بسیاری از ما در مورد چگونه سخن گفتن فراوان شنیدهایم. اینکه با چه ادبیات و لحن و حالتی حرف بزنیم و حتی دربارهی میزان صدای حرف زدن نیز شنیدهایم. اما چگونه سخن گفتن حداکثر نیمی از مهارت ارتباطی ما در گفت و شنود، نیمهی مهم دیگر (اگر نگوییم مهمتر) به نیکی گوش دادن است.
همانطور که همینگوی در جایی مینویسد: « وقتی مردم صحبت میکنند، کاملاً گوش دهید… اکثر مردم هرگز گوش نمی دهند. »[1]
در گفت و شنودهای ما معمولاً دیالوگ (گفتوشنود دوطرفه) جریان ندارد بلکه دو تا مونولوگ ( سخنرانی یک طرفه) در جریان است، زیرا ما هرگز گوش دادن را به نیکی نیاموختهایم و در هر گفتوشنودی منتظریم تا سخن طرف مقابل به پایان برسد تا پاسخی را که هنگام سخن گفتنِ او در ذهن پروراندهایم عرضه کنیم.
به قول شاملو : « ما بلد نیستیم بحث و گفتوشنودی را پیش ببریم، چون هیچوقت نیاموختهایم حریف بحثی باشیم. اگر گمانت این است که مخاطب دارد به سخنان تو گوش میدهد به احتمال بسیار گرفتار خوشخیالی شدهای: او از همان دو سه جملهی اولت در صندوقخانه را بسته، دارد آن پشت دندانهایش را برای دریدن تو تیز میکند. » [2]
شاید همین اصطلاح «گفتوگو » ریشه در همین استبدادزدگی و استبداد رای ما دارد که گمان میبریم که در بحث و تبادل نظر و گپ و مناظره، فقط فعل «گفت » و « گوی » ،یعنی تنها گفتن اهمیت دارد نه شنیدن؛ که اگر مهمتر نباشد دستکم به همان اندازه مهم و تاثیرگذار است.
اگر ما بفهمیم که خوب شنیدن در گفتوشنودهای ما تنها به سود طرف مقابل و مخاطبان نیست و پیشتر و بیشتر از هر کسی، خوب شنیدن به سود خود ماست. ما اگر خوب به سخنان مخالف خود و طرف بحثمان گوش فرا دهیم، ادله و نقد بهتری خواهیم داشت.
خوب گوش دادن یک فرآیند منفعل مانند نفس کشیدن نیست، بلکه یک کنش فعال است و کارل راجز روانشناس مشهور به شدت بر این نکته تاکید داشت و حتی بنیان روش بدیع خود در درمانگری را بر همین امر استوار کرده بود. راجرز اصطلاح «شنیدن فعال» را مطرح کرد که هرچند برای روشهای درمانگری بود،اما خود او معتقد بود هر چه آموخته است، برای تمام روابط انسانی روزمره نیز قابل استفاده است. چیزی که راجرز آموخت این بود که خوب گوش دادن که مستلزم مکالمهی خوب و پرسش خوب است، یکی از در دسترسترین و نیرومندترین اشکال ارتباطیست که ما در اختیار داریم. در دوران مدرن ما دائماً توصیه میشود که به ندای درون خویش و شنیدن صدای درون خودمان گوش فرا دهیم اما نوعی خودشیفتگی و دگماتیسم در این اندرز نهفته است.
مدتی پیش در یک سخنرانی مجازی، یکی از مخاطبان ( که کمی هم تمایل به حمله شخصی داشت)یک جملهی من را کاملا استباه برداشت کرده بود و بر اساس آن سراسیمه و با هیجان نقدی را مطرح کرد. تصور میکرد من گفتهام: « عمل انسانی » ، به معنای عمل پسندیده و وجدانپسندانه و ناشی از انسانیت، در حالی که من گفته بودم : « عمل انسان » به معنلی عملی که انسانها انجام میدهند. سپس او هرگز تمایل نداشت که چندثانیه مکث کند تا سوءبرداشت جزئی وی را گوشزد و تصحیح کنم. پس از چندلحظه مکث من این نکته را یادآوری کردم.
حال فرض کنید که کسی طبق یک برداشتی از حرف شما قرار است انتقادی داشته باشد، سپس متوجه شود حرف شما چیز دیگریست. قاعدتا تا همینجا او خطای خوب گوش ندادن را مرتکب شده،اما او دوباره خطای بزرگتری مرتکب شد و همان نقد قبلی را ادامه داد! یعنی حالا هم که فهمید به کلی حرف دیگری زده شده، دستکم بایستی نقد متفاوتی مطرح میکرد (با فرض اینکه بازهم نقدی دارد و با فرض اینکه توانایی ذهنی او بهقدری بالاست که دوباره برای حرف جدیدی که فهمیده،در عرض یک ثانیه نقد جدیدی هم صورت بندی کرده) اما او با ادامهی نقد خود نشان داد که به قول شاملو در صندوقخانه را بسته و هنگام توضیح دوبارهی من در کمین دریدن بوده است.
کارل راجرز میگفت ما هنگام گوش دادن باید تا جایی که میتوانیم ذهن را از هرگونه ارزیابی انتقادی و قضاوت اخلاقی خالی کنیم.از نظر او در هنگام شنیدن، احساسات ما بدترین دشمنان ما هستند. راجرز در شیوهی بدیع خود که با عنوان روانشناسی انسانگرا شناخته میشود اذعان داشت که انسانها ذاتاً به خودشکوفایی تمایل دارند و خوب شنیدن سبب میشود تا حس همدلی و همراهی را درک کنند و احساس تنهایی کمتری داشته باشند.
نکتهی آخر اینکه دستکم در دوران مدرن ما دائماً توصیه میشود که به ندای درون خویش و شنیدن صدای درون خودمان گوش فرا دهیم اما نوعی خودشیفتگی و دگماتیسم در این اندرز نهفته است. کیت مورفی در کتابی به نام «تو گوش نمیدهی» (انتشار در سال 2020)، زندگی مدرن را بهویژه در تضاد با خوب گوش دادن را به نیکی چنین توصیف میکند:
« ما تشویق میشویم که به صدای قلبهایمان گوش دهیم، به ندای درونیمان گوش دهیم، و به دلهایمان گوش دهیم، اما بهندرت تشویق میشویم که با دقت به دیگران گوش دهیم. » [3]
سایت نویسنده
منابع :
1-Esquire – 1935 – Hemingway ernest
2-مصاحبهی شاملو با فرج سرکوهی
3-You’re Not Listening: What You’re Missing and Why It Matters Hardcover – January 7, 2020. by. Kate Murphy (Author)
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.