گروه گزارش/
یکشنبه 30 بهمن 1401 ؛ « صدای معلم » در یادداشتی با عنوان : معلمان نباید راوی و اشاعه گر « پوپولیسم » و « لمپنیسم » با توجیه ایجاد مدرسه شاد باشند - مدرسه نه جای " سلام فرمانده " است ، نه " ساسی مانکن " و " نه گانگستر آمل " ... مدرسه ، مدرسه است ! نوشت : ( این جا )
« هر چه با خود اندیشیدم که پیام این آهنگ که برای دانش آموزان توسط این معلم جوان پخش شده چه بوده و اساسا این معلم با چه انگیزه و قصدی آن را با دانش آموزان اش بازخوانی کرده است ... به آن نرسیدم ؟ واقعا چنین مدلی برای مدرسه شاد را در کدام کشور می توان سراغ گرفت ؟ چرا در ارتقای شغلی معلمان و همان قانون نیم بند و ناقص رتبه بندی معلمان نباید به « تحرک اجتماعی موثر » و « پارامترهای تفکر انتقادی » اهمیت داده شود و معیار برای ارتقا فقط کاغذ بازی و ارائه نمایش های بیهوده باشد ؟
در کشورهای توسعه یافته حتی فیلم ها را هم بر اساس سن کودکان طبقه بندی می کنند و البته والدین هم در این زمینه نظارت لازم را انجام می دهند .
اما وقتی این صحنه ها را در کنار هم قرار می دهیم نخستین نکته ای به ذهن می رسد چه می تواند باشد ؟
جامعه ایران اگر بتوان مختصات یک جامعه را بر آن اطلاق کرد آمیزه ای از « افراط و تفریط » ها شده است .
قابل تامل آن که :
همان موقع ، تعداد قابل توجهی از حرکت این معلم استقبال کرده و برخورد با این معلم را نشانه ی فقدان آزادی بیان و برخورد با مدرسه شاد و با نشاط تلقی کردند .
به تازگی ؛ نظام آموزشی ایران با پدیده ای به نام « معلم بلاگرها » رو به رو شده است .
جوان آنلاین می نویسد : ( این جا )
یک دو سه، صدا دوربین حرکت!
فیلم ضبط میشود؛ فیلمی که سناریوی آن را معلم چیده است، بازیگران هم دانشآموزان هستند که بدون مزد و منت برای معلم شان کار میکنند. سوژه فیلم اما، اشتباهات طنزآمیز، تلفظ اشتباه کلمات و شیطنتهای بچههاست تا در نهایت این کار، تبدیل به کلیپی پربازدید شود، فالوور جذب کند و لایک و کامنت بگیرد. این گونه است که معلم کلاس به یک بلاگر تبدیل میشود و ممکن است با معروف شدن به درآمدی چند برابر درآمد آموزگاری برسد.
چند سالی میشود که تعدادی از معلمان به خودشان اجازه دادهاند دوربین موبایل شان را روشن کنند و به راحتی از اشتباهات و رفتارهای ناهنجار دانشآموزانشان فیلم بگیرند و آن در صفحه اجتماعی خود منتشر کنند؛ آنها اصطلاحاً معلم بلاگر هستند و به راحتی دانشآموزان را به نفع خودشان مصادره میکنند. هر چند قرار بود به عنوان محرم اسرار و معتمد خانوادهها و دانشآموزان به کلاس درس بروند و نقشی در نظام تعلیم و تربیتی کشور داشته باشند، اما حالا با انگیزههای مختلفی مثل درآمدزایی یا شاید هم دیدهشدن، حرمت این حریم امن را شکستهاند » .
در میانه ی این چالش اجتماعی ؛ برخی از « کلاس درس » به عنوان « حریم خصوصی » نام می برند در حالی که چنین نیست .
کلاس درس در حیطه « حوزه عمومی » است و در حیطه مالکیت شخصی کسی تعریف نمی شود .
بارها و به کرات شاهد بوده ایم که گاف های معلمان در کلاس درس ، تمسخر معلمان ، صحنه های تنبیه شدن دانش آموزان و... توسط دانش آموزان و به صورت ناشناس فیلم برداری شده و در شبکه های اجتماعی اشتراک گذاری شده است اما کم تر کسی و یا نهادی اعتراضی در این مورد کرده است .
شنبه 27 فروردین 1401 ؛ « صدای معلم » در یادداشتی با عنوان « «اولویت باید آموزش مهارت های زندگی و شهروندی به دانش آموزان باشد نه فصل رو کم کنی !» - مدیران ، ناظمان و معلمین قیچی به دست مراقب باشند ! " مدارس شیشه ای " در راهند ؛ چنین نوشت : ( این جا )
« پیش از آن که ویروس کوچک کرونا زندگی همه در ابعاد و شئون مختلف را تحت تاثیر و حتا تهدید قرار دهد و در حوزه آموزش ، مدارس را مدیریت کند کم تر کسی فکر می کرد روزی برسد که قبح و ممنوعیت ورود موبایل و یا تبلت به مدارس شکسته شود .
هنوز یادمان نرفته است که در بسیاری از مدارس پیش از کرونا ، اگر در کیف دانش آموزی موبایل یافت می شد با آن دانش آموز مانند " مجرمان و خطاکاران حرفه ای " برخورد می کردند و چه بسا ممکن بود عواقب زیان باری برای دانش آموز حامل موبایل به همراه داشته باشد .
اما در کنار مشکلات ، چالش ها و بحران های ریز و درشتی که این ویروس برای نظام آموزشی ما به ارمغان آورد و مهم ترین عارضه آن ، تعطیلی مدارس و لوث شدن آموزش خاصه در نظام آموزشی ایران بود اما همان گونه که ذکر شد ، موبایل از خط قرمز خودخوانده بسیاری از عوامل اجرایی مدارس رها شد .
در روزهای گذشته ، قیچی کردن موی دانش آموزان در حیاط یک مدرسه توسط ناظم ( معاون ) آن مورد توجه بسیاری قرار گرفت .
هر چند این گونه رفتارها ممکن است به کرات در سایر مدارس و محیط های آموزشی تکرار شوند اما این بار به مدد تکنولوژی عصر ارتباطات از تاریک خانه مدرسه و کلاس به بیرون درز کرد و بخشی از واقعیت های نظام آموزشی ما را نمایان ساخت ... »
بدون تردید ؛ بخش بزرگی از کاستن و یا اصلاح ناهنجاری های فرهنگی از مدرسه می گذرد و در این مسیر استفاده درست ، منطقی همراه با دریافت بازخورد از امکانات و تجهیزات عصر ارتباطات می تواند به ارتقای جامعه و سطح آن کمک کند .
در دهه های گذشته ، برخی از معلمان خوش فکر و خلاق از فضای « وبلاگ » برای بیان تجربیات ، مشاهدات و نیز انتقاد از وضعیت موجود استفاده می کردند اما به تدریج این پدیده ی خوب و تاثیرگذار که می توانست به تعمیق اصلاحات آموزشی در آموزش و پرورش ایدئولوژیک ما کمک کند و روزنه ای برای ورود عنصر « فکر » و « فرآیند اندیشه ورزی » در آن بگشاید جای خود را به برخی نمایش های مضحک ( Fun ) و عوام پسند داده بی آن که آورده و یا برون داد خاصی برای نظام آموزشی بیمار و فشل ما داشته باشد .
نرگس کارگری آموزگار و خبرنگار صدای معلم در این مورد چنین می گوید : بارها و به کرات شاهد بوده ایم که گاف های معلمان در کلاس درس ، تمسخر معلمان ، صحنه های تنبیه شدن دانش آموزان و... توسط دانش آموزان و به صورت ناشناس فیلم برداری شده و در شبکه های اجتماعی اشتراک گذاری شده است اما کم تر کسی و یا نهادی اعتراضی در این مورد کرده است .
« قبلا در یکی از یادداشت هایم تذکر این مورد را داده بودم.
حالا باید معلمان عواقبش را ببینند. بالاخص که برای معلم نمونه شدن و شرکت در انواع جشنواره ها به فیلم و عکس نیاز دارند.
وقتی بخشنامه ای برای تولید محتوا به معلم داده نشده است حالا باید تاوان کج فهمی های دانش آموزان را بدهد » .
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که چرا باید قوانین و آیین نامه ها به گونه ای تنظیم شوند که وضعیت به آن جا برسد که به جای « معلم وبلاگ نویس » ، با انبوهی از « معلم بلاگر ها » مواجه شویم که فقط بیشتر به دنبال « دیده شدن » و « مطرح کردن خود به هر قیمتی » هستند ؟
نتیجه ی این همه سخت گیری و فیلترهای عقیدتی و خودسانسوری در «ساز و کار گزینش » چه بوده است ؟
« صدای معلم » بیش از یک دهه است که نسبت به عواقب فقدان تشکیلات تخصصی و حرفه ای معلمان یعنی « سازمان نظام معلمی » می گوید و می نویسد و هشدار می دهد .
طبیعی است که صلاحیت حرفه ای معلمان باید به طور دائم توسط این نهاد تخصصی مورد ارزیابی قرار گیرد و این وضعیت موجب ایجاد جایگاه و مرجعیت برای معلمان خواهد شد .
چرا در ارتقای شغلی معلمان و همان قانون نیم بند و ناقص رتبه بندی معلمان نباید به « تحرک اجتماعی موثر » و « پارامترهای تفکر انتقادی » اهمیت داده شود و معیار برای ارتقا فقط کاغذ بازی و ارائه نمایش های بیهوده باشد ؟
ممانعت از غلیتدن نظام آموزشی به دامن « ابتذال » نیازمند فکر و دلسوزی است .
پایان گزارش/
* فیلم برداری ( مخفی ) از از واکنش دانش آموزان به یک خانم معلم جذاب
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تغییر چهره صدف صفرزاده از معلمی درقائمشهر تابعد اخراج !
تصاویری جدید از صدف صفرزاده در فضای مجازی منتشر شده است. صدف صفرزاده این روزها در حال تولید محتوا با گروه های دیگر است و در صفحه اینستاگرامش با استفاده از تبلیغ گرفتن
درآمد زایی می کند.
من معنای ابتذال را در اینجا متوجه نشدم؟!
به خاطر همین می گویم همیشه ابتدا باید برخی کلمات را بیشتر باز کرد تا کج فهمی و بدفهمی نشود.
اگر منظور شما را از ابتذال در همان معنای لغوی آن بدانیم.
یعنی مواردی که خارج از اخلاق عرفی خوب باشد.
همچنین در اینجا نیز به نظر می آید یک تعمیم کلی است اینکه یکی یا چند نفر تبدیل به بلاگر شود یعنی رفتن به سمت ابتذال ؟
یا اینکه بلاگر بودن یعنی ابتذال ؟
اگر ما چنین علمی را ابتذال بدانیم آیا هر کار دیگر مانند رانند اسنپ شدن معلم یا بقالی و یا زباله جمع کردن و ... توسط معلم نیز می تواند جزء این مصادیق حساب شود؟
یا اصلا همین لودگی و همکاری ها با نامزدهای انتخابات و ... آیا جزء ابتذال میتوان حساب کرد؟
نکته دیگر این است که آیا این فرد بلاگر و معلم های دیگر که به مشاغل دیگر روی می آورند به عمد و از روی تفنن چنین می کنند؟!
پس شاید با جواب دادن به این سوال ها بتوان واقع بینانه تر به اطراف خود نگاه کنیم.
در این فیلم دیده می شود که این دانش آموزان در حال آرایش معلم خود هستند که در آستانه عروس شدن قرار دارد.
اینست فساد عقلانیت در آموزش و پرورش
مسئولان اعتقادی به آموزش و پرورش ندارند بخصوص مجلس , ظاهرا ایشان اعتقادی به تخصص و تعهد ندارند.
گواه این موضوع بودجه آموزش و پرورش را با برخی نهادها مقایسه کنید
نظر شخصی بنده است و احتمالا اشتباه باشد یا درست