* یکی از اقدامات مثبتی که در زمان شما انجام شد « انتخابی شدن مدیران مدارس توسط معلمان » بود .کارهای مطالعاتی این طرح از سال 81 شروع شد و پس از آن اجرایی شد .
بررسی ها نشان می داد با وجود نواقص و معایبی که بر آن مترتب بود معلمان از اجرای آن راضی بودند .
نظرتان را در مورد این طرح بفرمائید .
این طرح به دنبال اصلاحاتی در روابط انتخاب مدیران مدارس در شورای عالی آموزش و پرورش انجام شد و با بخشنامه وزراتی به اجراء گزارده شد .
مهم این است که ما برای مدیر مدرسه چه نقشی را تعریف می کنیم .آیا او را به عنوان یک فرد اداری صرف می شناسیم که کارش آماده کردن مدرسه برای فعالیت های آموزشی و پرروشی و امور روزمره است ؟
اما زمانی می خواهیم برای مدیر مدرسه نقش " راهبری آموزشی " تعریف کنیم .این که معلم مدرسه کار خود را انجام دهد و امور اداری مدرسه بر عهده مدیر باشد .
مدیر مدرسه فردی باشد که از توانایی مناسبی برخوردار باشد برای این که مجموعه فعالیت های آموزشی و پرورشی مدرسه را هدایت و مدیریت کند .
اگر چنین نقشی را برای مدیر مدرسه قائل باشیم که باور من این است که نقش اصلی همین است ، و مدرسه را به عنوان کانون تربیت و آموزش بشناسیم ؛ رئیس این کانون باید تواناترین ، مطلع ترین و مجرب ترین فرد برای ایفای این نقش باشد .
بنابراین فردی که انتخاب می شود باید از جایگاه « رهبری » برخوردار باشد و ارباب جمعی مدرسه شامل معلمان و کلیه کارکنان سازمان مدرسه او را به عنوان واجد چنین ویژگی بشناسند و تا حدی از یک کاریزمایی در بین همکاران خودش برخوردار باشد و صاحب مقبولیت در بین کارکنان باشد .
معلمان را نمی توان در تصمیم گیری مدرسه نادیده گرفت و نقش معلمان را در تعیین چنین فردی برای هدایت مدرسه به سوی اهداف فراموش کرد .
بنابراین هم در ضوابط و هم در شرایط مدیر مدرسه ، شورای عالی آموزش و پرورش یک سری اصلاحاتی انجام داد که شامل سابقه خدمت ، میزان تحصیلات و ویژگی های دیگر بود و در شورای عالی آموزش و پرورش تجدیدنظر شد و مورد تصویب قرار گرفت .
نکته بعدی ، احراز این مقبولیت در بین معلمان است که شامل فرآیند اجرایی کار است .
این که این مقبولیت مورد ارزیابی قرار گیرد قرار شد که معلمان 3 نفر را انتخاب کنند و به اداره معرفی کنند .از سوی دیگر برای این که فرد معیارها و توانایی هایی باید از نظر رئیس اداره داشته باشد از بین این 3 نفر ، مدیر منطقه یک نفر را انتخاب می کرد .
بنابراین این فرد هم مقبولیت بین کارکنان دارد و هم حائز شرایط اداری و کاری پذیرفته شده برای اداره مدرسه از سوی مدیر اداره است .
در این شرایط ، فضا لطیف تر می شود ، روابط بسیار نزدیک تر می شود و وقتی که معلمان خودشان می بییند که در انتخاب مدیر مدرسه نقش داشته اند هر چند این نقش 100 درصدی نبوده است و تاثیرگذار بوده اند ، در نتیجه میزان همکاری آن ها برای این که انتخاب آن ها انتخاب درستی بوده است افزایش پیدا خواهد کرد .
زمانی که این مصوبه به اجرا گذاشته شد و من در خدمت آموزش و پرورش کشور بودم گزارش ها نشان می داد که روز به روز شرایط بهتر می شود ، انتخاب ها پخته تر می شد و بهتر پیش می رفت اما مدیران بعدی این را نپسندیدند و از دستور خارج کردند .
* این طرحی که در زمان شما طرح و اجرایی شد آیا پشتوانه پژوهشی هم داشت ؟
بله داشت . در واقع ، پشتوانه آن همان مرجعیت و کانون بودن مدرسه برای تحقق هدف های تعلیم و تربیتی است .
مدرسه از قبل تبدیل شده بود به جایی که هر بخش آن به صورت یک « جزیره جداگانه » کار می کرد . مثلا امور تربیتی مدرسه ارتباطی با مدیر مدرسه نداشت .
اگر مدیر مدرسه سوال می کرد که چرا با وجود این همه فعالیت و هزینه برون داد مدرسه آن چیزی که باید باشد نیست پاسخ می داد که چرا این سوال را از من می پرسید از مربی تربیتی بپرسید و یا به لحاظ آموزشی چرا چنین ضعف هایی وجود دارد می گفت از معلم سوال کنید !
وظیفه مشخص و جدی برای مدیر مدرسه و پاسخگویی به آن چه که در مدرسه به لحاظ تربیتی و آموزشی می گذرد وجود نداشت ومدیر به خصوص در بحث تربیتی بی مسئولیتی می کرد .
وقتی مدرسه کانون تحقق هدف های اصلی تعلیم و تربیت کشور باشد به یک « رهبر آموزشی " نیاز دارد .این رهبر آموزشی هم کسی جز مدیر مدرسه نمی تواند باشد و این مدیر برای آن که بتواند نقش « رهبری » را ایفا کند باید بین همکاران « محبوبیت » و « مقبولیت » داشته باشد و احراز آن ها از این طریق باشد .
* آقای حاجی . این مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش با آمدن دولت آقای احمدی نژاد به محاق رفت که البته با رویکری که آن دولت نسبت به مفاهیمی چون مشارکت داشت امری طبیعی به نظر می رسید .
با گذشت حدود 2 سال از وزارت آقای فانی متاسفانه این مصوبه اجرا نشده است .
نظر شما در مورد این وضعیت چیست ؟ آیا شما گفت و گویی در این زمینه ای مسئولان فعلی داشته اید ؟ و توصیه شما چیست ؟
تعدادی از مدیران وزاتخانه که الان هم حضور دارند همان هایی هستند که این طرح را اجراء کردند و قاعدتا از اجرای طرح اطلاع کافی دارند .
برآورد ذهنی من این است که شرایط احیای مجدد این مصوبه در مدیران فعلی وزارت آموزش و پرورش وجود دارد .
شاید استدلال های دیگری دارند که بنده از آن ها اطلاعی ندارم .
اما فکر می کنم این طرح جزء طرح های بسیار خوبی است که هم به بهتر شدن راندمان فعالیت های آموزشی و پرورشی مدرسه کمک می کرد و هم در رضایت شغلی همکاران موثر بود .
گلایه همکاران و معلمان این بود که ما خیلی در نظام تصمیم گیری آموزش و پرورش " تحویل گرفته نمی شویم " .
این راهی بود که ورود معلمان را در نظام تصمیم گیری آموزش و پرورش حداقل در سطح مدرسه عملی می کرد و البته قابل تعیمم به آینده و سطوح دیگر مدیریت نیز بود .
به عبارت دیگر ، ادامه این طرح این بود وقتی ما به سطح کافی به تجارب قابل قبول رسیدیم و موفقیت طرح را در مدرسه ارزیابی کردیم در سطوح دیگر تصمیم گیری های آموزش و پرورش ا زجمله مدیریت منطقه و مدیریت سازمان در استان این طرح را توسعه بدهیم .
حتی به صورت آزمایشی در یکی از استان ها این را به رای گذاشتیم .
* این کدام استان بود ؟
این طرح را در استان مازندران انجام دادیم و اتفاقا مدیر خوب و موفقی هم بود .
باز هم تاکید می کنم که حسن مهم این کار این است که معلم احساس می کند در تصمیم گیری سازمان خود که بسیار هم سازمان حساسی است نقش دارد و تاثیرگذار است و بنابراین با علاقه و اشتیاق بیشتری به کارش می پردازد .
ضمن آن که تلطیف روابط بین مدیران و مجریان برنامه های آموزشی امر بسیار لازم و مهمی است .
این طور نباشد که مدیر مدرسه این طرف میز و معلمان در آن سوی میز باشند و احساس " تقابل " کنند .
* امیدواریم که این مصوبه فراموش شده ، در دولت تدبیر و امید و با همت مسئولان به عنوان یکی از مطالبات مهم معلمان مطرح شده و مورد توجه مسئولان فعلی آموزش و پرورش قرار بگیرد .
من هم امیدوارم که این اتفاق رخ دهد و اگر آن ها احساس می کنند که ایراد فنی نسبت به این طرح دارند آن را مطرح کنند تا اصلاح شود و اگر نیست با توجه به ارزیابی های آن دوره و کارشناسی های مثبت در مورد آن ، موانع اجرایی آن رفع شده و د ر عمل اجرا گردد.
*از وقتی که در اختیار سخن معلم قرار دادید سپاسگزاریم .
پایان گزارش /
نظرات بینندگان
این وزیر تمام تحولی که میخواد انجام بده، فقط تحول در تثبیت محافظه کاری بود و بس.
منفی برای چیه؟
دوره زمانی مشخص, سابقه تدریس , سابقه معاونت, حسن اخلاق, عملکرد مناسب...
اگرطبق چنین سوابق و.ضوابطی انتخاب مدیر به معلمان سپرده شود. مشکلات به مراتب خیلی کمتر از حالا خواهد بود.
قانونی که ضمانت اجرا داشته باشد+ انتخاب مدیر توسط معلم+ نظارت مستمر بر عملکرد مدیربهترین گزینه است.
غالبا انتخاب مدیران سیاسی کاری است ،خرداد امسال مدیری مدرسه به من زنگ و گفت میای توی ستاد انتخاباتی فلان نماینده فعالیت کنی تا بعدا بهت پست مدیریت و معاونت بدهند!!!!! بلافاصله گفتم هرگز، چرا با خرحمالی من یکی که اصلا نمی شناسمش و تا بحال هیچ کار مفیدی برای استان من نکرده، بره تو مجلس و از اون بالا به ریشم بخنده.
سلام
نظر بنده تعيين مديران توسط مسولين رده بالا بدون ضابطه و باندى نبود اگر مطلب را دقيقتر مطالعه بفرماييد نظر اين بود كه انتخاب توسط هر گروهى انجام مى شود بايد براى انتخاب مديران ضوابط محكم و مستدلى باشد اگر ضابطه نباشد معلمين هم كه انتخاب كنند وضعيت بدتر هم خواهد شد ضمن اينكه معلمى كه كه به مدير انتسابى اكثريت راى ندهد بعيد است ديگر در آن مدرسه بتواند كار كند وقتى ضابطه از بالا تعيين مى شود عمل به آن هم بر مسولين واجب است شانه خالى كردن مسولين از تعيين مديران منجر به شانه خالى كردن از بعهده گرفتن عواقب بعدى آن و رها كردن مشكلات و كاستيها و انداختن آن بگردن مديران و معلمين مى شود معلمين مى توانند در تعيين ضوابط و مقررات دخيل بوده و يا حتى به آن راى دهند اما ابلاغ مدير و پيگيرى اجراى ضوابط بايد توسط مسولين بالا باشد تا موجب تفرقه و سليقه اى عمل كردن نشود به هرحال هرجا ضابطه و قانون حاكم باشد كار درست است اما بشرط وجود قانون محكم و مدون ، معلمين هم معصوم نيستند و مى توانند سليقه اى و احساسى عمل كنند كه موجب حرج و مرج خوهد شد
نتیجتا اینکه انتخاب مدیر از پایین به بالا آن هم توسط معلمان ، کمترین دستاوردش این است که مدیر نظر اکثر معلمان را با خود دارد حتی به فرض مثال شما باندی هم عمل شده باشد .مگر در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری و سمت های بزرگ کشوری غیر ازین است.به عنوان مثال انتخاب ریاست جمهوری است که نظر اکثریت مردم در آن لحاظ می شود.متاسفانه تعدادی هستند که از ترس مرگ می میرند و این معضل بزرگ جامعه ماست
سلام
نظر هر کس محترم است ضمن آن که شما از منظر کارشناسی به مساله وارد نشده اید .
مطالبات معلمان فقط در سطح معیشت خلاصه نمی شود .
مطالبات معلمان را می توان در مثلثی که سه ضلع آن را " معیشت ، منزلت و معرفت " تشکیل می هند مورد تجزیه و تحلیل قرار داد .
توجه به نظر معلم و دخالت دادن او در تصمیم گیری ها و حتی تصمیم سازی ها ضمن آن که به او " هویت صنفی " می دهد موجب می شود که سایر اضلاع مثلث نیز از آن تاثیر بپذیرد .
پایدار باشید .
ضمن آن که در مجلس هفتم نیز برای مقابله با دولت آقای خاتمی سیاست تاکید بر معیشت و اقتصاد سرلوحه جناح اصول گرا قرار گرفت .
به محض این که دولت عوض شد و مجلس و دولت اصوگرا شدند کلا معیشت و اقتصاد مردم و در مقیاس کوچک تر معلمان به کلی به فراموشی سپرده شد !
اکنون نیز با علم کردن اقتصاد و معیشت مردم و معلمان می خواهند برای خود کلاهی بدوزند !
معلمان هوشیار هستند و فریب این خیمه شب بازی ها را نمی خورند !!
با سلام
لطفا به شعور دیگران توهین نکنید .
ممنون .
در تایید سخن جناب فتاحی من هم تصور می کنم بعضی از دوستان مصالح تعلقات سیاسی خود را بر واقعیت های موجود در آموزش و پرورش ترجیح می دهند!!
چه زود تاریخ و گذشته فراموش می شود!
من یادم با نفت 8 دلار هیچ مشگلی در پرداختی ها نداشتیم.
حالا ایشان با تربیتی زیاد موافق نبودند، به نظر من نقطه قوت ایشان بود.