( در قالب غزل )
یادی از ایام دیرین می کنم دیرین زمان
بیست و هشت سالی که پیشین بود در کنجی نهان
خدمتی ایام بودش در دیار دوستی
دوستان در محفلی جمع مکتبی هر یک بدان
پای مکتب بود تدریسی محافل گرم بود
فضل دانش بود در کُنجی صمیمی حال هان
یادی از رودی کنی رودی ارس مردانقم
یادی از جانان کنی جانانلوی در آن زمان
بگذری از آن دیاری از همان عاشقلوی
اشتبین را یاد تا آباد احمد بین شان
بوسه زن بر خاک آن وادی صبا از سمت ما
مردمانی را رسان از ما سلامی الامان
مردمان آن دیاری را کنی یاد ای ولی
در صفا پاکی زبانزد در صمیمیت همان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.