که اسراییل مردی در فلان راه
که موسی را بدیدش در گذرگاه
بدن لرزان و چشمانش به گودی
نحیف اندام تقوا دل سجودی
گناهی بس بزرگ آمد برایم
بخواه از خالفت عفوی مرا هم
تو دانایی اجابت کن دعایم
که هر چیزی ز من خواهی رسانم
گناهی کرده یا رب بنده ات هان
ببخش او را گناهش عفو گردان
که هر کس را ببخشم جز یکی هان
که الا قاتل مولا حسین جان
بگفتا ای خداوندا حسین کیست
لعین قاتل به هستی نام او چیست
حسین ذکرش به جانب کوه بگذشت
که قاتل باغیه آن فرد بد زشت
خدا لعنت کند بر آن کسانی
که کشتند پور دخت مصطفایی
که موسی را غم آمد کردگارا
که غمگین بر حسین ام پور زهرا
که بی غسل و کفن بر روی شن ها
که غارت می کنندش خیمه ها را
زنان را در اسارت هان محبّان
یکی بعد از دگر کشتند آنان
چه سرهایی به سرنیزه چه خونین
اسیران یک به یک نالان چه غمگین
صغیران از عطش لب تشنگی هان
یکی بعد از دگر مقتول میدان
نه یاری یاوری باشد هم او را
شما را پیروانی او که مولا
بگرید یا بگریاند هر آن کس
به دور از آتشی گردد عطا بس
چنین اخبار شد موسی به روزی
که با یوشع زمین را سیر کردی
رسیدند بر زمینی کربلا نام
که نعلین پاره پاره شد چه آلام
به پایش رفت سه پهلو خار جانا
روان شد خون ز پایش گفت خدایا
چه حادث شد ز من یا رب گناهی
گناهی مرتکب کیفر بدادی
ندا آمد نه ای موسی نگاهی
در این جا کشته گردد ابن خاکی
که مقتل گاه مولانا حسین جان
که خونش بر زمین ریزد چه نالان
که موسی عرض کردش این که ماتم
علی را ابن باشد سبط خاتم
که قاتل را لعین ماهی دریا
وحوشی را نگر نالند ز صحرا
هوا را همچنان ناظر که طائر
طبیعت را نگر هر جا که سائر
که لعنت آسمان ها این زمینی
هزاران بار بر قاتل حسینی
که موسی دست دعا شد گفت لعنت
که یوشع گفت آمین این جنایت
به سوی خضر رفت موسی عمران
که او را پیروی باشد عزیزان
به کاری من موکل لا تحمل
که من هم لا تحمل تو موکل
حدیثی گفت او را از محمد
مصیبت نامه ها از آل احمد
چنان گریان شدش هر یک به زاری
که موسی آرزو کردش چه رازی
که از امت محمد کاش بودم
مقابل دشمنان اوباش بودم
به تورات این چنین آمد که مردی
ز اولاد محمد کشته فردی
عرق مرکب نخشکیده به جنت
روند با حوریانی انس و خلوت
حسن برما گذشت گفتیم این آن
نه جانا او حسین ابن علی هان
سلیمان بر بساط اش در هوا سیر
به جایی او رسیدش دیده شد خیر
سه باری پیچ خوردش هان بساط اش
چنان ترسید افتد از سمایش
که ساکت باد شد آمد فرودی
بپرسیدش سلیمان لا صعودی
چه علت باد گفتا ای سلیمان
که اینجا قتلگاهی بر حسین جان
که او فرزند پاکان سبط مختار
علی را ابن باشد او که کرّار
سلیمان دست ها برداشت لعنت
که جن انسان به آمین بس جنایت
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.