که به کوروش گیر دادید. اجازه بدهید هرکس با باور خودش زندگی کند. شما در حال زندگی نمایید و تاریخ را مدفون سازید.
اعتقاداتم را دارم. درضمن یرچسب زدن کار پسندیده ای نبست. اتفاقا بنده تاریخ را به لحاظ دروغ پردازی هایش نمی پسندم.
فعلا شماهستید که به کوروش گیر دادید. اجازه بدهید هرکس با باور خودش زندگی کند. شما در حال زندگی نمایید و تاریخ را مدفون سازید.
تبریزی غیرتبریری نمی خواهد. ازکجا دانستید ما تبریزی هستیم؟ نکند همشهری هستیم.
بدون تعصب زیستن سبکبالی است. کدام نوشته نیاز به دفاع دارد بفرمایید تا دفاع کنم.